حتی در آسمان آلودهی این شهر هم جایی برای تو نیست.
برای این مدت یک قفس داخل اتاقم هست، روزی صدبار وسوسه میشوم در قفس را باز کنم، راه پنجره را بهشان نشان دهم، قید اعتماد صاحبشان را بزنم و پروازشان دهم. مخصوصا وقتی که اتاق ساکت ساکت است و دارم کار میکنم یکیشان آرام صدا میکند چیکو. این روزها حال و حوصلهی درام ندارم، اما...