دوباره مینویسمت کنار بیت آخرم
و چکهچکه میچکم به سطرهای دفترم
تو تازیانه میزنی به زخمهی خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیال باورم
تو مثل ماه برکهای و من غریق مست شب
دوباره تو، دوباره من، شناوری، شناورم
شنیدهام ز پنجره سراغ من گرفتهای؟
هنوز مثل قاصدک میان کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی، کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریدهام برای این کبوترم
شبی به خواب دیدمت میان تنگ کوچهها
قدمزنان قدمزنان تو را به خانه میبرم
غزل به خواب میرود به انتها رسیدهام
تمام من چکیده شد کنار بیت آخرم
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem
و چکهچکه میچکم به سطرهای دفترم
تو تازیانه میزنی به زخمهی خیال من
من آب و دانه میدهم به خوش خیال باورم
تو مثل ماه برکهای و من غریق مست شب
دوباره تو، دوباره من، شناوری، شناورم
شنیدهام ز پنجره سراغ من گرفتهای؟
هنوز مثل قاصدک میان کوچه پرپرم
گلایه از قفس کمی، کمی عجیب میرسد
خودم قفس خریدهام برای این کبوترم
شبی به خواب دیدمت میان تنگ کوچهها
قدمزنان قدمزنان تو را به خانه میبرم
غزل به خواب میرود به انتها رسیدهام
تمام من چکیده شد کنار بیت آخرم
#حسین_منزوی
■ شعرخوانی
● @Reading_poem