من مهدی۲۳ سالمه قد بلند و هیکل خوبی دارم
من رابطه خوبی با فامیل مادری دارم تا حدی که با یک دختر خالم نسرین هر روز بیرونم می رفتیم بهش حسی نداشتم تا یک روز باهم به استخر رفتیم که همون جا واسش راست شد سریع رفتم گفتم میخوای ما'ساژ بدمت گفتش باشه شروع کردم به ما'ساژ دادن. دستم رو از روی پاش شروع کردم و هی به بالا میرفتم تا رسیدم زیر واژنش هی دستم رو میزدم که انگار اتفاقی خورده که احساس کردم دستم خیسه دل رو زدم به دریا و دهنم رو بردم بین پاهاش شوکه شد ولی سریع شل کرد منم ادامه داستان
من رابطه خوبی با فامیل مادری دارم تا حدی که با یک دختر خالم نسرین هر روز بیرونم می رفتیم بهش حسی نداشتم تا یک روز باهم به استخر رفتیم که همون جا واسش راست شد سریع رفتم گفتم میخوای ما'ساژ بدمت گفتش باشه شروع کردم به ما'ساژ دادن. دستم رو از روی پاش شروع کردم و هی به بالا میرفتم تا رسیدم زیر واژنش هی دستم رو میزدم که انگار اتفاقی خورده که احساس کردم دستم خیسه دل رو زدم به دریا و دهنم رو بردم بین پاهاش شوکه شد ولی سریع شل کرد منم ادامه داستان