پرواز بر فراز آشیانهی سیمرغ
/۱
📽️منصفانهبودن یا نبودن؛ نقد و داوریِ داوریهای جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۳
📽️یک نقد مستدل و با حوصله از آقای
حسن صنوبری خواندم، گفتم آن را بازنشر کنم.
✔️
داوریِ داوریهاتا روز آخر جشنواره، فیلمها توسط منتقدان و داوران نقد و داوری میشوند، ولی فردای اختتامیهی جشنواره وقت داوریِ داوریهاست، به قول حافظ عزیز و نکتهبین:
«یکی از عقل میلافد، یکی طامات میبافد
بیا کاین داوریها را به پیش داور اندازیم».
داوریهای جشنواره فیلم فجر، همواره از چالشبرانگیزترین رویدادهای هنری تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب بودهاند. با اینکه جشنواره فجر جزو معتبرترین جشنوارههای سینمایی دنیاست (یا دستکم در زمانی بوده است) متأسفانه در دورههای بسیاری، در دولتها و مدیریتهای مختلف، داوریهای غیراصولی، سلیقهای یا سیاستزده در کنار عوامل دیگری (مثل نبودن کاخی متمرکز برای جشنواره و نیز عدم مدیریت و قانونگذاری متمرکز و مستمر روند جشنواره) به اعتبار این جشنوارهی مهم در داخل کشور و خارج از کشور آسیب زده است.
در سالهای اخیر این داوریها وضعی پریشانتر پیدا کرد و دو سال گذشته شاید جزو بدترین داوریهای فیلم فجر در دههی اخیر بود.
در دوره چهلویکم و چهلودوم نظر هیئت داوران مخصوصاً در جایزههای مهم جشنواره (مثل سیمرغ بهترین فیلم)، حاوی انتخابهای شوکآوری برای جامعه منتقدان و متخصصان سینما بود. انگار داوران دو سال گذشته بیش از داوری حقیقی و فنی، مسئول پخش سهمهای نهادهای مختلف حامی فیلمها بودند، نه امانتدارانِ یک نهاد ارزشگذاری مستقل به نفع هنر و به نفع پیشرفت سینمای ایران.
امسال اما نتایج داوریها از جهتی دیگر شوکآور بودند:
نتایج منطقی بودند!هیچ داوری و قضاوتی بینقص نیست و هیچوقت همه با نظر یک گروه داور همنظر نخواهند بود. خود من که این متن را مینویسم در همین جشنواره تصورها و تمایلهای دیگری نسبت به خیلی از بهترینها داشتم، مثلا در موسیقی متن احتمال زیادی میدادم مسعود سخاوتدوست نامزد موسیقی متن شود و حبیب خزائیفر برگزیده، یا در بازیها، من مطمئن بودم گوهر خیراندیش نامزد بازیگر نقش مکمل زن میشود و امیدوار بودم مریلا زارعی برگزیده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن بشود، اما هیچکدام از این اتفاقات و خیلی از اتفاقات دیگری که در تصورم بود نیفتادند.
با اینحال به نظرم این دوره یکی از منصفانهترین داوریها در تاریخ جشنواره فیلم فجر اتفاق افتاد.
چون انتخابها گرچه متفاوت با سلیقهی من -و پسند و داوری منتقدانی که قبولشان دارم- بودند ولی در خیلی از موارد فاقد منطق نبودند؛ ما میتوانیم به خیلی از این انتخابهای متفاوت حق بدهیم و درکشان کنیم. این نتیجهی یک مدیریت و دبیری درست و البته انصاف، گفتگومندی و تلاش حرفهایِ داوریِ شش داور است که جدا از تخصص و سابقه هنری بالا، معلوم است داوری را جدی گرفتهاند و باور کردهاند جایزهها حقالناساند نه فرصت ابرازِ سلیقهی من ِداور.
برای اینکه این انصاف را واضحتر بتوانم نشان بدهم بگذارید چند مثال بزنم:
من طبق شواهد و تجارب پیشینی، حدس زیادی میزدم دو فیلم خدای جنگ و زیبا صدایم کن -مخصوصاً دومی- جوایز را درو کنند. چرا؟
«خدای جنگ» محصول قهرمانی جدید سازمان اوج است، جدا از اینکه اوج در سالهای اخیر هر فیلم اینگونهای که ساخته -قوی یا ضعیف- جایزههای فراوانی را گرفته، این فیلم دو پشتوانهی دیگر هم داشته، اولا اوج تعداد بالایی از مسئولان مختلف جناحهای مختلف سیاسی را پای فیلمش نشاند و از همهشان تایید و تشویق و حمایت گرفت، جناب آقای قالیباف ریاست مجلس، آقای ظریف معاون رئیس جمهور و حتی آقای صالحی وزیر ارشاد، همگی در این اکرانها شرکت کردهاند و در ستایش فیلم سخن گفتهاند.
دوم: اوج مثل همیشه تبلیغات فراوانی برای فیلم خود کرده و سوم: فیلم واقعا دارای پتانسیل عامهپسندی است و منطقا بخشی از مردم از فیلم خوششان آمده، در عین اینکه به شدت فیلم ضعیف و اشتباهی است. اما سه عاملی که برشمردم -با وضع داوریهای طبق معمول و طبق تصور قدیمی- میطلبید چندین سیمرغ زوری نصیب فیلم شود! اما نشد، مگر یک سیمرغ حاشیهای که تقریباً غلط هم نبود و از جهاتی بهجا بود.
بخش تکمیلی 👇👇👇
@r_dorost