قلمرو نقد


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: San’at


🎞آن‌کس که مامنی ندارد، در «نوشتن» خانه کند ...
🎞قلمرو نقد

این مامن نویسندگیِ اکنونِ رضا درستکار است.
@Reza_Dorostkar :راه ارتباطی💠

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


📽️شاپور عظیمی یادت نیک..........

@r_dorost


ارائه بعدی:  زن در ریگ روان

  کارگردان: هیروشی تشیگاهارا



🎥 Woman in the dunes 1964

Join 👉 @honar7modiran


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
با نادان مپیوند
💠🔷🔷💠🔹🔹
🔷
🔹

🔷یکی پرسیده: اگر راست می‌گویی چرا از قاتل و وحشی نگفتی!؟
بنده خدا انگار تازه از خواب بیدار شده بود.

یکی دیگر گفته: از اسم بهروز استفاده کرده!
کی من!؟ من که هزار سال است با بهروز دوستم... 😉

یکی هم گفته: مثلا فیلم هم ساخته!
همین عزیز ۶ ماه پیش در یک برنامه می‌گفت؛ از منتقدان فقط خودت را قبول دارم.

✔️راستش! اهل پاسخ دادن به خزعبلات نیستم، و وقتش را هم ندارم. تفعلی زدم به گلستان سعدی، این آمد:
«هرکه با بدان نشیـند، اگر نیز طبیعت ایشان در او اثر نکند، به طریقـت ایشان متهم گردد... وگر بـه خراباتی روَد به نماز کردن، منسوب شود به خمر خوردن!
طلب کردم ز دانایی یکی پنـد
مرا فرمــود
: با نادان مپیـوند.»

@r_dorost


یک چاپ تازه (پنجم) از کتاب گُله/
📽️اتصال

📽️آنتونی رابینز گفته است:
خوشبختی مانند تلفن است؛ اگر دیگران متصل نباشند، به هیچ دردتان نخواهد خورد...!

چه خوشبختم من که یک چاپ دیگر از کتاب سینمای فریدون گُله عزیز با همان چهره‌ی در خود رفته‌ی بهروز وثوقی نازنینم (در روی جلد) منتشر خواهد شد.

@r_dorost


یک پرده از متنی بلند/
«جمال‌شناسی» در سینما

📽️... خیلی‌ها هستند که در حوزه تصویر به‌طور کلی، به دریافت ریالی و دیناری به استخدام چیزی و کسی در می‌آیند و تا می‌توانند خدمت می‌گذارند! رسانه‌ها را می‌بینید؟
اما کیست که نداند آفتاب سه بار که بر لب این بام افتاد نه اثری از سازنده می‌ماند و نه ردی از اثر، نه یادی و نه حتی خاطره‌ای ماندگار با مخاطب؛ جز ذهن منهدم‌شده و معیوب مصرف‌کننده‌ای که "عادت" کرده و از دست رفته است!
چون غرض آمد هنر پوشیده ماند
صد حجاب از دل به سوی دیده شد


امر زیبا، قدسی است، با کلیشه نسازد، به خدمت و استخدام در نیاید، و با سفارش و نسخه هم پدید نمی‌آید و به زور تبلیغ و تحمیل هم (خیال همه راحت) نمی‌توان ماندگارش کرد! (سرنوشت شبه هنرمندان کارکردی را در همه جای دنیا رصد کنید؛ می‌بینید که همه‌شان سنگ شده‌اند و بی‌فروغ!) برای همین باید در ذات و قلب و جان، نو و زیبا بود و هماره در طلب طراوت و زیبایی جاری، تا شاید از اتصال و استنشاق هوای خوب، نقطه جوش...

از کتاب در قلمرو گفتار - ۱۵ مقاله
رضا درستکار

@r_dorost


کوته‌گویه/
📽️دیالوگ کلیدی

📽️وسط مباحثات جشنواره‌ای، یاد یک دیالوگ از یکی از فیلم‌ها افتادم:
«یه سری چیزها رو نمی‌تونی رد کنی، باید قبول‌شون کنی

@r_dorost


پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ
📽️منصفانه‌بودن یا نبودن؛ نقد و داوریِ داوری‌های جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۳

📽️یک نقد مستدل و با حوصله از آقای حسن صنوبری خواندم، گفتم آن را بازنشر کنم. این بخش دومش است.

✔️داوریِ داوری‌ها
«زیبا صدایم کن» در مجموع فیلم زیبا و قطعا عامه‌پسندی است که یک سکانس سیاسی درخشان کاملا همسو با گفتمان دولت مستقر دارد. دقیقا همسو با همان اندیشه و همان نوع مواجهه در یک موضوع اجتماعی.
باز طبق روال جشنواره‌های قبل توقع می‌رفت بنا به این هماهنگی، انبوهی جایزه نصیب فیلم شود، ولی این فیلم هم در عمل فقط یک سیمرغ گرفت که گرچه مهمترین سیمرغ بود ولی پربیراه نبود و همین یکی‌بودنش جای تعجب داشت!

پس حدس من درست از آب درنیامد و داوران طبق فشارهای احتمالی موجود، نامنصفانه عمل نکردند.

اما مهم‌ترین مولفه برای داوریِ یک داوری، توجه به معرفی نامزدهاست، نه برگزیده‌ها.

برگزیده‌های یک جایزه بالاخره حاصل جمع رأی و سلیقه‌ی شش‌نفر آدم است و یک رأی کم و زیاد شود، سرنوشت یک فیلم کاملا عوض می‌شود. اما نامزدها حاصل مطالعه، تماشا، دقت و گفتگوی واقعی کل تیم داوری است.

وقتی به نامزدهای امسال نگاه می‌کنیم می‌بینیم تا حد قابل قبولی، بسیاری از اتفاقات مهم این ۳۶ فیلم در این نامزدی‌ها دیده شده‌اند و آن‌هم به‌جا.

بعضی وقت‌ها یک داوری بد به علت سلیقه‌ای‌بودن شدید یا سهمیه‌ای‌بودن اینطور است که فیلم‌های خوب کلا حذف می‌شوند و فیلم‌های بد بر صدر می‌نشینند (مثل دو سال قبل!) اما بعضی وقت‌ها هم بی‌سوادی یا بی‌دقتی باعث می‌شود فیلم خوبی در نقطه‌ی ضعف خود نامزد شود و فیلم دیگری در نقطه‌ی قوت خود دیده نشود؛ اما در بررسی نامزدهای امسال می‌بینیم این دقت و دانش با آن انصاف همراه بوده و در نتیجه هم بسیاری از تلاش‌های موفق دیده شده‌اند هم دقیقاً در جای خودشان دیده شده‌اند.

این نکته را بیش از همه، اولا در نامزدهای جایزه‌های مهمتر (مثل بهترین فیلم و بهترین کارگردانی) می‌شود دید و سپس در نامزدی فیلم‌های متوسط یا ضعیف که بالاخره گرچه فیلم در کل جزو بهترین‌ها نیست، اما در آن یک رشته خوب عمل کرده، مثل عباس عباسی که امسال برای چهره‌پردازی «صددام» نامزد شد.

نکته‌ی دیگر این است که در این دوره شاید قدر همه خوبی‌های همه‌ی فیلم‌ها دانسته نشده، ولی حق بیشتر فیلم‌هایی که آشکارا جزو بهترین‌ها بودند (مثل شمال از جنوب غربی، موسی کلیم الله، زیبا صدایم کن و...) هم پایمال نشد.

در هرصورت، همانطور که در این پرونده به اشکالات بسیاری در روند جشنواره یا فیلم‌ها اشاره کرده‌ایم، انصاف حکم می‌کند بگوییم داوری‌های امسال به نسبت بیشتر داوری‌های تاریخ جشنواره، داوری‌های نسبتا داوری‌های منصفانه، خوب و قابل قبولی بودند.

برای این مهم، اول باید از دبیر جشنواره منوچهر شاهسواری و سپس هیئت داوران تشکر کرد، یعنی خانم مستانه مهاجر و آقایان کمال تبریزی، علیرضا زرین دست، رضا درستکار، علیرضا رئیسیان و عزت‌الله ضرغامی. افرادی که بعضا در رشته‌ی خودشان جزو برترین‌های سینمای ایران هستند (زرین‌دست در فیلمبرداری، مهاجر در تدوین و تبریزی در کارگردانی). امیدواریم این روش و منش استثنایی، برای آینده‌ی داوری جشنواره فجر ثبت و ثابت و قاعده‌سازی و الگوسازی شود.

@r_dorost


پرواز بر فراز آشیانه‌ی سیمرغ
📽️منصفانه‌بودن یا نبودن؛ نقد و داوریِ داوری‌های جشنواره فیلم فجر ۱۴۰۳

📽️یک نقد مستدل و با حوصله از آقای حسن صنوبری خواندم، گفتم آن را بازنشر کنم.

✔️داوریِ داوری‌ها
تا روز آخر جشنواره، فیلم‌ها توسط منتقدان و داوران نقد و داوری می‌شوند، ولی فردای اختتامیه‌ی جشنواره وقت داوریِ داوری‌هاست، به قول حافظ عزیز و نکته‌بین:
«یکی از عقل می‌لافد، یکی طامات می‌بافد
بیا کاین داوری‌ها را به پیش داور اندازیم».

داوری‌های جشنواره فیلم فجر، همواره از چالش‌برانگیزترین رویدادهای هنری تاریخ سینمای ایران پس از انقلاب بوده‌اند. با اینکه جشنواره فجر جزو معتبرترین جشنواره‌های سینمایی دنیاست (یا دستکم در زمانی بوده است) متأسفانه در دوره‌های بسیاری، در دولت‌ها و مدیریت‌های مختلف، داوری‌های غیراصولی، سلیقه‌ای یا سیاست‌زده در کنار عوامل دیگری (مثل نبودن کاخی متمرکز برای جشنواره و نیز عدم مدیریت و قانونگذاری متمرکز و مستمر روند جشنواره) به اعتبار این جشنواره‌ی مهم در داخل کشور و خارج از کشور آسیب زده است.

در سال‌های اخیر این داوری‌ها وضعی پریشان‌تر پیدا کرد و دو سال گذشته شاید جزو بدترین داوری‌های فیلم فجر در دهه‌ی اخیر بود.

در دوره چهل‌ویکم و چهل‌ودوم نظر هیئت داوران مخصوصاً در جایزه‌های مهم جشنواره (مثل سیمرغ بهترین فیلم)، حاوی انتخاب‌های شوک‌آوری برای جامعه منتقدان و متخصصان سینما بود. انگار داوران دو سال گذشته بیش از داوری حقیقی و فنی، مسئول پخش سهم‌های نهادهای مختلف حامی فیلم‌ها بودند، نه امانت‌دارانِ یک نهاد ارزشگذاری مستقل به نفع هنر و به نفع پیشرفت سینمای ایران.

امسال اما نتایج داوری‌ها از جهتی دیگر شوک‌آور بودند:
نتایج منطقی بودند!

هیچ داوری و قضاوتی بی‌نقص نیست و هیچوقت همه با نظر یک گروه داور هم‌نظر نخواهند بود. خود من که این متن را می‌نویسم در همین جشنواره تصورها و تمایل‌های دیگری نسبت به خیلی از بهترین‌ها داشتم، مثلا در موسیقی متن احتمال زیادی می‌دادم مسعود سخاوت‌دوست نامزد موسیقی متن شود و حبیب خزائی‌فر برگزیده، یا در بازی‌ها، من مطمئن بودم گوهر خیراندیش نامزد بازیگر نقش مکمل زن می‌شود و امیدوار بودم مریلا زارعی برگزیده سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن بشود، اما هیچکدام از این اتفاقات و خیلی از اتفاقات دیگری که در تصورم بود نیفتادند.

با این‌حال به نظرم این دوره یکی از منصفانه‌ترین داوری‌ها در تاریخ جشنواره فیلم فجر اتفاق افتاد.

چون انتخاب‌ها گرچه متفاوت با سلیقه‌ی من -و پسند و داوری منتقدانی که قبولشان دارم- بودند ولی در خیلی از موارد فاقد منطق نبودند؛ ما می‌توانیم به خیلی از این انتخاب‌های متفاوت حق بدهیم و درکشان کنیم. این نتیجه‌ی یک مدیریت و دبیری درست و البته انصاف، گفتگومندی و تلاش حرفه‌ایِ داوریِ شش داور است که جدا از تخصص و سابقه هنری بالا، معلوم است داوری را جدی گرفته‌اند و باور کرده‌اند جایزه‌ها حق‌الناس‌اند نه فرصت ابرازِ سلیقه‌ی من ِداور.

برای اینکه این انصاف را واضح‌تر بتوانم نشان بدهم بگذارید چند مثال بزنم:
من طبق شواهد و تجارب پیشینی، حدس زیادی می‌زدم دو فیلم خدای جنگ و زیبا صدایم کن -مخصوصاً دومی- جوایز را درو کنند. چرا؟

«خدای جنگ» محصول قهرمانی جدید سازمان اوج است، جدا از اینکه اوج در سال‌های اخیر هر فیلم اینگونه‌ای که ساخته -قوی یا ضعیف- جایزه‌های فراوانی را گرفته، این فیلم دو پشتوانه‌ی دیگر هم داشته، اولا اوج تعداد بالایی از مسئولان مختلف جناح‌های مختلف سیاسی را پای فیلمش نشاند و از همه‌شان تایید و تشویق و حمایت گرفت، جناب آقای قالیباف ریاست مجلس، آقای ظریف معاون رئیس جمهور و حتی آقای صالحی وزیر ارشاد، همگی در این اکران‌ها شرکت کرده‌اند و در ستایش فیلم سخن گفته‌اند.

دوم: اوج مثل همیشه تبلیغات فراوانی برای فیلم خود کرده و سوم: فیلم واقعا دارای پتانسیل عامه‌پسندی است و منطقا بخشی از مردم از فیلم خوششان آمده، در عین اینکه به شدت فیلم ضعیف و اشتباهی است. اما سه عاملی که برشمردم -با وضع داوری‌های طبق معمول و طبق تصور قدیمی- می‌طلبید چندین سیمرغ زوری نصیب فیلم شود! اما نشد، مگر یک سیمرغ حاشیه‌ای که تقریباً غلط هم نبود و از جهاتی به‌جا بود.

بخش تکمیلی 👇👇👇

@r_dorost


pdf.pdf
2.6Mb
گفت‌وگوی تینا جلالی (روزنامه اعتماد) با رضا درستکار، از اعضای هیئت داوران جشنواره فجر/
📽️داوری نمی‌کنیم، داوری می‌شویم!

📽️گزیده‌ای از این گفت‌وگو:
فیلم‌های خوب جایزه اصلی‌شان را از زمان می‌گیرند.

ما همه انسانیم و دچار انواع خطا؛ اما امروز از رای‌هایی که دادم پشیمان نیستم.

نیمی از فیلم‌های جشواره فضاهایی کهنه داشتند، نه‌تنها کمکی به جریان فزاینده سینما نمی‌کنند که اصلا به اکران عمومی در نمی‌آیند.

متن کامل گفت‌وگو با رضا درستکار را در سایت #سینمااعتماد بخوانید:
https://cinemaetemad.ir/?p=54527

@r_dorost


📽️نیاسودن کثیر!

📽️حسادت، احساسی بسیار وحشتناک است؛ به هیچ یک از رنج‌ها شبیه نیست، زیرا در آن هیچ‌گونه شادی یا حتی غم واقعی وجود ندارد.
حسادت فقط رنج می‌دهد و بس نفرت‌انگیز است!
می‌باید دعا کرد و آرزوی بخشش، تا از توهم به‌در آیی و درمان شوی...

روزهای برمه - جرج اورول

@r_dorost


📽️بیست و پنجمین سالگرد تأسیس "خانه هنرمندان"

📽️مستند «سیر» به‌کارگردانی مجتبی اسماعیل‌زاده به‌مناسبت گرامی‌داشت بیست و پنجمین سالگرد تأسیس خانه هنرمندان ایران روی پرده می‌رود.

@r_dorost


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
📽️یک یادگاری بدون قرار قبلی از جشنواره

📽️آخرین خبر/ رضا درستکار، منتقد سینما و داور جشنواره ۴۳:
وقتی می‌گوییم بهروز وثوقی همه می‌فهمند که ما چه می‌گوییم...
بازیگران ستون‌های سینما هستند.

«ما می‌خواستیم بهترین باشیم، نه فروتن!»؛ چگونه می‌توان بدون فروتنی، بهترین بود!؟

@r_dorost


📽️قیمت‌اش را پرداختی!؟

📽️آورده‌اند که هر چیزی یک قیمتی دارد.

قیمت تغییر و تحول، شاید تنهایی و انزوا باشد.

خواسته‌های بزرگ، قیمت گزاف دارد، انگار که به استرس و اضطراب بیانجامد و به‌سادگی هم به‌دست نمی‌آید.

قیمت رشد کردن، کنار گذاشتن حس حقارت است.

قیمت عشق، شاید درد از دست دادن باشد.

قیمت نتیجه دادن و موفق بودن در بلندمدت، ای‌بسا روزمرگی و خستگی‌هایی‌است که بر جای می‌ماند.

و قیمت یه رابطه عمیق، قطعا گفت‌وگوهایی سخت و بی‌تعارف است.

✔️عکس پیوست، تزئینی است.

@r_dorost


📽️خودش یک برگ برنده است برای این روزگار

📽️فیلم سینمایی غریزه (سیاوش اسعدی) جا مانده از قطار جشنواره در سال‌های پیش، می‌تواند برگ برنده این روزگار باشد، چون فیلمی سرگرم‌کننده است و به لحاظ فنی و زحمتِ به ثمر رسیده عواملش، می‌توان گفت که یک قصه شیرین و خاطره‌انگیز را در شسته‌رفتگی تمام روایت و تعریف کرده است.

فیلمِ استاندارد و محترمی است و پایانی مبتکرانه هم دارد، می‌تواند در یک بازه مشخص زمانی، ذائقه سینماروها را هم عوض کند و اساسا جریانی بهتر را برای سینمای ما رقم بزند.

جریان اصلی و غالب سینمای ما که نمی‌تواند تا ابدالدهر تابع همان روش‌های فرسوده و یا فیلم‌های قالبی و داستان‌های سطحی باشد. این سینما هم نیاز به خون و انرژی تازه و جوانی و طراوت دارد و چه بهتر که فیلمساز خودش را از دل همین مناسبات سینمایی پیدا کرده است!

👈ماهنامه فیلم امروز - شماره ۱۰ بهمن ۱۴۰۰

@r_dorost


📽️نعره می‌زد و از خودش می‌رمید

📽️فیه‌مافیه:
گفت؛ پیلی را آوردند بر سر چشمه‌ای که آب خورد، خود را در آب می‌دید و می‌رمید...
او می‌پنداشت که از دیگری می‌رمد، نمی‌دانست که از خود می‌رمد!

همه اخلاق بد، از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر، چون در توست، نمی‌رنجی! و چون آن را در دیگری می‌بینی، می‌رمی و می‌رنجی!

📽️پیر پسر (حسن پورشیرازی)

@r_dorost


📽️تفاوت...

موسیقی safe House
اثر: رامین جوادی

‏📽️دو چيز تفاوتِی فاحش را بينِ انسان و حيوان به وجود می‌آورد: قدرتِ بيان و دروغ‌گويی ...

آناتول فرانس

@r_dorost


▪️تحلیل و بررسی آثار نــــاب سینما با همراهی منتقدان صاحب نام💯

« @honar7modiran ... »
« @honar7modiran ...♡
🎞☕️📔


قلمرو نقد dan repost
💠آدم‌ها

💠فكر می‌كردم آدم‌ها همان‌طور كه آمده‌اند، می‌روند. نمی‌دانستم كه نمی‌روند. می‌مانند. ردشان می‌ماند حتی اگر همه چيزشان را هم با خودشان بردارند و بروند.

💠رویای تبت -⁩ فریبا وفی

@r_dorost


📽️اعتقاد و حقیقت

📽️کسی که مردم را نشناسد خدا را هم نمی‌شناسد.
این را بدانید، هر قدر زبان ملتِ خود را کمتر بفهمید و هر قدر پیوندتان را با مردم بیشتر قطع کنید به همان اندازه اعتقادتان را به میهن‌تان از دست می‌دهید و آن وقت یا از خدا برمی‌گردید یا به آن بی‌اعتنا می‌شوید.
این عین حقیقت است.

شیاطین - داستایفسکی

@r_dorost


قلمرو نقد dan repost
👈گذری بر
بزرگراه گمشده (دیوید لینچ)- ۲

💠نزدیک‌تر به «هست»
عمیق‌تر به «بود»


💠همان‌طور که کلاس درک و لذت فیلم بسیار بالاست، همان‌طور هم به مذاق فن‌های عادی سینما خوش نمی‌آید زیرا دایره شناخت از شخصیت‌ها و روایت، در یک دور تسلسل توسعه می‌یابد، و طبیعی‌است که چنین فیلمی دشوار و دیریاب به ذائقه پرورده و چشمان آموخته نیاز دارد.

💠می‌خواهم بگویم فیلم‌هایی از جنس «بزرگراه گمشده»، برای لذت بسیار عمیق مناسب‌اند ‌و لذت‌بخش‌ترین چیزی را که به تماشاگر می‌دهند، همان فهم جاری است، فهمی که در فیلم هست و حتی نیاز به پیچ و تاب اضافی هم برای درک‌ش نیست، فقط باید دید ...

💠نور تابیده از آن دو چراغ اتومبیل بر جاده و خط غیرممتد و گمگشتگی در یک راه ناتمام و ...

💠آدمی در برابر «وسوسه» تنهاست و این وسوسه در آثار لینچ شکل عینی و جامع «بود» به‌خود می‌گیرد، در لحظه مرگ «لورانت» کسی که چاقو را به دست «فرد» می‌دهد، یا کسی که شلیک می‌کند، همان فردی است که گفته شده مرد اسرارآمیز این داستان است! خب که چی!؟ مرد اسرارآمیز دیگر چه صیغه‌ای‌است!؟ او همان تجلی شیطان و وسوسه درونی بشر است، که خودش گفت «بدون دعوت» نمی‌آید، و خانه‌نشین‌ات نمی‌شود و قس علی هذا...، ساده است، نه!؟
آدم کشتن، حتی اگر طرف در راس یک جریان مافیایی فیلم‌های مستهجن باشد، امری شیطانی است. شما شک دارید!؟

💠می‌بینید!؟ وقتی فیلمی چنین فاخر را تحلیل می‌کنید و آن را از هاله سحرآمیزش خارج می‌کنید و به فراخنای ذهن، جامه و واژه بر تن می‌کنید، شبیه به موعظه می‌شود!

💠به نظر من، لینچ به مرموزانه‌ترین شکل ممکن ما را در برابر اسرار قرار می‌دهد، و خیلی به کشف «هست» و «بود» نزدیک می‌شود، برای همین وقتی «مالهالند درایو» را می‌سازد، به‌طور رسمی فیلمسازی در این سطح عالی را کنار می‌گذارد. خب وقتی داری از کل بنیادها رفع ابهام می‌کنی و اسرار را باز‌می‌خوانی، دیگر چه چیزی برای کار بعدی تو باقی می‌ماند!؟

💠در همین حد اشاره و عبور، می‌توان دو اثر متاخر او را شاهکارهای بی‌بدیل سینما و نزدیک‌ترین تعریف به چیزی که انتظارش را داریم، قلمداد کرد و تمام.
راستش این‌بار که دوباره فیلم را دیدم بسیار شگفت‌زده‌تر شدم، قرابت‌هایی یافته‌ام که سخت است بیان‌اش، و حداقل این‌که بیشتر دانستن و بیشتر باز کردن‌اش را به صلاح نمی‌دانم، بی ابهام و بی‌ایهام. شاید هنوز آدمی به بلوغ نرسیده است!

Lost Highway ۱۹۹۷
✍ #رضا_درستکار
@r_dorost
@r_dorost

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.