زن و شوهر و مادرشوهر داشتن تلویزیون میدیدن،
زنه گفته حالم خوب نيست میرم اتاقم دراز بکشم، بعد از کمی شوهر، از مادرش اجازه میگیره بره سری به زنش بزنه...
برگشتنش طول کشید و زیپ شلوارش باز بود!!!
مادرش پرسید، حال زنت چطور بود؟
گفت یکمی سرفه میکرد و تبش بالا بود، دواش رو دادم و انشاالله بهتر میشه.
مادرش گفت، الحمدلله، پسر حالا دره داروخانه رو ببند تا دکتر سرما نخوره
😶😂
join👇
@qazvin_abad