Postlar filtri


در هجرِ آن زیبا صنم، صبر و تحمّل چون کنم؟

من عاشقِ دیوانه‌ام، ناید ز من این کارها


*#فخری_هروی*


@poemlife


بدون ضربه که آهن نمی شود شمشیر

به طعنه های جماعت همیشه خوش بینم



#حسین_مرادی
@poemlife


چه شب ها من و آسمان تا دم صبح

سرودیم نم نم: تو را دوست دارم

#قیصر_امین_پور

@poemlife


چنان آمیختم با او

که دل با من نیامیزد


#مولوی

@poemlife


رها کردیم خالق را ، گرفتاران ادیانیم !
#سیمین_بهبهانی
@poemlife


صد بار
مرا می پزی و
میچشے اے
عشـــــــــــــــق


#هوشنگ_ابتهاج

@poemlife


آمد نفس صبح و سلامت نرسانید
بوی تو نیاورد و پیامت نرسانید

یا تو به دم صبح سلامی نسپردی
یا صبح‌دم از رشک سلامت نرسانید

#خاقانی

@poemlife


خاطرات تو و دنياى مرا سوزاندند

تا فراموش شود ياد تو، هرچند نشد


#فاضل_نظرى


@poemlife


جهان بر آب نهاده‌ست و زندگی بر باد
غلام همّت آنم که دل بر او ننهاد

جهان نماند و خرّم روان آدمیی
که باز ماند از او در جهان به نیکی یاد


#سعدی


@poemlife


خوشا به حال شماها که دل نمی‌بندید...

#حسین_زاهدیان
@poemlife


مقبولِ روزگار دلی را نیافتیم...

#رفیع‌_مشهدی
@poemlife


ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی



#سعدی

@poemlife


این چه حرفی ست ڪه در عالم بالاست بهشت

هر کجا وقت خوش افتاد همان جاست بهشت

#صائب_تبریزی

@poemlife


دیشب در خواب دیدم
که بازگشته ای!
کوچک چون عروسکی از بلور
و پَر داشتی ، پرهای سبز روشن
و هم دفترسیاهی از
مشق های خط خورده داشتی...
در خواب
باران گرفت....
ابرها تنها برای تو آسمان
شب را تطهیر کرده اند.
در خواب....
دیگر نمیتوانم گفت....
من لبریز از گفتنم , نه نوشتن .
باید که اینجا روبروی من
بنشینی و گوش کنی ...

*#نادر_ابراهیمی*


شبتون پر از رویاهای قشنگ✨✨✨✨


@poemlife


عشق یعنی قلم از تیشه و دفتر از سنگ 

کـه بـه عمری نتوان دست بر آثارش برد...


#حسین_منزوی

@poemlife


چون داغِ عشق در جگرم جا گرفته‌ای...

#شهریار
@poemlife


تیر و کمان عشق را هر که ندیده، گو ببین

پشت خمیده ی مرا، قد کشیده ی تو را

#فروغی_بسطامی

@poemlife


تواضع گرچه محبوب‌ست و فضل بیکران دارد

نباید کرد بیش از حد که هیبت را زیان دارد

*#سعدی*


@poemlife


ز دین فروشی اهل ریا نفهمیدیم


کجا گناه گناه است و کی ثواب ثواب...


#فاضل_نظری

@poemlife


«منم کوروش، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.
پسر کمبوجیه، شاه بزرگ … نوه ی کوروش، شاه بزرگ … نبیره چیش پش، شاه بزرگ …
آنگاه که بدون جنگ و پیکار وارد بابل شدم، همه ی مردم گام های مرا با شادمانی پذیرفتند. در بارگاه پادشاهان بابل بر تخت شهریاری نشستم. مردوک (توجه داشته باشید مردوک خدای مردم بابل بود) خدای بزرگ، دلهای پاک مردم را متوجه من کرد…
زیرا من او را ارجمند و گرامی داشتم.
ارتش بزرگ من به صلح و آرامی وارد بابل شد. نگذاشتم رنج و آزاری به مردم این شهر و این سرزمین وارد آید. وضع داخلی بابل و جایگاه های مقدسش قلب مرا تکان داد … من برای صلح کوشیدم.
من برده داری را برانداختم، به بدبختی آنان پایان بخشیدم. فرمان دادم که همه ی مردم در پرستش خدای خود آزاد آزاد باشند و آنان را نیازارند. فرمان دادم که هیچ کس اهالی شهر را از هستی ساقط نکند.
مردوک خدای بزرگ از کردار من خوشنود شد … او برکت و مهربانیش را ارزانی داشت. ما همگی شادمانه و در صلح و آشتی مقام بلندش را ستودیم …»
خط ۱۰- مردم از خدای بزرگ می خواستند تا به وضع همه باشندگان روی زمین که زندگی و کاشانه شان رو به ویرانی رفت، توجه کند. مردوک خدای بزرگ اراده کرد تا یزدان به ((بابل)) بازگردند.
خط ۱۱- ساکنان زمین ((سومر)) و ((اکد)) مانند مردگان شده بودند. مردوک به سوی آنان متوجه شد و بر آنان رحمت آورد.
خط ۱۸-مردم بابل و سراسر سرزمین سومر و اکد و همه فرمانروایان محلی، فرمان کوروش را پذیرفتند. از پادشاهی او شادمان شدند و با چهره های درخشان او را بوسیدند.
خط ۱۹-مردم سروری را شادباش گفتند که به یاری او از چنگال مرگ و غم رهایی یافتند و به زندگی بازگشتند. همه ایزدان او را ستودند و نامش را گرامی داشتند.
خط ۲۰-منم((کوروش))، شاه جهان، شاه بزرگ، شاه توانمند، شاه بابل، شاه سومر و اکد، شاه چهار گوشه جهان.
خط ۳۲-فرمان دادم تمام نیایشگاه هایی که بسته شده بود را بگشایند. همه خدایان این نیایشگاه ها را به جاهای خود بازگردانند. همه مردمانی که پراکنده و آواره شده بودند را به جایگاه های خود برگرداندم. خانه های ویران آنان را آباد کردم. همه مردم را به همبستگی فرا خواندم.
خط ۳۳-همچنین پیکره خدایان سومر و اکد را که نبونئید (پادشاه ستمگر بابل) بدون واهمه از خدای بزرگ به بابل آورده بود، به خوشنودی مردوک به شادی و خرمی.
خط ۳۴-به نیایشگاه های خودشان بازگرداندم، بشود که دلها شاد گردد. بشود، خدایانی که آنان را به جایگاه های مقدس نخستین شان بازگرداندم.
خط ۳۶-بی گمان در روزهای سازندگی، همگی مردم بابل، پادشاه را گرامی داشتند و من برای همه مردم، جامعه ای آرام فراهم ساختم. (صلح و آرامش را به تمامی مردم عطا کردم. … )


از منشور کوروش

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.