تقارن پیمانهای و برهمکنش های طبیعی
کارهای امی نوتر نشان میداد که قوانین پایستگی با تقارن پیوستهای مرتبط است. بنابراین برای هر قانون پایستگی باید به دنبال تقارنی باشیم. یکی از این قوانین پایستگی، قانون پایستگی بار الکتریکی است. چه تقارنی پایستگی بار الکتریکی را ایجاد میکند؟
جستجو برای پاسخ به این سوال را هرمان وایل برعهده گرفت. او نوع دیگری از تقارن به نام تقارن پیمانهای را معرفی کرد و به این نتیجه رسید که با تعمیم اصل نسبیت به تقارن پیمانهای میتواند معادلات ماکسول را بدست آورد و دو نیروی شناخته شده آن زمان یعنی گرانش و الکترومغناطیس را باهم متحد کند. اما مشکلاتی موجب شد که وایل این تئوری را کنار بگذارد.
بعدها با تکامل مکانیک کوانتوم و دیدگاه موجی ذرات، ناوردایی پیمانهای جان تازهای گرفت. تابع موج ذرات در مکانیک کوانتومی، موجودی ریاضی و مشاهده ناپذیر است. تنها مربع آن مفهوم فیزیکی چگالی احتمال را دارد. تغییر فاز این موج نوعی تقارن است زیرا با تغییر آن چگالی احتمال تفاوت نخواهد کرد. اما از طرفی تغییر فاز موجب تغییر انرژی و تکانه ذره میشود. در اینجا اگر بخواهیم تقارن را حفظ کنیم باید موجودی وارد عمل شود که در مجموع حالت سیستم قبل و پس از تغییر فاز یکسان بماند. در اینجا میدان پیمانهای وارد میشود و تغییرات انرژی و تکانه ایجاد شده را حمل میکند. البته در اینجا تقارن پیمانهای موضعی را حفظ میکنیم که در آن پارامتر تغییرات تابعی از مختصات فضازمان است به همین دلیل آنرا موضعی مینامیم.
بنابراین از این پس باید الکترون را همراه با میدانی پیمانهای درنظر بگیریم. اما چرا برای حفظ تقارن این تلاش به ظاهر بیاهمیت را میکنیم؟ چرا تحت تبدیلات پیمانهای موضعی باید معادلات بدون تغییر بماند؟
هنگامی که الکترونی با تکانه p ، شتاب بگیرد، مثلاً تغییر تکانهای به اندازه 'p در ذره ایجاد میشود. آنگاه ذرهای پیمانهای با تکانه ('p–p) خلق میشود. این ذره پیمانهای همان فوتون است.
این دیدگاه در توصیف کوانتومی برهمکنش الکترومغناطیسی ذرات به کار میرود. در واقع دو الکترون به واسطه تبادل ذره پیمانهای (فوتون) با یکدیگر برهمکنش کرده و پس زده میشوند. فوتونی که در این فرایند تولید میشود ناشی از حفظ تقارن پیمانهای است. با حفظ تقارن پیمانهای موضعی لاگرانژی دیراک، لاگرانژی ماکسول تولید شده و مشخص میشود که میدان پیمانهای در اینجا همان میدان الکترومغناطیسی است.
علاوه بر اینها، این تقارن میتواند به پایستگی بار الکتریکی ربط داده شود. پیش از این به تقارن u(1) و پایستگی بار پرداختیم. (کلیک کنید) در اینجا پارامتر تغییر مقداری ثابت است.
امروزه فیزیکدانان میدانند که تقارن پیمانهای یک اصل برای فرمولبندی برهمکنش های طبیعت است.
🆔 @Physics3p
کارهای امی نوتر نشان میداد که قوانین پایستگی با تقارن پیوستهای مرتبط است. بنابراین برای هر قانون پایستگی باید به دنبال تقارنی باشیم. یکی از این قوانین پایستگی، قانون پایستگی بار الکتریکی است. چه تقارنی پایستگی بار الکتریکی را ایجاد میکند؟
جستجو برای پاسخ به این سوال را هرمان وایل برعهده گرفت. او نوع دیگری از تقارن به نام تقارن پیمانهای را معرفی کرد و به این نتیجه رسید که با تعمیم اصل نسبیت به تقارن پیمانهای میتواند معادلات ماکسول را بدست آورد و دو نیروی شناخته شده آن زمان یعنی گرانش و الکترومغناطیس را باهم متحد کند. اما مشکلاتی موجب شد که وایل این تئوری را کنار بگذارد.
بعدها با تکامل مکانیک کوانتوم و دیدگاه موجی ذرات، ناوردایی پیمانهای جان تازهای گرفت. تابع موج ذرات در مکانیک کوانتومی، موجودی ریاضی و مشاهده ناپذیر است. تنها مربع آن مفهوم فیزیکی چگالی احتمال را دارد. تغییر فاز این موج نوعی تقارن است زیرا با تغییر آن چگالی احتمال تفاوت نخواهد کرد. اما از طرفی تغییر فاز موجب تغییر انرژی و تکانه ذره میشود. در اینجا اگر بخواهیم تقارن را حفظ کنیم باید موجودی وارد عمل شود که در مجموع حالت سیستم قبل و پس از تغییر فاز یکسان بماند. در اینجا میدان پیمانهای وارد میشود و تغییرات انرژی و تکانه ایجاد شده را حمل میکند. البته در اینجا تقارن پیمانهای موضعی را حفظ میکنیم که در آن پارامتر تغییرات تابعی از مختصات فضازمان است به همین دلیل آنرا موضعی مینامیم.
بنابراین از این پس باید الکترون را همراه با میدانی پیمانهای درنظر بگیریم. اما چرا برای حفظ تقارن این تلاش به ظاهر بیاهمیت را میکنیم؟ چرا تحت تبدیلات پیمانهای موضعی باید معادلات بدون تغییر بماند؟
هنگامی که الکترونی با تکانه p ، شتاب بگیرد، مثلاً تغییر تکانهای به اندازه 'p در ذره ایجاد میشود. آنگاه ذرهای پیمانهای با تکانه ('p–p) خلق میشود. این ذره پیمانهای همان فوتون است.
این دیدگاه در توصیف کوانتومی برهمکنش الکترومغناطیسی ذرات به کار میرود. در واقع دو الکترون به واسطه تبادل ذره پیمانهای (فوتون) با یکدیگر برهمکنش کرده و پس زده میشوند. فوتونی که در این فرایند تولید میشود ناشی از حفظ تقارن پیمانهای است. با حفظ تقارن پیمانهای موضعی لاگرانژی دیراک، لاگرانژی ماکسول تولید شده و مشخص میشود که میدان پیمانهای در اینجا همان میدان الکترومغناطیسی است.
علاوه بر اینها، این تقارن میتواند به پایستگی بار الکتریکی ربط داده شود. پیش از این به تقارن u(1) و پایستگی بار پرداختیم. (کلیک کنید) در اینجا پارامتر تغییر مقداری ثابت است.
امروزه فیزیکدانان میدانند که تقارن پیمانهای یک اصل برای فرمولبندی برهمکنش های طبیعت است.
🆔 @Physics3p