🟣 نظر فیزیکدانان در مورد متافیزیک چیست؟
پل مین وود
دکترای فلسفه فیزیک
دانشگاه کمبریج (1979)
✦ متافیزیک چیست؟
خود این کلمه از ویراستار آثار ارسطو سرچشمه گرفته است، که در آن دوره با وظیفه دشواری روبرو بود که مجموعه هایی از نوشتههایش را در مجلدهایی با موضوعات رایج جمعآوری کند. حدود صد سال پس از مرگ ارسطو، آندرونیکوس رودز، موارد «آسان» را دسته بندی کرده بود (اینها قطعاً در مورد سیاست هستند، اینها در مورد اخلاق ...) اما سپس با مجموعه ای از آثار در مورد چیزهایی مانند علیت، نجوم، و رفتار تجربی مواجه شد. چیزهای جامد و طبیعی، الهیات و ماهیت هستی. دیدن اینکه از کجا باید شروع کرد آسان نبود.
آندرونیکوس - با نشان دادن رویکردی تحسین برانگیز - آنها را به دو مجموعه طبقه بندی کرد که عناوین آنها را می توان تقریباً به عنوان "آثار در مورد چیزهای فیزیکی" “The works about physical things (هشت کتاب) و سپس "آثار بعد از آثار در مورد چیزهای فیزیکی"“The works after the works about physical things” (چهارده کتاب) ترجمه کرد. کاملاً مشخص نیست که «بعد after» قرار است چه اهمیتی داشته باشد، اما یک ایده محبوب و قابل قبول این است که توصیه ای به دانش پژوهان بود که ابتدا مجلد های فیزیک را مطالعه کنند و تنها پس از آن به خواندن این مجموعه دوم از چهارده اثر در متافیزیک بروند. . خود ارسطو هرگز به این اصطلاح برخورد نکرد، اما در این آثار بنیادی از عبارات مختلفی مانند «علل اول first causes »، «علم اول first science » و «الهیات theology » استفاده کرد تا مشخص کند در مورد چه چیزی صحبت می کند.
از آن زمان، فیلسوفان ، اندیشه هایی را که به هر یک از موضوعاتی که آندرونیکوس در جلد های اخیر گردآوری کرده است، به عنوان «متافیزیک» طبقهبندی کردهاند. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید با توجه به چنین نامگذاری خودسرانه، و با 2000 سال تفکر در مورد این موضوعات از زمان ارسطو - این زمینه بیش از یک مقدار اندک شلوغ و بهم ریخته شده است.
علیرغم این، تلاشهای اندکی برای تطبیق تعریفی پیرامون حوزههایی که متافیزیک نامیده میشوند، صورت گرفته است. اینها شامل عباراتی مانند «مطالعه ماهیت هستی» یا «طبیعت تغییرناپذیر اشیا» “the study of the nature of being”, or “the unchanging nature of things”, است، و حدس میزنم عباراتی از این قبیل ممکن است مفید باشند، بهویژه که برخی از آنها واقعاً به نکات مطرحشده توسط ارسطو بازمیگردند. با این حال، آنها تلاشهای post-hoc هستند و زمانی که آنها را در برابر استفاده عملی آزمایش میکنید، دچار بهم ریختگی شدید تری می شوند .
بنابراین، برای معرفی اینکه متافیزیک چیست، گمان میکنم بهترین راه این است که برخی از موضوعاتی را که کاملاً واضح و عموما شامل متافیزیک هستند فهرست کنیم، و به آنها اشاره کنیم و به خوانندگان واگذار کنیم تا درک خود را از یک موضوع با تم مشترک یا شباهت خانوادگی آنها بدست آورند بنابراین، در اینجا چند مثال غیر قابل بحث وجود دارد:
ماهیت علیت و مدالیتی
مواد و خواص مواد
مسئله ذهن و بدن (چگونه یک چیز فیزیکی می تواند با چیزی ذهنی مرتبط شود)
ماهیت آزادی و دترمینیسم یا جبرگرایی
اساس هویت و هویت شخصی
ماهیت قوانین فیزیکی
آنها را ببینید؟ مسائلی از این دست متافیزیک نام دارند.
با توجه به اینکه نمیدانیم این اصطلاح از کجا آمده است، نمی توانم دلیلی برای این باور داشته باشم که تعریف دقیق تری در دسترس است.
چند پیامد این امر:
هیچ معنایی وجود ندارد که موضوعات متافیزیکی را جدا ، و بطور خلاصه به عنوان «بالاتر» یا «فراتر از» فیزیک بدانیم . این فقط یک نتیجه از درک نادرست اصطلاح "متا" است - یعنی تلاش برای درک آن از طریق قیاس با مفاهیمی مانند “meta-narrative” یا " meta-analysis". هیچ پیامد مشابهی وجود ندارد، و این کاملاً قابل قبول است که فیزیک (و علم به طور کلی) در مورد موضوعات متافیزیکی حرف زیادی برای گفتن داشته باشد و بالعکس.
تعریف متافیزیک در طول زمان تغییر کرده و در آینده نیز تغییر خواهد کرد. همانطور که بحث ها تغییر می کند - کلیه تعاریف کنونی متافیزیک بسیار دور از آنچه ارسطو به آن توجه داشت ، هست .
ما با چیزی بیشتر مانند شجره نامه خانوادگی family tree نوشته های آکادمیک ، بیشتر از هر چیز دیگری سر و کار داریم .
سابجکت متافیزیک ، بیش از مجموعه ای از سؤالات جالب که (تاکنون) توسط سایر موضوعات آکادمیک با تعریف بهتر کشف نشده است ، اهمیت ندارد . به این ترتیب، افراد آنقدرها تصمیم به مطالعه متافیزیک نمیگیرند، بلکه تصمیم میگیرند یک یا چند مورد از این مسائل را مطالعه کنند.
Reference:
https://www.quora.com/What-do-physicists-think-of-metaphysics
🆔 @phys_Q
پل مین وود
دکترای فلسفه فیزیک
دانشگاه کمبریج (1979)
✦ متافیزیک چیست؟
خود این کلمه از ویراستار آثار ارسطو سرچشمه گرفته است، که در آن دوره با وظیفه دشواری روبرو بود که مجموعه هایی از نوشتههایش را در مجلدهایی با موضوعات رایج جمعآوری کند. حدود صد سال پس از مرگ ارسطو، آندرونیکوس رودز، موارد «آسان» را دسته بندی کرده بود (اینها قطعاً در مورد سیاست هستند، اینها در مورد اخلاق ...) اما سپس با مجموعه ای از آثار در مورد چیزهایی مانند علیت، نجوم، و رفتار تجربی مواجه شد. چیزهای جامد و طبیعی، الهیات و ماهیت هستی. دیدن اینکه از کجا باید شروع کرد آسان نبود.
آندرونیکوس - با نشان دادن رویکردی تحسین برانگیز - آنها را به دو مجموعه طبقه بندی کرد که عناوین آنها را می توان تقریباً به عنوان "آثار در مورد چیزهای فیزیکی" “The works about physical things (هشت کتاب) و سپس "آثار بعد از آثار در مورد چیزهای فیزیکی"“The works after the works about physical things” (چهارده کتاب) ترجمه کرد. کاملاً مشخص نیست که «بعد after» قرار است چه اهمیتی داشته باشد، اما یک ایده محبوب و قابل قبول این است که توصیه ای به دانش پژوهان بود که ابتدا مجلد های فیزیک را مطالعه کنند و تنها پس از آن به خواندن این مجموعه دوم از چهارده اثر در متافیزیک بروند. . خود ارسطو هرگز به این اصطلاح برخورد نکرد، اما در این آثار بنیادی از عبارات مختلفی مانند «علل اول first causes »، «علم اول first science » و «الهیات theology » استفاده کرد تا مشخص کند در مورد چه چیزی صحبت می کند.
از آن زمان، فیلسوفان ، اندیشه هایی را که به هر یک از موضوعاتی که آندرونیکوس در جلد های اخیر گردآوری کرده است، به عنوان «متافیزیک» طبقهبندی کردهاند. همانطور که ممکن است انتظار داشته باشید با توجه به چنین نامگذاری خودسرانه، و با 2000 سال تفکر در مورد این موضوعات از زمان ارسطو - این زمینه بیش از یک مقدار اندک شلوغ و بهم ریخته شده است.
علیرغم این، تلاشهای اندکی برای تطبیق تعریفی پیرامون حوزههایی که متافیزیک نامیده میشوند، صورت گرفته است. اینها شامل عباراتی مانند «مطالعه ماهیت هستی» یا «طبیعت تغییرناپذیر اشیا» “the study of the nature of being”, or “the unchanging nature of things”, است، و حدس میزنم عباراتی از این قبیل ممکن است مفید باشند، بهویژه که برخی از آنها واقعاً به نکات مطرحشده توسط ارسطو بازمیگردند. با این حال، آنها تلاشهای post-hoc هستند و زمانی که آنها را در برابر استفاده عملی آزمایش میکنید، دچار بهم ریختگی شدید تری می شوند .
بنابراین، برای معرفی اینکه متافیزیک چیست، گمان میکنم بهترین راه این است که برخی از موضوعاتی را که کاملاً واضح و عموما شامل متافیزیک هستند فهرست کنیم، و به آنها اشاره کنیم و به خوانندگان واگذار کنیم تا درک خود را از یک موضوع با تم مشترک یا شباهت خانوادگی آنها بدست آورند بنابراین، در اینجا چند مثال غیر قابل بحث وجود دارد:
ماهیت علیت و مدالیتی
مواد و خواص مواد
مسئله ذهن و بدن (چگونه یک چیز فیزیکی می تواند با چیزی ذهنی مرتبط شود)
ماهیت آزادی و دترمینیسم یا جبرگرایی
اساس هویت و هویت شخصی
ماهیت قوانین فیزیکی
آنها را ببینید؟ مسائلی از این دست متافیزیک نام دارند.
با توجه به اینکه نمیدانیم این اصطلاح از کجا آمده است، نمی توانم دلیلی برای این باور داشته باشم که تعریف دقیق تری در دسترس است.
چند پیامد این امر:
هیچ معنایی وجود ندارد که موضوعات متافیزیکی را جدا ، و بطور خلاصه به عنوان «بالاتر» یا «فراتر از» فیزیک بدانیم . این فقط یک نتیجه از درک نادرست اصطلاح "متا" است - یعنی تلاش برای درک آن از طریق قیاس با مفاهیمی مانند “meta-narrative” یا " meta-analysis". هیچ پیامد مشابهی وجود ندارد، و این کاملاً قابل قبول است که فیزیک (و علم به طور کلی) در مورد موضوعات متافیزیکی حرف زیادی برای گفتن داشته باشد و بالعکس.
تعریف متافیزیک در طول زمان تغییر کرده و در آینده نیز تغییر خواهد کرد. همانطور که بحث ها تغییر می کند - کلیه تعاریف کنونی متافیزیک بسیار دور از آنچه ارسطو به آن توجه داشت ، هست .
ما با چیزی بیشتر مانند شجره نامه خانوادگی family tree نوشته های آکادمیک ، بیشتر از هر چیز دیگری سر و کار داریم .
سابجکت متافیزیک ، بیش از مجموعه ای از سؤالات جالب که (تاکنون) توسط سایر موضوعات آکادمیک با تعریف بهتر کشف نشده است ، اهمیت ندارد . به این ترتیب، افراد آنقدرها تصمیم به مطالعه متافیزیک نمیگیرند، بلکه تصمیم میگیرند یک یا چند مورد از این مسائل را مطالعه کنند.
Reference:
https://www.quora.com/What-do-physicists-think-of-metaphysics
🆔 @phys_Q