پهرست- زبان و ادب پارسی


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Ta’lim


در این درگاه در باره آموزه زبان و ادب پارسی نوشتارهایی بارگذاری می‌کنیم.
از فردوسی توسی
نظامی گنجوی
مولوی بلخی
شیخ سعدی
خواجه حافظ
شاعران بزرگ ایران زمین
@drshokuhi

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


نام سروده: شاه شهیدان
سَراینده: میرزا جلوه گیلانی (:دکتر فربود شکوهی)
گوینده: بانو آسیه حیدری (:گوینده ایران‌صدا)
@Pehrest


یادداشت (حروف‌نگاریِ سابق) dan repost
نگر تا حلقۀ اقبال ناممکن نجنبانی
سلیما! ابلها! لا، بلکه مرحوما و مسکینا!

نگارنده پیش‌تر دربارۀ ضرورت آشنایی با دستور تاریخی در تصحیح متن نوشته‌بود (نک. نقد من بر تصحیح زاد المسافر) و همچنان گمان می‌کند که باید بر این نکته تأکید بیش‌تری کرد، زیرا بسیاری از مصحّحان، حتی مصحّحان نامدار نیز، با دستور تاریخی آشنایی کافی ندارند و آن را در امر تصحیح نالازم می‌شمارند. یکی از مواردی که در آن مصحّح برای تشخیص صورت صحیح متن راهی نداشته‌است جز آشنایی با دستور تاریخی، بیت زیر است (خلاصة الاشعار فی الرباعیّات، ص۵):
گر تیر آید چنان که بشکافد موی
زنهار که از یار مگردانی روی
آن‌گونه که در تصویر دستنویس پیداست، حرف نخست فعل مصراع اخیر نقطه ندارد و آن را می‌توان «مگردانی» خواند. اما این فعل، به‌لحاظ صرفی، فعل نهی نیست و طبق قاعده باید با «نـ» منفی شود و نه «مـ»، همان‌گونه که در بیتِ عنوان «نگر... نجنبانی» آمده‌است. شبه‌جمله‌های «نگر» و «زنهار»، که معنای «مراقب باش، هش دار» دارند، مفهوم جمله را به نهی نزدیک می‌کنند: هش دار که از یار روی نگردانی (تقریباً معادلِ «از یار روی مگردان»)؛ با این حال فعلی که با این شبه‌جمله‌ها به کار می‌رود فعل نفی است، نه نهی. این شاهد دیگر، که از همان متن خلاصة الاشعار فی الرباعیّات برگزیده شده‌است (ص ۲۶) آن‌چه را گفته‌شد تأیید می‌کند:
زنهار که زود برنیایی ای صبح!
انگار که کار عاشقانی امشب
در این مورد کاتب صراحتاً روی نون «برنیایی» نقطه نهاده و مصحّح متن را به‌درستی خوانده‌است. بر اساس آن‌چه گفته‌شد روشن می‌شود که مصراع دوم بیت محلّ سخن را باید این‌گونه پیراست:
زنهار که از یار نگردانی روی

@QalamAndaz


پارسی انجمن dan repost
🔻«و چون با من دلیلی (راهنما) نبود که آن راه داند متحیر بودم. ناگاه از فضل باری، تبارک و تعالی، همان روز مردی عجمی (ایرانی) با من پیوست که او از آذربایجان بود، و یک بار دیگر آن مزارات (زیارتگاه‌ها) متبرکه را دریافته بود، دو کَرَّت (باره) بدان عزیمت روی بدان جانب آورده بود. بدان موهبت، شکر باری را، تبارک و تعالی، دو رکعت نماز بگزاردم و سجدۀ شکر کردم که مرا رفیق راه بداد تا بر عزمی که کرده بودم وفا بکردم.»

🔻این متن را ناصر خسرو قُبادیانی هزار سال پیش نوشته است. بنگرید این مرد خراسانی، در سرزمینی غریب، چه اندازه از دیدن و همراه شدن با هم‌میهن آذربایجانی خود خوشحال شده که نماز شکر گزارده است. استوار بودن پیوندهای تاریخی، عاطفی، فرهنگی و زبانی مردمان جای جای ایرانشهر پدیده‌ای یکتا و بی‌مانند است. ریشه‌دار بودن این پیوند به اندازه‌ای است که هزار سال پیش ناصر خسرو قبادیانی شخصی را در شهر آذربایجان که هزاران فرسنگ دورتر از قبادیان است هم‌تبار و هم‌میهن خود می‌داند.

👈 «هویت ایرانی و دیرینگی و ریشه‌داری آن» نوشته‌ی کورش جنتی را در «این جا» بخوانید.

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman


پارسی انجمن dan repost
🔻پارسی‌انجمن: «فرهنگِ ایرانِ باستان» گردآوردی از جستارهای گرانسنگِ استادِ زنده‌یاد ابراهیمِ پورداود –ایرانشناس، اوستاشناس و استاد فرهنگ و زبانهای کهنِ ایرانی- است که همان گونه که از نامِ نبیگ برمی‌آید، روشنگری‌ای است دانشی در زمینه‌ی واژه‌های پیونددار با فرهنگِ ایرانِ کهن. استاد خود در این باره نوشته‌اند: «در این نامه کوششی شده که برخی از آثارِ فرهنگ یا تمدنِ ایرانِ باستان نموده شود. دوره‌ی این فرهنگ از آغازِ تاریخِ ایران تا پایانِ پادشاهیِ خاندانِ ساسانیان است.»

🔻فرهنگِ ایرانِ باستان دربردارنده‌ی یک دیباجه، ۱۱ جستار و پیوستها است. در دیباجه، گزارشی درباره‌ی فرهنگِ ایرانِ باستان و گزیده‌ای از کوششهای دانشیِ نویسنده در این زمینه داده شده. در سه جستارِ نخست، استاد پورداود به واژه‌های میهن، دساتیر و همچنین نامهای ۱۲ ماهِ سال بر پایه‌ی نوشته‌های کهنِ ایرانی و برخیِ نوشته‌های دیگر پرداخته. بررسیِ واژگانِ فرهنگستان، رادی و دبیری = خط برنامِ سه جستارِ دیگرِ استاد است. در دیگر جستارهای این نبیگ جایگاهِ برخی جانداران بررسی شده است.

👈 «فرهنگِ ایرانِ باستان» را از «این جای» بارگیرید.

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman


بانوان و شاهنامه dan repost
موسسه پژوهشی یادگار باستان  به مناسبت جشن تیرگان برگزار می کند:

نشست یک روزه خوانش و تفسیر تیشتر یشت

مدرس: دکتر مینا کامبین

کارگاه آنلاین و رایگان است

زمان: چهار شنبه ۱۳ تیر

ساعت:  ۱۸ الی ۲۰

تماس از طریق واتسپ با شماره:  ۰۹۳۷۸۹۱۶۱۵۴

تلگرام:  @yadegarebastan

اینستاگرام:  yadegarebastan

@banovan_va_shahnameh


بانوان و شاهنامه dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
داستان بیژن با منیژه
تهیه و تدوین: کاوس ندایی
@haftgordan
@banovan_va_shahnameh


PersianPainting dan repost
به بالین رودابه شد زال زر
پر از آب رخسار و خسته جگر
همان پر سیمرغش آمد به یاد
بخندید و سیندخت را مژده داد
یکی مجمر آورد و آتش فروخت
وزآن پر سیمرغ لختی بسوخت
هم اندر زمان تیره گون شد هوا
پدید آمد آن مرغ فرمان روا
چو ابری که بارانش مرجان بود
چه مرجان که آرایش جان بود
برو کرد زال آفرین دراز
ستودش فراوان و بردش نماز
چنین گفت با زال کین غم چراست
به چشم هژبر اندرون نم چراست
یاری سیمرغ در زایش رستم، اثر محمد زمان، شاهنامه فردوسی، اصفهان؟، 408 در 261 میلی‌متر، گواش آبرنگ و طلا بر روی کاغذ، کتابخانه چستربیتی، دوبلین، ایرلند
محمد زمان بن حاجی یوسف قمی، سالهای فعالیت وی حدود 1028 تا 1072 خورشیدی است. هم‌عصر سه تن از شاهان صفوی، یعنی شاه عباس دوم، شاه سلیمان و شاه سلطان حسین می‌زیست. در راس یک هیئت توسط شاه عباس به جهت یادگیری نقاشی اروپایی به ایتالیا فرستاده شد، و در آنجا مسیحی شد، و به "پائولو زمان" تغییر نام داده. به نظر می‌رسد که وی نخستین نقاش ایرانی بود که از رنگ و روغن روی بوم برای ترسیم استفاده کرده و پیروان اش پس از وی به این تکنیک روی آورده‌اند.
@PersianPaintings


پرنیان ۷ رنگ dan repost
من گنج لامکانم ، در لامکان نگنجم
برتر ز جسم و جانم در جسم و جان نگنجم

عقل و خیال انسان ره سوی من ندارد
در رسم از آن نیایم در عقل از آن نگنجم

من بحر بی کرانم حد و جهت ندارم
من سیلم و شکافم در ناودان نگنجم

من نقش کایناتم من عالم صفاتم
من آفتاب ذاتم در آسمان نگنجم

من صبح روز دینم من مشرق یقینم
در من گمان نباشد من در گمان نگنجم

من جنت نعیمم من رحمت رحیمم
من گوهر قدیمم در بحر و کان نگنجم

من جان جان جانم برتر ز جسم و جانم
من شاه بی نشانم چون در نشان نگنجم

من رکن ضاد فضلم من دست زاد فضلم
من روزه‌دار فضلم من در زمان نگنجم

من مصحف کریمم در لام فضل میمم
من آیت عظیمم در لامکان نگنجم

من سر کاف و نونم من بی‌چرا و چونم
خاموش و لاتحرک من در بیان نگنجم

من منطق فصیحم من همدم مسیحم
من کاسه سپهرم در هفت خوان نگنجم

من قرص آفتابم چرخ است آسیابم
من لقمه بزرگم اندر دهان نگنجم

من جانم ای نسیمی یعنی دم نعیمی
درکش زبان ز وصفم من در زبان نگنجم

#نسیمی

▫️دیوان نسیمی، دستنویس شماره ۳۹۷۷ کتابخانه ایاصوفیه، کتابت سلطان احمد هروی به سال ۹۰۹ قمری، برگ ۴۶

@parniyan7rang


@litera999کتابخانه‌وموزه dan repost
فرهنگ شاهنامه YAZMABAGISLAR 2242.pdf
4.7Mb
فرهنگ الفاظ نادره و اصطلاحات غریبه شاهنامه - دست‌نویس استانبول


کتابخانه دکتر کورش صفوی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
صدای دکتر محمد معین

خواندن بیت‌های آغازین
دفتر دوم مثنوی معنوی

دکتر محمد معین
(۹ اردی‌بهشت ۱۲۹۷ رشت – ۱۳ تیر ۱۳۵۰ تهران)
از صفحه اینستاگرام مصطفی کاظمی


کتابخانه دکتر کورش صفوی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مستندی درباره دکتر معین

کتابخانه دکتر کورش صفوی
https://t.me/varjavand_1


کتابخانه دکتر کورش صفوی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
آب ها از آسيا افتاده؛ ليك
باز ما با موج و توفان مانده ايم
هر كه آمد بار خود را بست و رفت
ما همان بدبخت و خوار و بي نصيب.
زآن چه حاصل، جز دروغ و جز دروغ؟
زين چه حاصل، جز فريب و جز فريب؟
باز مي گويند: فرداي دگر
صبر كن تا ديگري پيدا شود
کاوه اي پيدا نخواهد شد, اميد!
كاشكي اسكندري پيدا شود

آخرین ویدیوی ثبت شده از شعرخوانی #مهدی_اخوان_ثالث / لندن/ ۱۳۶۹

کتابخانه دکتر کورش صفوی

https://t.me/varjavand_1/27624


ویران dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
استاد مجتبی مینوی

کوتاه در باره‌ی هجو محمود غزنوی در شاه‌نامه

کتابخانه دکتر کورش صفوی
https://t.me/varjavand_1


ویران dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مستند خیام


کتابخانه دکتر کورش صفوی dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
نظر کریم‌ زمانی در مورد فیلم مست عشق

کتابخانه دکتر کورش صفوی
https://t.me/varjavand_1


لغت‌بازی dan repost
✅ واژه‌های دالّ بر درجات و مراحل عشق در زبان عربی:

هویٰ: اشتیاق و آرزوی نفس و خواست طبع

علاقه: خواست دل و وابستگی

کَلَف: شدت خواست

عشق: محبت، دلبستگی، که افزون بر هویٰ و خواست است.

شَعَف: وقتی عشق و محبت دل را بسوزاند، همراه با لذتی که دارد.

شغَف: آنگاه که محبت به پردهٔ دل (شَغاف) رسد. شفف و سعف نیز گفته‌اند.

جویٰ: هوای باطن

تَیْم: وقتی محبت موجب عبودیت شود.

تَبْل: آنگاه که محبت آدمی را بیمار کند.

تدلیَه: زوال عقل از فرط هویٰ

هُیوم: راه بیابان گرفتن از فرط عشق و شیفتگی

#ثعالبی، فقه‌اللغة و سرّ العربیه
@Loghatbazi


چهار خطی dan repost
نسیم زنده رود و باغ کاران

به فریادم رسید ای غمگساران
مرا یادآورید ای شادخواران
خبرتان نیست ای مستان خوش‌خواب
ز چشم خیرۀ اخترشماران
به‌یکباره مرا مهجور کردید
بنامیزد زهی زنهارخواران
سرِ ادبار بر زانو نهادم
نشسته بر پلاس سوگواران
که آرَد رحمتی بر مستمندان
که ریزد جرعه‌ای بر خاکساران
فلانی را بپرسید و بگویید
که ای پشت و پناه دوستداران
حرامت باد و نوشت باد بی ما
نسیم زنده‌رود و باغِ کاران

شرف‌الدین شفروۀ اصفهانی
(سدۀ ششم هجری)

منبع: جُنگ اشعار شمارۀ ۵۳۱۹ کتابخانۀ ملک، سدۀ دهم ق، صفحۀ ۸۳۰
‏..
اشارۀ لازم: در متن دو اصلاح صورت گرفته است: در بیت سوم، کردی به کردید بدل شده و در بیت پنجم، خاک‌یاران به خاکساران. این غزل در دیوان شرف شفروه موجود نیست. باغِ کاران، یکی از باغ‌های قدیمی اصفهان در مجاورت زنده‌رود بوده است. بیت آخر غزل شفروه، یادآور این بیت حافظ است:

گرچه صد رود است در چشمم مدام
زنده رود باغ کاران یاد باد!
‏..

"چهار خطی"
https://telegram.me/Xatt4


پارسی انجمن dan repost
🔷 به فرخندگیِ چهارمِ خردادماه، جشنِ خردادگان/ خردادگان؛ جشنِ ستایشِ رسایی و پاسداشتِ آب و آبادانی

🔻در گاهشماریِ کهنِ ایرانی، روز ششمِ هر ماه «خرداد» نام دارد و از آن جا که هر گاه نامِ روز با نامِ ماه برابر شود آن روز را جشن می‌گیرند و شادمانی می‌کنند، از همین رو، ششمِ خرداد به گاهشماریِ کهن، چهارمِ خرداد به گاهشماریِ کنونی، «جشن خردادگان» است که ایرانیان در این روز جشنی باشکوه برپا می‌کردند.

🔻در نِبیگِ پارسیگ بُندهش (آغاز آفرینش) درباره‌ی خرداد آمده است: «ششم از مینویان «خرداد» است. او از آفرینش گیتی، آب را به خویش پذیرفت. به یاری و همکاری وی، تیر و باد و فروردین داده شدند که تیر، تیشتر است که در دوران اهریمنی، آن آب را به یاری فروردین که فَرَوَهْرِ پرهیزگاران است، ستاند، به مینویی به باد بسپارد. باد آن آب را به نیکویی به کشورها راهبر شود، بگذراند، به افزار ابر با همکاران بباراند.»

👈 درباره‌ی جشن خردادگان در «این جای» بخوانید.

پارسی‌انجمن 🔻
@Parsi_anjoman


Ali-ansari-art-1382 dan repost
دگرگونه شد چرخ گردون به چهر
از آزادگان پاک ببرید مهر
زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش

تعبیر و نگاه فردوسی از آزادگان، ایرانی بودن و منش ایرانی است که پاک بی رنگ و بی مهر شده ، از بدبختی های این جغرافیای نفرین شده یکی آن است که در بین بزرگان اندک کسانی بیابی قابل احترام و مصیبت دو چندان زمانی که صاحب منصبان فضیلتشان با روشن بینی همراه نباشد، روبرو با احترام سخن می گویند و در نهانی به تدبیر و به تدریج هر قالب و قامتی غیرِ خود را از میان بر میدارند پشت این نگاه و این کردار تنگ نظری و زدودنِ حقارتِ خویشتن است(زیان کسان از پی سود خویش) چنین تفکری به جد یک زیان و آفت است برای جامعه ی هنری(خاصه خوشنویسی)
@aliansari_57


شعرای بی پول

یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد
و به اخوان ثالث گفت : من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم
اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟
برو خدا روزی ات را جای دیگری حواله کند
نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت
و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد
اخوان گفت این پول چیه ؟
تو که پول نداشتی

نصرت رحمانی گفت : از دم در پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم
چون بیش از سی تومن لازم نداشتم بگیر این بیست تومن هم بقیه پولت
ضمنا این خودکار هم توی پالتوت بود

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.