💢جملاتی از کتاب
پنج راز آرامش بعد از سی سالگی
دیوید ریکو:
📌 همه چیز تغییر می کند و پایان می پذیرد.
📌 اوضاع همیشه مطابق نقشه پیش نمی رود.
📌 زندگی همیشه عادلانه نیست.
📌 رنج، قسمتی از زندگی است.
📌 مردم همیشه با محبت و وفادار نیستند.
✔ این ها چالش های اصلی زندگی ما هستند، ولی ما اغلب آن ها را انکار می کنیم. ما طوری رفتار می کنیم، گویی این واقعیت ها همیشه وجود ندارند و در مورد همه ما صدق نمی کنند.
📌 وقتی بیاموزیم که این حقایق واقعی را بپذیریم، در می یابیم که آن ها دقیقا همان چیزی هستند که برای بدست آوردن شجاعت، شفقت و دانایی و به طور خلاصه، یافتن خوشبختی حقیقی نیاز داریم.
📌 وقتی با یکی از داده های زندگی مواجه می شویم، شاید بپرسیم:
" چرا چنین اتفاق وحشتناکی برای آدم خوبی مثل من رخ داد؟ من سزاوار وضعیت بهتری هستم. "
📌 نسخه آگاهانه این پرسش این است:
" " بله، این اتفاق افتاد. حالا چکار کنم؟"
به این ترتیب، متوجه خواهیم شد وقتی زندگی را همان گونه که هست می پذیریم، انسان شادتری هستیم. آریِ آگاهانه ما، سبب ورود به این تناقض نجات بخش است.
📌 شرایط حیات، تجارب شخصی ما هستند، نه نیروهایی بیگانه یا موانعی که بخواهیم از آن ها بگریزیم. به علاوه، آن ها تجارب جهانی همه مردم هستند. این ها بخشی از موجودیت بشری انسان ها را می سازند، پس باید بخش ضروری باشند.
📌 یکی از داده های زندگی، این است که هر چیزی بهایی دارد و رنج بخشی از این بهاست.
📌 در مواجهه با داده های زندگی، ممکن است به افکار خرافی یا مراسم جادوگری امنی پناه ببریم، تا در برابر جهانی که به باور ما ترسناک، غیر قابل پیش بینی و مجازات کننده است از خودمان محافظت کنیم. در این جا نمونه هایی از تفکر خرافی را می بینید:
✔ من از اوایل زندگی گناهکار بوده ام و هنوز تمام و کمال مجازات نشده ام.
✔ اگر مردم خود واقعی ام را می شناختند، دیگر نه دوستم داشتند و نه مرا می خواستند.
✔ اگر بیش از حد از خوشبختی لذت ببرم، پایدار نخواهد ماند. فراوانی تمام و کمال نیز خطرناک است.
✔ اگر کنترل اوضاع از دستم خارج شود، همه چیز به هم می ریزد.
@organizationalbehavior
پنج راز آرامش بعد از سی سالگی
دیوید ریکو:
📌 همه چیز تغییر می کند و پایان می پذیرد.
📌 اوضاع همیشه مطابق نقشه پیش نمی رود.
📌 زندگی همیشه عادلانه نیست.
📌 رنج، قسمتی از زندگی است.
📌 مردم همیشه با محبت و وفادار نیستند.
✔ این ها چالش های اصلی زندگی ما هستند، ولی ما اغلب آن ها را انکار می کنیم. ما طوری رفتار می کنیم، گویی این واقعیت ها همیشه وجود ندارند و در مورد همه ما صدق نمی کنند.
📌 وقتی بیاموزیم که این حقایق واقعی را بپذیریم، در می یابیم که آن ها دقیقا همان چیزی هستند که برای بدست آوردن شجاعت، شفقت و دانایی و به طور خلاصه، یافتن خوشبختی حقیقی نیاز داریم.
📌 وقتی با یکی از داده های زندگی مواجه می شویم، شاید بپرسیم:
" چرا چنین اتفاق وحشتناکی برای آدم خوبی مثل من رخ داد؟ من سزاوار وضعیت بهتری هستم. "
📌 نسخه آگاهانه این پرسش این است:
" " بله، این اتفاق افتاد. حالا چکار کنم؟"
به این ترتیب، متوجه خواهیم شد وقتی زندگی را همان گونه که هست می پذیریم، انسان شادتری هستیم. آریِ آگاهانه ما، سبب ورود به این تناقض نجات بخش است.
📌 شرایط حیات، تجارب شخصی ما هستند، نه نیروهایی بیگانه یا موانعی که بخواهیم از آن ها بگریزیم. به علاوه، آن ها تجارب جهانی همه مردم هستند. این ها بخشی از موجودیت بشری انسان ها را می سازند، پس باید بخش ضروری باشند.
📌 یکی از داده های زندگی، این است که هر چیزی بهایی دارد و رنج بخشی از این بهاست.
📌 در مواجهه با داده های زندگی، ممکن است به افکار خرافی یا مراسم جادوگری امنی پناه ببریم، تا در برابر جهانی که به باور ما ترسناک، غیر قابل پیش بینی و مجازات کننده است از خودمان محافظت کنیم. در این جا نمونه هایی از تفکر خرافی را می بینید:
✔ من از اوایل زندگی گناهکار بوده ام و هنوز تمام و کمال مجازات نشده ام.
✔ اگر مردم خود واقعی ام را می شناختند، دیگر نه دوستم داشتند و نه مرا می خواستند.
✔ اگر بیش از حد از خوشبختی لذت ببرم، پایدار نخواهد ماند. فراوانی تمام و کمال نیز خطرناک است.
✔ اگر کنترل اوضاع از دستم خارج شود، همه چیز به هم می ریزد.
@organizationalbehavior