BOOK™


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


⁦🕊️⁩کتاب دنیایی است که در دستانت میگیری📔
از انتشار کتاب هایی که حق پخش رو نداریم و در حال فروش هستند معذرویم🌿
@armin7
جهت هماهنگی تبلیغات :
@adsbookss
کانال یوتیوب ما ✨
https://youtube.com/@mymovies_7?si=2sRS70zp65VsaaZL

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
جایی خوندم نوشته بود: « من به کسی قول ندادم
که همیشه آدم خوشایندی باشم! »
دیدم چقدر راست میگه.. اینکه ما یه سریا رو خیلی دوست داریم دلیل نمیشه همیشه باهاشون مهربون باشیم؛ همیشه ببخشیم و کوتاه بیایم!
ما از جنس آدمیزادیم!
آدمیزاد هم همینه یه روزایی تلخ و عصبی میشه؛ دلگیر و ناراحت میشه حتی شاید دلش بخواد از همه کسایی که دوسشون داره فاصله بگیره، چون ما جایی رو جایی رو امضا نکردیم که همیشه قراره حالمون خوب باشه!

هستی جلیلی🌱

@OfficialBook


وقتی حالت بده بیانش کن
‏هیچ اشکالی نداره که وقتی دلت گرفته
گریه کنی

‏هیچ ایرادی نداره وقتی از کسی رنجیدی
و دلت شکسته
‏با یک نفر درد و دل و در موردش صحبت کنی
‏قوی شدن و بزرگ شدن به معنی سکوت
‏و فرو رفتن در تنهایی و فاصله گرفتن از آدما نیست بلکه باید کنار هم و با هم مشکلات رو حل کنیم

@OfficialBook


یکی از چیزهایی که آدم‌ها را دیوانه می‌کند همین انتظار کشیدن است. مردم تمام عمرشان انتظار می‌کشیدند. انتظار می‌کشیدند که زندگی کنند، انتظار می‌کشیدند که بمیرند. توی صف انتظار می‌کشیدند تا کاغذ توالت بخرند. توی صف برای پول منتظر می‌ماندند و اگر پولی در کار نبود سراغ صفهای درازتر میرفتند. صبر می‌کردی که خوابت ببرد و بعد هم صبر می‌کردی تا بیدار شوی. انتظار می‌کشیدی که ازدواج کنی و بعد هم منتظر طلاق گرفتن می‌شدی. منتظر باران می‌شدی و بعد هم صبر می‌کردی تا بند بیاید. منتظر غذا خوردن می‌شدی و وقتی سیر می‌شدی باز هم صبر می کردی تا نوبت دوباره خوردن برسد. توی مطب روان‌پزشک با بقیهٔ روانی‌ها انتظار می‌کشیدی و نمی‌دانستی آیا تو هم جزء آن‌ها هستی یا نه.

📕 عامه پسند
✍️ #چارلز_بوکوفسکی

@OfficialBook


چراغ سبزها.pdf
32.0Mb
متیو مک‌ کانهی، هنرپیشه معروف برنده جایزه اسکار است. او در این کتاب در کنار روایت داستان زندگی پر فراز و نشیبش، جهان بینی خود و نگاهش را به زندگی مطرح می‌کند و بدون نصیحت کردن درس‌هایی برای زندگی کردن می‌دهد.

📕 چراغ سبزها
✍️ #متیو_مک‌کانهی

@OfficialBook


به محض این‌که رازی میان دو عاشق به وجود آید،
به محض این‌که یکی فکرش را از دیگری پنهان کند،
جذابیت عشق از میان می‌رود و سعادت ویران می‌شود.
خشم، بی‌انصافی، حتی شیطنت، قابل گذشتند؛
اما پنهان‌کاری عنصری بیگانه وارد عشق می‌کند که ماهیت آن را تغییر می‌دهد و پلاسیده‌اش می‌کند.

📕 آدلف
✍️ #بنژامن_کنستان

@OfficialBook


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
تو کتاب "هنر و زندگی پیکاسو" یه جمله‌ی بی‌نظیری بود؛ که باید بعنوان نصیحت برای تمام عمرمون بهش نگاه کنیم. میگه:
«وقتی برای دیگران لقمه بزرگتر از دهانشان باشی، آنها چاره ای ندارند
جز آنکه خُردت کنند، تا برایشان اندازه شوی!
پس مراقب معاشرت هایت باش...»


شبی به یاد ماندنی در کلبه قدیمی، جای شما رفقا خالی...
@OfficialBook

2k 0 28 1 16

Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
همه دشمنتن، همه دوستتن، اگه اینجوری فکر کنی، هیچ اتفاقی نمیتونه غافلگیرت کنه...

🎬Game of Thrones Series

@OfficialBook


از خواندن این متن لذت بردم
آخرین دقایق اعدامی

دههٔ شصت میلادی. پراگ. خورشیدِ پراگ مردد و بی‌رغبت خودش را از کوه‌های هربنی بالا می‌کشد. زندانیِ محکوم به اعدام آخرین طلوع را دیده بود یا نه، نمی‌دانم. شاید با خودش گفته که این هم روزی از روزهای سلطهٔ این‌هاست. فرقی با دیگر روزها ندارد. ما می‌رویم بی‌اینکه ردّی از ما در ذهن پراگی‌ها و در پراگ بماند. کلیما می‌گوید حتی او هم وقتی دارد آخرین قدم‌هایش را به سمت چوبهٔ دار برمی‌دارد در درونش کورسوی امیدی هست که در آن دقیقهٔ آخر بخشوده شود یا معجزه‌ای رخ دهد. می‌گوید که دقیقاً همین کورسوی امید است که به او نیرو می‌دهد تا گام به سوی آن چوبهٔ دار بردارد. امید همیشه به آینده پیوند زده می‌شود. امید نیروی انسان است برای تخیل خویش در موقعیتی متفاوت از موقعیت کنونی‌اش. پرسش: "پس چه چیزی می‌تواند انسانی‌تر از امید باشد؟" مرگ هم همیشه به آینده گره زده می‌شود و چه چیزی بیش از مرگ می‌تواند ضد امید باشد؟ پس امید تلاشی‌ست ناگزیر و بی‌زمان، نوعی تقلا برای چیرگی بر خاموشیِ زمان.
همان روزها که اعدامی دارد آخرین لحظات زندگی را شماره می‌کند، چیزی دارد در وجود پراگی‌های شوخ‌طبع فرو می‌ریزد. پراگی‌هایی که هر روز برای هر فاجعه و هر جنایت جوک و متلک می‌سازند دارند دانسته‌ ندانسته روزی را مهیا می‌شوند که دیوارهای پراگ با جوک و دشنام و آرزو زنده می‌شود. خبرهای تلویزیون رسمی دارد پخش می‌شود. شعارهای دولتی بیش از پیش طنین‌انداز است. ابزار و ادوات نظامی بیش از همیشه توی چشم‌هاست. جهان بی‌اعتناتر از همیشه است. شاید کسانی دارند با خودشان می‌گویند که این هم روزی از روزهای سلطهٔ این‌هاست. فرقی با دیگر روزها ندارد. کلیما که در آپارتمان کوچکش نشسته است دارد سطر به سطر جا به جای پراگ را اندازه می‌زند. نویسندگانی را به یاد می‌آورد که از نوشتن تن نزدند، به رختشویی و شیشه‌ شوری افتادند اما به استخدام حاکم درنیامدند و نویسندگانی را که علیه خودشان نوشتند و درهم‌ شکستند. سال‌ها بعد همان روزها را دوباره می‌نویسد: مردم با جوک‌ها با دشنام‌ها با نام اعدامیان با نویسندگان با نام فیلسوفانشان «روح پراگ» را در فصلی از فصل‌ها که به‌هرحال بهار نامید می‌شد، در جنازهٔ ناباور شهر می‌دمیدند. روزها و روزها و روزها. پراگ روحش را یافت. نام اعدامیان به‌نام در میدان‌ها در خیابان‌ها بلند بلند خوانده شد. چند سال قبل: چند دقیقه پیش از اینکه اعدامی با خودش بگوید:

"این هم روزی از روزهای سلطهٔ این‌هاست. فرقی با دیگر روزها ندارد."

روح پراگ
#ایوان_کلیما
مترجم: فروغ
پوریاوری

@OfficialBook


هر کس در دوران زندگی اش
می تواند دو کارکرد داشته باشد:
"ساختن" یا "کاشتن"
سازندگان شاید سالها در کار خود بمانند و سازندگی شان مدت ها طول بکشد، اما روزی می رسد که کارشان به پایان برسد.
در این هنگام باز می ایستند و در میانِ دیوارهای خود ساخته محصور می شوند.
اما کسانی هستند که میکارند.
اینان گاهی، هنگام طوفان و تغییر فصل ها رنج می برند
و گاهی -به ندرت- خسته میشوند.
اما یک باغ، بر خلاف ساختمان، هرگز از رشد باز نمی ماند و همان زمانی که نیازمند توجه باغبان است، می گذارد زندگی برای باغبان ماجرایی عظیم باشد.
باغبانان در میان جمع یکدیگر را باز می شناسند، چرا که می دانند در سرگذشت هر گیاه، رشدِ سراسر زمین نهفته است.

#پائولو_کوئیلو

@OfficialBook


هیچ‌وقت جواب قطعی را پیدا نخواهیم کرد.
هیچ‌وقت خیال‌مان کاملا راحت نخواهد شد.
به قول گوردون آلپورت «یقینی نصفه و نیمه و شهامتی تمام و کمال» برای زندگی کافی است.
خود را نباید معطل اطمینان کرد.
باید شک را در آغوش گرفت و شجاعانه زندگی کرد.✨
|شهریار|
@OfficialBook


گرگ بیابان.pdf
11.3Mb
هرمان هسه برای نوشتن رمان گرگ بیابان از عناصر روان‌شناسی و داستانی استفاده کرده است و اثری خواندنی و قابل تامل آفریده است. گرگ بیابان خودنوشته‌های مردی است که خودش را نیمه‌گرگ نیمه‌انسان می‌پندارد.

علاقه‌مندان به ادبیات داستانی از خواندن کتاب گرگ بیابان لذت می‌برند.

📕 گرگ بیابان
✍️ #هرمان_هسه

@OfficialBook


جهان یک کتاب است
کسانی که سفر نمی‌کنند
تنها یک صفحه از آن را خوانده‌اند...

@OfficialBook


دلار رسید به ۸۹ هزار تومان،
وضعیت اقتصادی هر روز سخت‌تر از دیروز.
مردم دست‌وپا می‌زنند، ولی انگار چاره‌ای نیست.
قیمت‌ها سر به فلک کشیده،
حقوق‌ها ثابت، ولی هزینه‌ها هر روز بالاتر.
کسی نیست جواب‌گو،
همه حرف می‌زنند، ولی کاری نمی‌شود.
وضعیت همین است، نه بهتر می‌شود، نه کسی فکری به حال مردم می‌کند.

اگه میتونی مهاجرت کن، اگه نمیتونی باید دست و پا بزنی
#ادمین
@OfficialBook

3.5k 0 34 31 71

🐎ﺫﻫﻦ ﻣﺎ ﻣﺜﻞ ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮﻧﻪ،
ما هستیم که تصمیم ﻣﯽ ﮔﯿﺮﯾﻢ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻭ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ!
ﺷﺒﮑﻪ ﺭﻧﺠﺶ، ﺷﺒﮑﻪ ﺑﺨﺸﺶ، ﺷﺒﮑﻪ ﻧﻔﺮﺕ، ﺷﺒﮑﻪ ﻣﻬﺮﺑﻮﻧﯽ، ﺷﺒﮑﻪ ﺷﺎﺩﯼ
ﯾﺎ حتی ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ‌ﻫﺎﯼ ﺗﮑﺮﺍﺭﯼ ﺩﯾﺮﻭز!
ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ، ﺩﯾﺪﻥ ﮐﺪﻭﻡ ﺷﺒﮑﻪ ﺣﺎﻝ ﺗﻮ ﺭﻭ ﺑﻬﺘﺮ ﻣﯿﮑﻨﻪ،
ﺫﻫﻨﺖ ﺭﻭ ﺑﺬﺍﺭ ﺭﻭﯼ ﻫﻤﻮﻥ ﺷﺒﮑﻪ!
ﺍﮔﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﭼﯿﺰﻫﺎ ﺩﺳﺖ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ، ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻣﻐﺰﺕ که ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩﺗﻪ...!

احمد حلت
@OfficialBook


مراقب باش. هرگز به عشق همچون سکس فکر نکن. وگرنه دچار فریب خواهی شد.
فقط زمانی که احساس کردی حضور دیگری، تنها حضور خالص او. نه هیچ چیز دیگر. فقط حضورش کافی است تا به تو احساس خوشبختی بدهد. چیزی در تو شروع میکند به شکفتن. آنوقت است که در عشق حقیقی به سر میبری.

آگاه باش. عشق شهوت نیست.
عاطفه و احساسات زود گذر نیست.
عشق مالکیت نیست. عشق یک ادراک ژرف است که شخص به نوعی تو را کامل میکند. فردی تو را یک دایره کامل می‌سازد!

📕 از سکس تا فراگاهی
✍️ #اشو

@OfficialBook


بگذار خرده اختلاف‌هایمان باهم باقی بماند. خواهش می‌کنم! 
مخواه که یکی شویم؛ مطلقا یکی.

مخواه که هرچه تو دوست داری، من همان را به همان شدت دوست داشته باشم و هرچه من دوست دارم، به همان‌گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد.
 
مخواه که هردو یک آواز را بپسندیم، یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را و یک شیوه نگاه کردن را.

مخواه که انتخاب‌مان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی، و رویامان یکی. همسفر بودن و هم هدف بودن، ابدا به معنای شبیه بودن و شبیه شدن نیست و شبیه شدن، دال برکمال نیست بلکه دلیل توقف است.

📕 چهل‌‌ نامه‌ی‌ کوتاه‌ به‌ همسرم
✍️ #نادر_ابراهیمی

@OfficialBook


اطلس دل.pdf
39.7Mb
کتابی بی نظیر در باب آشنایی با هیجانات و نام گذاری آن‌هاست که می‌تونه در تنظیم و مدیریت هیجان بسیار کمک کننده باشه و سواد هیجانی ما رو بالا ببره.

در این کتاب، برنه براون به تحلیل و درک احساسات و ارتباطات انسانی می‌پردازد و راه‌های مقابله با چالش‌های عاطفی و روانی را بررسی می‌کند.

📕 اطلس دل
✍️ #برنه_براون

@OfficialBook


سابقاً کسانی را به زندان می‌انداختند که دزدی کرده بودند ولی حالا آنهایی را حبس می‌کنند که حقیقت را می‌گویند.

📕 مادر
✍️ #ماکسیم_گورکی

@OfficialBook


ترک حرکت از علی سورنا، یکی از عمیق‌ترین موزیک‌های رپ فارسی است که براساس فیلم ارابه مرگ نوشته شده است. در این ترک می‌توانید قلم قوی و دید فلسفی عمیق علی سورنا را مشاهده کنید. از طرفی، فیلم ارابه جزو طولانی‌ترین و فلسفی‌‌ترین فیلم‌های تاریخ سینما است که از دیدگاه‌های نیچه الهام می‌گیرد.
#ادمین
@OfficialBook


آدمیزاد سختشه که بگه "به من توجه کن". برای همین قیل و قال راه میندازه. عصبی میشه. داد میزنه. قهر میکنه. فرار میکنه. با خودش و زمین و زمان لج میکنه. برای اینکه به چشم بیاد. برای اینکه دیده شه!
تو فقط میبینی که چشماشو میبنده و داد میزنه و هیچی نمیشنوه؛ اون داره میپره و دستاشو تکون میده و میگه "هی! من اینجام! ببین منو!"
داره میگه "به من توجه کن."
و میدونی چقدر درموندست این جمله؟ سراسر استیصاله. و وقتی به زبون بیاد؛ اگه به زبون بیاد؛ دیگه گفتن و نگفتنش، فرقی نداره.
@OfficialBook

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.