بخشی از اطلاعیه تجمع مردم در سنندج ما امروز اینجا گرد آمدهایم تا در برابر بیعدالتیای آشکار و غیرقابل توجیه، صدای اعتراض خود را بلند کنیم. پخشان عزیزی، زنی که تمام زندگی خود را وقف یاری به همنوعان کرد، مددکار اجتماعیای که بیش از یک دهه در میان بحرانهای انسانی در کمپهای آوارگان ایستاد، نماد خدمت بیشائبه، مقاومت در برابر ناامیدی و تجسم واقعی مهر و شفقت بود.
پخشان نه یک مددکار عادی، بلکه نقطه امید هزاران زن و کودک بود؛ زنانی که در سایهی جنگ و ویرانی زندگی خود را از دست داده بودند و کودکانی که آیندهای جز تاریکی برای خود نمیدیدند. او همان دستی بود که از میان ویرانهها به سوی زندگی دراز میشد؛ همان صدایی که در سکوت تحمیلشده بر رنجدیدگان، فریادگر حق بود. فعالیتهای او نه تنها در راستای بازسازی جسم و جان افراد آسیبدیده بود، بلکه پیامآور باور به امکان زندگی در دل بحران و ویرانی بود.
اما امروز، این زن غیور به جای تقدیر و ستایش، با حکمی روبرو شده است که نه تنها هیچ سنخیتی با خدمات و فعالیتهای او ندارد، بلکه نمادی از بیعدالتی در برابر خدمات انسان دوستانە است.
پخشان نه یک مددکار عادی، بلکه نقطه امید هزاران زن و کودک بود؛ زنانی که در سایهی جنگ و ویرانی زندگی خود را از دست داده بودند و کودکانی که آیندهای جز تاریکی برای خود نمیدیدند. او همان دستی بود که از میان ویرانهها به سوی زندگی دراز میشد؛ همان صدایی که در سکوت تحمیلشده بر رنجدیدگان، فریادگر حق بود. فعالیتهای او نه تنها در راستای بازسازی جسم و جان افراد آسیبدیده بود، بلکه پیامآور باور به امکان زندگی در دل بحران و ویرانی بود.
اما امروز، این زن غیور به جای تقدیر و ستایش، با حکمی روبرو شده است که نه تنها هیچ سنخیتی با خدمات و فعالیتهای او ندارد، بلکه نمادی از بیعدالتی در برابر خدمات انسان دوستانە است.