گفت: میدانی چیِ تو را خیلی دوست دارم؟! اینکه از عمق فلجکنندهترین رنجها بلند میشوی و ادامه میدهی و مهمتر از آن؛ وقتی خودت را از مهلکه و آشوب بیرون کشیدی، به خودت پاداش میدهی و به شیوهی خودت برای خودت جشن میگیری...
راست میگفت، به عقب نگاه کردم و دیدم من همیشه از همان ابتدای تلاشهام، دلم اشتیاقِ بعد از رسیدن میخواست و به همین شوق میدویدم و میجنگیدم تا برسم و خودم به استقبال خودم بروم و بزنم روی شانههای خودم که دمت گرم که دوام آوردی! هربار که از رنجی به تلاش و تقلا بیرون خزیدم، برای خودم کنج دنجی مهیا کردم و خودم را مهمان کردم به کتابی، موزیکی، فیلمی، سفری، چیزی و به خودم، به سبک و سیاق خودم پاداش دادم...
شاید برای همین بود که برای دویدن به روی سوزانترین رنجها، انگیزهی بیشتری داشتم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan
راست میگفت، به عقب نگاه کردم و دیدم من همیشه از همان ابتدای تلاشهام، دلم اشتیاقِ بعد از رسیدن میخواست و به همین شوق میدویدم و میجنگیدم تا برسم و خودم به استقبال خودم بروم و بزنم روی شانههای خودم که دمت گرم که دوام آوردی! هربار که از رنجی به تلاش و تقلا بیرون خزیدم، برای خودم کنج دنجی مهیا کردم و خودم را مهمان کردم به کتابی، موزیکی، فیلمی، سفری، چیزی و به خودم، به سبک و سیاق خودم پاداش دادم...
شاید برای همین بود که برای دویدن به روی سوزانترین رنجها، انگیزهی بیشتری داشتم...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@narges_sarrafian_toofan