سیدیاسر جبرائیلی dan repost
⬜️ جامعهپذیری سفیدی در نظام سیاسی ما
برخی نهادها و شخصیتها در کشور ما وجود دارند که در کارنامهشان، هیچ خطا و اشکالی دیده نمیشود. نه اقدام اشتباهی انجام دادهاند، نه تحلیلی خطا ارائه کردهاند، نه موضعی دارای اشکال گرفتهاند. اما اینها همه از توانمندی و بینقصیشان نیست، از بیعملی و مسئولیتگریزیشان است.
کارنامهشان عاری از خطا و اشکال است، اما هیچ کار بزرگی هم در آن دیده نمیشود. دست به هیچ کاری اساسی نمیزنند، در شرایط حساس و بزنگاههای تاریخی سکوت اختیار میکنند، مبادا خطایی از آنها سر بزند. در بحبوحه حوادث و رویدادها و منازعات اساسی انقلاب، همواره در پستوی سکوت پنهان هستند مبادا احدی از دو طرف منازعه از آنان دلگیر شود.
هرگز شجاعت ریسک ندارند. چون نمیخواهند مسئولیت خطایی را به عهده بگیرند و بابت آن خطا سرزنش شوند، از ورود به محیطهای پرخطر پرهیز دارند؛ لذا هیچ کار تحولساز و جریان سازی از آنان سر نمیزند. هیچ گاه قائل به این نیستند که در انجام کارهای بزرگ، ممکن است خطا نیز رخ دهد، اما راهش انجام ندادن آن کار نیست، اصلاح خطا هنگام وقوع است.
اینها البته یک ویژگی برجسته دیگر نیز دارند و آن اینکه همواره مشغول قضاوت درباره مردان میدان هستند که فلان کار خوب بود و بهمان کار ایراد داشت. و جالب اینکه در این مسئولیت خطیر، معمولا خوب نیز جا میافتند، چون به سبب سفیدی کارنامهشان از هر عمل و طبیعتا خطایی، در همه اعصار و دورانها و دولتها حاضر و ناظرند.
نسلهای جدید هم که باهوشترند، سیاستورزی را از اینها میآموزند. چندی پیش در جلسهای یکی از همین شخصیتهای سفید به یکی از جوانان انقلابی در حضور جوانترها گفت که "تو سوختهای!". سوختهای یعنی مواضع انقلابی که گرفتهای، اقدامات انقلابی که کردهای، وسط منازعات که شمشیر کشیدهای، تو را غیرقابل استفاده کرده است. جلسه درسی بود برای جوانتر ها که اگر میخواهید در این نظام جایگاهی داشته باشید، مراقب باشید نسوزید، سعی کنید سفیدِ سفید بمانید و به جای عمل انقلابی، به بزرگان نزدیک شوید و تملق آنها را بگویید تا در تقسیم مسئولیتها سهمی داشته باشید.
بچههای حزبالهی همواره از امثال حقیر سوال میکنند که شما چرا تعدادتان کم است؟ پاسخش همین "جامعهپذیری سفیدی" در نظام سیاسی ماست.
@jebraily
برخی نهادها و شخصیتها در کشور ما وجود دارند که در کارنامهشان، هیچ خطا و اشکالی دیده نمیشود. نه اقدام اشتباهی انجام دادهاند، نه تحلیلی خطا ارائه کردهاند، نه موضعی دارای اشکال گرفتهاند. اما اینها همه از توانمندی و بینقصیشان نیست، از بیعملی و مسئولیتگریزیشان است.
کارنامهشان عاری از خطا و اشکال است، اما هیچ کار بزرگی هم در آن دیده نمیشود. دست به هیچ کاری اساسی نمیزنند، در شرایط حساس و بزنگاههای تاریخی سکوت اختیار میکنند، مبادا خطایی از آنها سر بزند. در بحبوحه حوادث و رویدادها و منازعات اساسی انقلاب، همواره در پستوی سکوت پنهان هستند مبادا احدی از دو طرف منازعه از آنان دلگیر شود.
هرگز شجاعت ریسک ندارند. چون نمیخواهند مسئولیت خطایی را به عهده بگیرند و بابت آن خطا سرزنش شوند، از ورود به محیطهای پرخطر پرهیز دارند؛ لذا هیچ کار تحولساز و جریان سازی از آنان سر نمیزند. هیچ گاه قائل به این نیستند که در انجام کارهای بزرگ، ممکن است خطا نیز رخ دهد، اما راهش انجام ندادن آن کار نیست، اصلاح خطا هنگام وقوع است.
اینها البته یک ویژگی برجسته دیگر نیز دارند و آن اینکه همواره مشغول قضاوت درباره مردان میدان هستند که فلان کار خوب بود و بهمان کار ایراد داشت. و جالب اینکه در این مسئولیت خطیر، معمولا خوب نیز جا میافتند، چون به سبب سفیدی کارنامهشان از هر عمل و طبیعتا خطایی، در همه اعصار و دورانها و دولتها حاضر و ناظرند.
نسلهای جدید هم که باهوشترند، سیاستورزی را از اینها میآموزند. چندی پیش در جلسهای یکی از همین شخصیتهای سفید به یکی از جوانان انقلابی در حضور جوانترها گفت که "تو سوختهای!". سوختهای یعنی مواضع انقلابی که گرفتهای، اقدامات انقلابی که کردهای، وسط منازعات که شمشیر کشیدهای، تو را غیرقابل استفاده کرده است. جلسه درسی بود برای جوانتر ها که اگر میخواهید در این نظام جایگاهی داشته باشید، مراقب باشید نسوزید، سعی کنید سفیدِ سفید بمانید و به جای عمل انقلابی، به بزرگان نزدیک شوید و تملق آنها را بگویید تا در تقسیم مسئولیتها سهمی داشته باشید.
بچههای حزبالهی همواره از امثال حقیر سوال میکنند که شما چرا تعدادتان کم است؟ پاسخش همین "جامعهپذیری سفیدی" در نظام سیاسی ماست.
@jebraily