تعارف "امید" از نگاه ربه کا سولنیت در کتاب " امید در تاریکی"
۱.امید یعنی ما نمی دانیم چه پیش خواهد آمد و در فضای عدم قطعیت جای کافی برای عمل وجود دارد.
۲.امید یعنی اگر از شنیدن اخبار خسته اید، بروید بیرون و خود خبرساز شوید.
۳.امید یعنی استقبال از ناشناخته ها.
۴.امید بدیلی برای قطعیت خوش بینی( بدون مداخله ما هم درست می شود) و بدبینی ( با مداخله ما هم چیزی عوض نمی شود) است.
۵.امید یعنی ممکن ساختن مداخله و عمل.
۶.امید یعنی اینکه همواره از عمل های کوچک، اتفاقات بزرگ بوجود می آید.
۷.امید یعنی داستان تازه.امید یعنی تخیل.
۸.امید یعنی به جای آنکه فقط به صحنه روشن روی تئاتر زندگی نکنی بدانی که در حاشیه های تاریک مانده بسیاری داستان و تخیل تازه وجود دارد که تو میتوانی آن ها را ممکن کنی و از آن ها سخن بگویی.
۹.امید یعنی اینکه اگر چه تغییر دادن داستان کافی نیست، اما داستان تازه اساس تغییر است.
۱۰.امید یعنی اینکه شناختن بیماری و جراحت مهمترین قدم است حتی اگر هیچ دارویی برای آن نداشته باشی.
۱۱.امید یعنی اینکه بدانی تمام دعوا بر سر داستانی ست که تعریف میکنیم و اینکه چه کسی داستان را تعریف می کند و صدای چه کسی شنیده می شود.
۱۲.امید یعنی آنچه رویایش داریم هم اکنون در جهان حاضر است.
۱۳.امید یعنی اتحاد انسانی، نوعدوستی، از خود گذشتگی، خلاقیت، شادی پس از نجات دادن کسی.
۱۴.امید یعنی عمل کنیم تا شادی بیافرینیم.
۱۵.امید یعنی بازتعریف ماهیت بشری به عنوان چیزی جمعی تر، همکارانه تر، غنخوارانه تر.
۱۶.امید یعنی هر آنچه روبروی ماست قابل تغییر دادن نیست، اما برای تغییر دادن هر چیزی نخست باید با آن روبرو شد.
۱۷.امید یعنی آینده به کسانی تعلق دارد که امروز برایش آماده شوند.
۱۸.امید یعنی اینکه ناگزیزیم ناامیدی محدود را بپذیریم، اما نباید هرگز از امید بی پایان دست بکشیم.
۱۹.امید یعنی یادآوری گذشته و پیروزی های آن.نسیان و فراموشی باعث ناامیدی می شود.
۲۰.امید یعنی برخلاف آنکه وضع موجود می خواهد به شما بگوید دائمی و رویین تن است شما بدانید که این وضع خود حاصل تغییرات و مداخله ها و اعمال پیشین انسانها بوده است.
۲۱.امید یعنی اینکه آنقدر تغییر دیده ایم که بدانیم ناامیدی محکوم به شکست است.
۲۲.امید یعنی گذر از " من نمی توانم همه را نجات دهم" به " من می توانم کسی را نجات دهم".
۲۳.امید یعنی اینکه فرض کنید انقلاب مورد انتظار شما اتفاق افتاده و شما اکنون جامعه ای که می خواستید را دارید.شخصا در چنین جامعه ای چطور زندگی می کنید. همین حالا آن طور زندگی کردن را آغاز کنید.
۲۴.امید یعنی اینکه ما با هم بسیار قدرتمندیم.
۲۵.امید یعنی همه تغییرات با تخیل آغاز می شود.
۲۶.امید یعنی باید چارچوب های رسمی علم و روشنفکری را کنار گذاشت و دیوانه وار خلاق بود.
۲۷.امید یعنی باور به عدم قطعیت، باور به پیچیدگی و ایمان به جهانی که در آن همه چیز سیاه و سفید نیست.
۲۸.امید یعنی دیدن در و نه دیوارها.
۲۹.امید یعنی تعریف کردن داستان دیگر برای مردم تا دامنه آنچه می توانند ببینند و بگویند و بشنوند وسعت وجودی پیدا کند.
۳۰.امید پذیرش شکست ها و امکان های تازه با یکدیگر است.
۳۱.امید یعنی اینکه بدانی امید تو ممکن است همواره همراه با اندوه و شکست شود.
۳۲.امید یعنی من فقط یک فعال مسئولیت پذیر خلاقم.
۳۳.امید یعنی شادی بودن.
۳۴.امید یعنی دیدن درخت و نه فقط دیدن ببر خفته بر روی آن.
۳۵.امید یعنی بدانی تغییر انقلابی نخست در خیال و زبان رخ می دهد.
۳۶.امید یعنی بدانی خشونت قدرت دولت است، اما تخیل و داستان تازه قدرت جامعه مدنی است.
۳۷.امید یعنی قصه گوی ناشناخته.یعنی راه رسیدن به سیاست اغلب از فرهنگ می گذرد.
۳۸.امید یعنی من رهبر مردم نیستم بلکه می خواهم به مردم نشان دهم که آن ها یک امر و قدرت مشترک هستند.
۳۹.امید یعنی همه چیز برای همه کس، هیچ چیز برای خودمان.
۴۰ امید ماشینی نیست و همانند قرص لاغری با تضمین نتایج سریع و آسان نیست.امید نیازمند صبوری و استواری ست.
۴۱.امید یعنی بر هم زدن قاعده علیت و روابط علت و معلولی.
۴۲.امید یعنی شعر و شعر یعنی آنچه هنوز بازاری نشده، وصف ناپذیر است، ناشناخته است و خارج از مرکز است.
۴۳.امید یعنی دست برداشتن از کمال گرایی و پذیرش جهان پر آشوب و نقصان و خلاقیت و کمبود و درد و رنج و مداخله و سیالیت زندگی .
۴۴.امید یعنی زندگی یک سفر بداهه پردازانه است تا یک آرمانشهر ایستا.
۴۵.امید یعنی اینکه وقتی دستگیر شدی اگر ازت پرسیدند چرا دستگیر شده ای جواب دهی: " من روح دارم".
۴۶.امید یعنی با آزادی سخن می گویم چون روح و درون دارم.
۴۷.امید یعنی نجات بخشی و فریاد رسی انسانی.
http://t.me/mostafamehraeen