هرچه میگذرد و جلوهفروشیهای خوانندگان خالتوری در فرو کردن خود در چشم خلق افزونتر میشود که حضور در صحنه و استیچ را به استراتژی شهرتطلبی یا ترفند و کلکی برای رونق مارکتنیگ خود بدل میکنند، اعتبار محسن چاوشی در چشمم اعتلا مییابد....که او در هیاهوی این حضورهای حضیض، با نبودنش بر وزن بودنش افزود و بیشتر از همه در خاطرهها و حافظهها حاضر است....از دیده پنهان بودن بهتر از دریده عریان بودن است وقتی که بهای تماشا، حاشای شرافت باشد....چاوشی حتی آهنگهای ناخوشش هم خوشهای از انگور ناب است که شراب رنج و سرمستیاش به تجربهای لذت بخش بدل میشود...او دروغ نبود و پرفروغ ماند...شاد هم نخواند، شریف است و همین برای شرط شکوهش کافیست...وقتی سن و صحنه پر از نخالههای پرنخوت است، غیبت او حماسه حضور است....خیلیها در این سالها دست و پا زدن تا دیده شوند و حتی برای دیده شدن، دریده شدند اما از یادها رفتند، او اما با خویشتندار بودنش ماندگارتر شد....آفتابی نشد اما بیشتر تابید و تاباند...به قول سعدی: «تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد...دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی»
"رضا صائمی - روزنامهنگار و منتقد سینما"
☑️
@mohsenchavoshifc