فریدمن استدلال میکند چون نمی توان به بانک های مرکزی برای اجرای سیاستهای صحیح اعتماد کرد، باید آنها را مجبور کرد که از یک قانون پولی پیروی کنند، نه اینکه به آنها اجازه داده شود عرضۀ پول ملی را با روشهای نادرست مدیریت کنند. فریدمن معتقد است که سیاست پولی اغلب به دلیل وقفه های طولانی و متغیر و زمانی که تغییر در عرضه پول بر اقتصاد تأثیر میگذارد به بیراهه می رود. فریدمن (۱۹۵۳) سه وقفه این چنینی را مشخص کرده است: مدتی طول میکشد تا بانک مرکزی از وجود مشکل اقتصادی باخبر شود، تغییر واقعی عرضه پول زمان میبرد و تأثیر هرگونه تغییر در عرضه پول به زمان نیاز دارد. در نتیجه این وقفه ها سیاست پولی تا زمانی که بر اقتصاد تأثیر بگذارد، به احتمال زیاد منسوخ میشود یا دیگر مناسب آن زمان نخواهد بود. فريدمن (۱۹۶۲) همچنین خاطر نشان کرد که مقامات پولی در معرض فشارهای سیاسی هستند. روسای بانک مرکزی همه از طرف دولت منصوب میشوند. زمانی که مقامات منتخب بخواهند حجم پول را افزایش دهند و تورم اقتصادی ایجاد کنند، بانک مرکزی معمولاً از دستورات آنها پیروی می کند. تنها راه حل این مشکل این است که اختیارات بانک مرکزی را محدود و آنها را مجبور کنیم سالیانه ۳ تا ۴ درصد عرضه پول را افزایش دهند.
Www.meyarco.ir
Www.meyarco.ir