Artist : #Valor
Song : #Fractured
Album : #Project_AI
Genre : #MetalCore
Year : 2025
By :
@VAlor97این آهنگ روایتیست از زخمهای عمیق حاصل از روابط شکسته و دردهایی که انسان را در سایهی خیانت، جدایی یا بیتفاوتی از خود بیگانه کردهاند. روایت دلهایی است که به خاک افتادهاند، اما از میان درد و تاریکی، شعلهای از امید را روشن کردهاند. این شعر دعوتی است برای رهایی از حصار غم؛ برای تمام کسانی که زخمی در دل دارند. این نغمه یادآور قدرت برخاستن ازعمیقترین و دردناکترین خاکسترهاست. تلنگری است که میگوید در هر سقوط، هرچقدر عمیق، میتوان معنایی یافت.
[Intro]
Whispers in the doubt, a voice is born,
A tale of struggle, from within.
در نجواهای شک، صدایی زاده میشود،
روایتی از تقلا، از درون.
[Verse 1]
In the cradle of whispers, a shadow cries,
Born of doubt, beneath hollow skies.
Chains of faith, forged in fire,
Bound to a world of false desire.
در گهوارهی زمزمهها، سایهای میگرید،
زادهی تردید، زیر آسمانهای توخالی.
زنجیرهای ایمان، در آتش شکل گرفتند،
بسته به جهانی از خواستههای دروغین.
[Chorus]
Shatter the chains, let shadows fall,
The echoes scream, I’ll heed their call.
From ruin I rise, a voice untamed,
A phoenix reborn in the inferno’s flame.
زنجیرها را بشکن، بگذار سایهها فرو بریزند،
پژواکها فریاد میزنند، ندایشان را خواهم شنید.
از ویرانی برمیخیزم، صدایی رامنشدنی،
ققنوسی که در شعلههای جهنم دوباره زاده میشود
[Verse 2]
Kneel to the idols of fragile trust,
Where love turns to ashes, hearts to dust.
Screams buried deep, in silence decay,
A soul betrayed, cast far away.
Tear the veil, reveal the scar,
The child within, bruised from afar.
In the fire of lies, I was made whole,
But now I rise, a fractured soul.
بر بتهای اعتماد شکننده زانو بزن،
جایی که عشق به خاکستر، قلبها به غبار بدل میشوند.
فریادها در اعماق دفن شدهاند، در سکوت پوسیدهاند،
روحی که خیانت دید، به دوردستها رانده شد.
نقاب را بدَر، زخم را نمایان کن،
کودکی که درونم است، زخمی از دوردست.
در آتش دروغها، کامل شدم،
اما اکنون برمیخیزم، روحی تَرَکخورده.
[Chorus]
Shatter the chains, let shadows fall,
The echoes scream, I’ll heed their call.
From ruin I rise, a voice untamed,
A phoenix reborn in the inferno’s flame.
زنجیرها را بشکن، بگذار سایهها فرو بریزند،
پژواکها فریاد میزنند، ندایشان را خواهم شنید.
از ویرانی برمیخیزم، صدایی رامنشدنی،
ققنوسی که در شعلههای جهنم دوباره زاده میشود
[Breakdown]
Voices echo in a prison of shame,
Clawing at walls, cursing the name.
A hollow laugh in a lover's embrace,
A dagger hidden in a smile's trace.
صداها در زندان شرم پژواک دارند،
بر دیوارها چنگ میزنند، نام را نفرین میکنند.
خندهای توخالی در آغوشی عاشقانه،
خنجری پنهان در رد لبخندی زهرآلود.
[Verse 3]
Bleeding truths on the altar of pain,
The cycle repeats, again and again.
A marionette in their ruthless game,
But no longer bound by their cruel flame.
حقیقتهای خونین روی محراب درد،
چرخهای که دوباره و دوباره تکرار میشود.
عروسکی در بازی بیرحمانهشان،
اما دیگر در بند شعلههای بیرحمشان نیستم.
[Outro]
Can you see the fire in my eyes?
A tempest born of broken ties.
What’s left of me, they could not claim,
Through the ashes, I burn their name.
آیا میتوانی آتش را در چشمانم ببینی؟
توفانی زادهی پیوندهای شکسته.
آنچه از من باقی مانده، تصاحبشدنی نیست،
از میان خاکستر، نامشان را میسوزانم.
🤘🏻Enjoy And Stay With
@MetalheadZ