❓ آیا رضایت حضرت فاطمه سلام الله علیها از ابوبکر و عمر صحیح است❓چگونه ممکن است حضرت زهرا به قتل رسیده باشد و هیچ یک از صحابه دختر پیامبر را یاری نکرده باشند❓اگر فدک متعلق به حضرت زهرا بود هیچ یک از اصحاب سکوت نمیکردند و دختر پیامبر را یاری میکردند❓
✅ جاحظ ازعلمای متعصب سُنی در رسائل العباسیه خویش که قدیمیترین رساله که درموضوع فدک هست، هر سه سوال را چنین پاسخ میدهد :
🔷و قد زعم أناس أنّ الدليل علی صدق خبرهما- يعني أبا بكر و عمر- في منع الميراث و براءة ساحتهما ترك أصحاب رسول اللَّه صلی الله عليه و آله و سلم النكير عليهما .. قد يقال لهم: لئن كان ترك النكير دليلًا علی صدقهما، إنّ ترك النكير علی المتظلّمين و المحتجّين عليهما و المطالبين لهما دليل علی صدق دعواهم، أو استحسان مقالتهم، و لا سيّما و قد طالت المناجاة و كثرت المراجعة و الملاحاة، و ظهرت الشكيّة، و اشتدّت الموجدة، و قد بلغ ذلك من فاطمة أنّها أوصت أن لا يصلّي عليها أبو بكر. و لقد كانت قالت له حين أتته مطالبة بحقّها و محتجّة لرهطها: «من يرثك يا أبا بكر إذا متّ؟قال: أهلي و ولدي. قالت: فما بالنا لا نرث النبيّ صلی الله عليه و آله و سلم؟ فلمّا منعها ميراثها، و بخسها حقّها و اعتلّ عليها، و جلح أمرها، و عاينت التهضّم، و أيست في التورّع، و وجدت نشوة الضعف و قلّة الناصر، قالت:و اللَّه لأدعونّ اللَّه عليك. قال: و اللَّه لأدعونّ اللَّه لك. قالت: «و اللَّه لا كلّمتك أبداً قال: و اللَّه لا أهجركِ أبداً.فإن يكن ترك النكير علی أبي بكر دليلًا علی صواب منعها، فإنّ في ترك النكير علی فاطمة دليلًا علی صواب طلبها؟ و أدنی ما كان يجب عليهم في ذلك تعريفها ما جهلت، و تذكيرها ما نسيت، و صرفها عن الخطأ، و رفع قدرها عن البذاء، و أن تقول هجراً، و تجوّر عادلًا، أو تقطع واصلًا، فإذا لم تجدهم أنكروا علی الخصمين جميعاً فقد تكافأت الأُمور و استوت الأسباب، و الرجوع إلی أصل حكم اللَّه في المواريث أولی بنا و بكم، و أوجب علينا و عليكم.
🔶گروهی پنداشته اند دليل بر راستی گزارشی كه آندو بوبكر و عمر آوردند تا زهرا را از رسيدن به ميراث خود باز دارند و هم دليل بر پاكدامنی آندو آن است كه ياران رسول خدا در برابر آندو به انكار بر نخاستند! 👈🏼در پاسخ میگوئيم: اگر انكار نكردن ايشان دليل بر راستی ادعای آن دو باشد پس به راستی وجود همه دادخواهان و گفتگو كنندگان (از جمله فاطمه) كه در برابر آندو به مطالبه حق خود ايستاده بودند دليلی بر راستی دعوايشان و نيكوئی سخنشان است! زيرا صحابه با ايشان هم مخالفتی ننمودند. بخصوص كه گفتگوهای پنهانی بدرازا كشيد و كشمكشها بسيار شد و گله مندی، آشكار و خشمها سخت گرديد و اينها كار فاطمه را به آنجا رساند كه سفارش كرد بوبكر بر وی نماز نگزارد و آنگاه كه آمده و حق خويش را از او میخواست و بطرفداری از بستگان خود استدلال میكرد از وی پرسيد:👈🏽ابوبكر! اگر تو مردی وارثت كيست گفت خانواده و فرزندانم گفت پس چرا ما از پيامبر (ص) ارث نبريم و چون با بهانه ای كه برای او آورد او را از رسيدن به ميراث پدرش بازداشت و حق وی را كاهش داد و رو گردانش ساخته خود زمام كار را بدست گرفت تا به چشم خويش حق كشی را بنگرد و از پرهيزكاری او نوميد شود و كمی همراهان و بوی ناتوانی را بيابد و 👈🏼بگويد بخدا سوگند تو را نفرين خواهم كرد و او هم گفت بخدا سوگند بر تو دعا خواهم كرد كه باز گفت بخدا سوگند هرگز با تو سخن نخواهم گفت و او گفت بخدا سوگند هرگز از تو دوری نخواهم گزيد.👈پس اگر مخالفت نكردن اصحاب با كار ابوبكر دليل بر حقانيت وی در رفتارش با فاطمه باشد البته مخالفت نكرد نشان با شكايت فاطمه نيز دليل بر حقانيت وی در برابر ابوبكر است زيرا كمترين واكنشی كه میبايد در اينجا در برابر فاطمه بنمايند آن بوده كه وی را از آنچه نمیداند آگاه سازند و آنچه را فراموش كرده به يادش آرند و از راه نادرست بازش گردانند و نگذارند پايگاه او به بيهوده گوئی آلوده شود و سخنی پريشان بر زبان آورده مردی دادگر را ستمكار بشمارد و از كسی كه میخواهد پيوند دينی با او داشته باشد بگسلد👈🏽پس چون میبينيم كه اصحاب با هيچكدام از دو طرف، مخالفت نكرده اند پس امتيازات هر دو يكسان خواهد بود و يكی به ديگری در میشود و اين هنگام اصل قانون خداوند در زمينه ارث، چه برای ما و چه برای شما شايست هتر است كه به كار بسته شود و هم بر ما و هم بر شما الزام آورتر مینمايد.
📚رسائل الجاحظ ( العباسیه د. 255 ق) صفحه 300
1⃣ طبق کلام جاحظ مشخص شد حضرت زهرا تا آخر عمر از آندو راضی نشد و جعلی بودن روایت شعبی و اوزاعی اثبات شد 2⃣ سکوت صحابه و عدم مخالفت آنها دربرابر شکایت حضرت زهرا از ابوبکر دال بر تایید مطلوب و حقانیت حضرت زهرا میباشد 3⃣ تصریح به جعلی بودن خبر لانورث..با اعتراف ابوبکر به ارث بردن فرزندان رسول الله4⃣ اثبات حقانیت حضرت زهرا سلام الله علیها و بطلان خلافت ابوبکر و عمر👍
✅ جاحظ ازعلمای متعصب سُنی در رسائل العباسیه خویش که قدیمیترین رساله که درموضوع فدک هست، هر سه سوال را چنین پاسخ میدهد :
🔷و قد زعم أناس أنّ الدليل علی صدق خبرهما- يعني أبا بكر و عمر- في منع الميراث و براءة ساحتهما ترك أصحاب رسول اللَّه صلی الله عليه و آله و سلم النكير عليهما .. قد يقال لهم: لئن كان ترك النكير دليلًا علی صدقهما، إنّ ترك النكير علی المتظلّمين و المحتجّين عليهما و المطالبين لهما دليل علی صدق دعواهم، أو استحسان مقالتهم، و لا سيّما و قد طالت المناجاة و كثرت المراجعة و الملاحاة، و ظهرت الشكيّة، و اشتدّت الموجدة، و قد بلغ ذلك من فاطمة أنّها أوصت أن لا يصلّي عليها أبو بكر. و لقد كانت قالت له حين أتته مطالبة بحقّها و محتجّة لرهطها: «من يرثك يا أبا بكر إذا متّ؟قال: أهلي و ولدي. قالت: فما بالنا لا نرث النبيّ صلی الله عليه و آله و سلم؟ فلمّا منعها ميراثها، و بخسها حقّها و اعتلّ عليها، و جلح أمرها، و عاينت التهضّم، و أيست في التورّع، و وجدت نشوة الضعف و قلّة الناصر، قالت:و اللَّه لأدعونّ اللَّه عليك. قال: و اللَّه لأدعونّ اللَّه لك. قالت: «و اللَّه لا كلّمتك أبداً قال: و اللَّه لا أهجركِ أبداً.فإن يكن ترك النكير علی أبي بكر دليلًا علی صواب منعها، فإنّ في ترك النكير علی فاطمة دليلًا علی صواب طلبها؟ و أدنی ما كان يجب عليهم في ذلك تعريفها ما جهلت، و تذكيرها ما نسيت، و صرفها عن الخطأ، و رفع قدرها عن البذاء، و أن تقول هجراً، و تجوّر عادلًا، أو تقطع واصلًا، فإذا لم تجدهم أنكروا علی الخصمين جميعاً فقد تكافأت الأُمور و استوت الأسباب، و الرجوع إلی أصل حكم اللَّه في المواريث أولی بنا و بكم، و أوجب علينا و عليكم.
🔶گروهی پنداشته اند دليل بر راستی گزارشی كه آندو بوبكر و عمر آوردند تا زهرا را از رسيدن به ميراث خود باز دارند و هم دليل بر پاكدامنی آندو آن است كه ياران رسول خدا در برابر آندو به انكار بر نخاستند! 👈🏼در پاسخ میگوئيم: اگر انكار نكردن ايشان دليل بر راستی ادعای آن دو باشد پس به راستی وجود همه دادخواهان و گفتگو كنندگان (از جمله فاطمه) كه در برابر آندو به مطالبه حق خود ايستاده بودند دليلی بر راستی دعوايشان و نيكوئی سخنشان است! زيرا صحابه با ايشان هم مخالفتی ننمودند. بخصوص كه گفتگوهای پنهانی بدرازا كشيد و كشمكشها بسيار شد و گله مندی، آشكار و خشمها سخت گرديد و اينها كار فاطمه را به آنجا رساند كه سفارش كرد بوبكر بر وی نماز نگزارد و آنگاه كه آمده و حق خويش را از او میخواست و بطرفداری از بستگان خود استدلال میكرد از وی پرسيد:👈🏽ابوبكر! اگر تو مردی وارثت كيست گفت خانواده و فرزندانم گفت پس چرا ما از پيامبر (ص) ارث نبريم و چون با بهانه ای كه برای او آورد او را از رسيدن به ميراث پدرش بازداشت و حق وی را كاهش داد و رو گردانش ساخته خود زمام كار را بدست گرفت تا به چشم خويش حق كشی را بنگرد و از پرهيزكاری او نوميد شود و كمی همراهان و بوی ناتوانی را بيابد و 👈🏼بگويد بخدا سوگند تو را نفرين خواهم كرد و او هم گفت بخدا سوگند بر تو دعا خواهم كرد كه باز گفت بخدا سوگند هرگز با تو سخن نخواهم گفت و او گفت بخدا سوگند هرگز از تو دوری نخواهم گزيد.👈پس اگر مخالفت نكردن اصحاب با كار ابوبكر دليل بر حقانيت وی در رفتارش با فاطمه باشد البته مخالفت نكرد نشان با شكايت فاطمه نيز دليل بر حقانيت وی در برابر ابوبكر است زيرا كمترين واكنشی كه میبايد در اينجا در برابر فاطمه بنمايند آن بوده كه وی را از آنچه نمیداند آگاه سازند و آنچه را فراموش كرده به يادش آرند و از راه نادرست بازش گردانند و نگذارند پايگاه او به بيهوده گوئی آلوده شود و سخنی پريشان بر زبان آورده مردی دادگر را ستمكار بشمارد و از كسی كه میخواهد پيوند دينی با او داشته باشد بگسلد👈🏽پس چون میبينيم كه اصحاب با هيچكدام از دو طرف، مخالفت نكرده اند پس امتيازات هر دو يكسان خواهد بود و يكی به ديگری در میشود و اين هنگام اصل قانون خداوند در زمينه ارث، چه برای ما و چه برای شما شايست هتر است كه به كار بسته شود و هم بر ما و هم بر شما الزام آورتر مینمايد.
📚رسائل الجاحظ ( العباسیه د. 255 ق) صفحه 300
1⃣ طبق کلام جاحظ مشخص شد حضرت زهرا تا آخر عمر از آندو راضی نشد و جعلی بودن روایت شعبی و اوزاعی اثبات شد 2⃣ سکوت صحابه و عدم مخالفت آنها دربرابر شکایت حضرت زهرا از ابوبکر دال بر تایید مطلوب و حقانیت حضرت زهرا میباشد 3⃣ تصریح به جعلی بودن خبر لانورث..با اعتراف ابوبکر به ارث بردن فرزندان رسول الله4⃣ اثبات حقانیت حضرت زهرا سلام الله علیها و بطلان خلافت ابوبکر و عمر👍