( ادامه:::👇👇)
🔷وهذا أبو عبد الله البخاری وناهیک به قد شحن صحیحه بحدیث علی بن المدینی وقال ما استصغرت نفسی بین یدی أحد إلا بین یدی علی بن المدینی ولو ترکت حدیث علی وصاحبه محمد وشیخه عبد الرزاق وعثمان بن أبی شیبة وإبراهیم بن سعد وعفان وأبان العطار وإسرائیل وازهر السمان وبهز بن أسد وثابت البنانی وجریر بن عبد الحمید لغلقنا الباب وانقطع الخطاب ولماتت الآثار واستولت الزنادقة ولخرج الدجال أفما لک عقل یا عقیلی أتدری فیمن تتکلم وإنما تبعناک فی ذکر هذا النمط لنذب عنهم ولنزیف ما قیل فیهم کأنک لا تدری أن کل واحد من هؤلاء أوثق منک بطبقات بل وأوثق من ثقات کثیرین لم توردهم فی کتابک فهذا مما لا یرتاب فیه محدث وأنا أشتهی أن تعرفنی من هو الثقة الثبت الذی ما غلط ولا انفرد بما لا یتابع علیه بل الثقة الحافظ إذا انفرد بأحادیث کان أرفع له وأکمل لرتبته وأدل علی اعتنائه بعلم الأثر وضبطه دون أقرانه الأشیاء ما عرفوها اللهم إلا أن یتبین غلطه ووهمه فی الشیء فیعرف ذلک فانظر أول شیء إلی اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم الکبار والصغار ما فیهم أحد إلا وقد انفرد بسنة فیقال له هذا الحدیث لا یتابع علیه وکذلک التابعون کل واحد عنده ما لیس عند الآخر من العلم وما الغرض هذا فإن هذا مقرر علی ما ینبغی فی علم الحدیث .
🔶و این شخص، ابو عبد الله بخاری است و چه چشم گیر است که کتاب صحیح او پر است از حدیث علی بن مدینی و میگوید: نزد کسی کوچک نبودم بجز نزد علی بن مدینی و اگر حدیث علی و دوستش محمد و استادش عبد الرزاق، عثمان بن ابی شیبه، ابراهیم بن سعد، عفان، ابان عطار، اسرائیل، ازهر سمان، بهز بن اسد، ثابت بنانی و جریر بن عبد الحمید را رها میکردم، هر آینه در را میبستیم و خطاب قطع میشد و آثار میمرد و زندیقها چیره میشدند و دجال خروج میکرد. ای عقیلی، آیا عقل نداری و نمی دانی از چه کسانی سخن میگویی؟! و تنها از تو در ذکر این روش تبعیت کردیم، تا از آنها دفاع کنیم و آنچه در رابطه ی با آنها گفته شده را از آنها از بین ببریم. گویا تو نمی دانی که هر یک از آنها به مراتب از تو مطمئن ترند، بلکه از ثقههای بسیاری که در کتابت داخل نکردی مطمئن ترند و در این مورد هیچ محدثی شک ندارد و من دوست دارم ببینم که آیا موثق قابل اعتمادی که اشتباه نکرده و روایتی که عواقب داشته باشد را منفردا نقل نکرده است را میتوانی به من معرفی کنی؟! بلکه موثق دارای حافظه، اگر روایاتی را منفردا نقل کند، بلند مرتبه تر و رتبه اش کامل تر و توجهش به علم حدیث و ضبط حدیث بیشتر خواهد بود و هیچ یک از کوچکها و بزرگها نیستند مگر اینکه سنتی را منفردا نقل کردند تا به آنها گفته شود که این حدیث پیگیری نشده است و همچنین نزد هر یک از پیروان، علمی است که نزد دیگری نیست و هدف در اینجا این نیست و این قضیه در علم حدیث به طور شایسته بحث شده است.
📚ميزان الاعتدال نویسنده : الذهبي، شمس الدين جلد : 3 صفحه : 140
🌐https://lib.eshia.ir/40478/3/141
🔘ابن حجر عسقلانی در شرح حال ثابت بن عجلان انصاری در ردعقیلی مینویسد:
🔸وَقَالَ الْعقيلِيّ لَا يُتَابع فِي حَدِيثه وَتعقب ذَلِك أَبُو الْحسن بن الْقطَّان بِأَن ذَلِك لَا يضرّهُ إِلَّا إِذا كثر مِنْهُ رِوَايَة الْمَنَاكِير وَمُخَالفَة الثِّقَات وَهُوَ كَمَا قَالَ..
🔹عقیلی گفته : در حدیثش متابعت نمی شود و به دنبال آن، ابو الحسن بن القطان گفته است: آن، متضررش نمی سازد مگر اینکه روایات منکر و مخالف با روایات افراد معتمد، از او زیاد باشد. امن ابن حجر میگویم: مطلب درست نیز همین است.
📚 فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : 1 صفحه : 394
🌐https://lib.efatwa.ir/43242/1/394
✅این تعبیر عقیلی همان تعبیری است که درباره علوان به کار برده ولی عالم دیگر اهل سنت گفته که این تعبیر ضرری به وثاقت راوی نمی زند، مگر اینکه روایات منکر و مخالف ثقات زیادی داشته باشد و ابن حجر عسقلانی با آن موافقت کرده است!لذا تضعیفات عقیلی نسبت به علوان طبق مبنای خود شما و کلام علمایتان اندازه پیشیزی ارزش نداره👍
4⃣ رابعا در مقابل علوان توثیق شده است ابوبکر خلال توثیق علوان را از ابوبکر بن صدقه که ذهبی از او با عناوینی چون امام حافظ و فقیه یاد کرده نقل کرده :
◼️ قال الخلال: قال أبو بکر بن د ژوی هذا الحدیث، عن علوان بن داؤد البجلی، من أهل قرقیسیا، وهو یحدث بهذه الأحادیث، عن ابن داب، ورأیت هذا الحدیث من حدیثه، عن داب، وغلوا فی تفسیر لا بأس به
◻️خلال گفته است: ابوبکر بن صدقه گفت: این حدیث از علوان بن داود بجلی نقل شده است که اهل قرقیسیا است و او این احادیث را از ابن داب نقل میکند و این حدیث را از حدیثش از داب دیدم و علوان فی نفسه اشکالی به او نیست.
📚المنتخب من العلل للخلال نویسنده : الخلال - ابن قدامة جلد : 1 صفحه : 297
( ادامه::::👇👇)
🔷وهذا أبو عبد الله البخاری وناهیک به قد شحن صحیحه بحدیث علی بن المدینی وقال ما استصغرت نفسی بین یدی أحد إلا بین یدی علی بن المدینی ولو ترکت حدیث علی وصاحبه محمد وشیخه عبد الرزاق وعثمان بن أبی شیبة وإبراهیم بن سعد وعفان وأبان العطار وإسرائیل وازهر السمان وبهز بن أسد وثابت البنانی وجریر بن عبد الحمید لغلقنا الباب وانقطع الخطاب ولماتت الآثار واستولت الزنادقة ولخرج الدجال أفما لک عقل یا عقیلی أتدری فیمن تتکلم وإنما تبعناک فی ذکر هذا النمط لنذب عنهم ولنزیف ما قیل فیهم کأنک لا تدری أن کل واحد من هؤلاء أوثق منک بطبقات بل وأوثق من ثقات کثیرین لم توردهم فی کتابک فهذا مما لا یرتاب فیه محدث وأنا أشتهی أن تعرفنی من هو الثقة الثبت الذی ما غلط ولا انفرد بما لا یتابع علیه بل الثقة الحافظ إذا انفرد بأحادیث کان أرفع له وأکمل لرتبته وأدل علی اعتنائه بعلم الأثر وضبطه دون أقرانه الأشیاء ما عرفوها اللهم إلا أن یتبین غلطه ووهمه فی الشیء فیعرف ذلک فانظر أول شیء إلی اصحاب رسول الله صلی الله علیه وسلم الکبار والصغار ما فیهم أحد إلا وقد انفرد بسنة فیقال له هذا الحدیث لا یتابع علیه وکذلک التابعون کل واحد عنده ما لیس عند الآخر من العلم وما الغرض هذا فإن هذا مقرر علی ما ینبغی فی علم الحدیث .
🔶و این شخص، ابو عبد الله بخاری است و چه چشم گیر است که کتاب صحیح او پر است از حدیث علی بن مدینی و میگوید: نزد کسی کوچک نبودم بجز نزد علی بن مدینی و اگر حدیث علی و دوستش محمد و استادش عبد الرزاق، عثمان بن ابی شیبه، ابراهیم بن سعد، عفان، ابان عطار، اسرائیل، ازهر سمان، بهز بن اسد، ثابت بنانی و جریر بن عبد الحمید را رها میکردم، هر آینه در را میبستیم و خطاب قطع میشد و آثار میمرد و زندیقها چیره میشدند و دجال خروج میکرد. ای عقیلی، آیا عقل نداری و نمی دانی از چه کسانی سخن میگویی؟! و تنها از تو در ذکر این روش تبعیت کردیم، تا از آنها دفاع کنیم و آنچه در رابطه ی با آنها گفته شده را از آنها از بین ببریم. گویا تو نمی دانی که هر یک از آنها به مراتب از تو مطمئن ترند، بلکه از ثقههای بسیاری که در کتابت داخل نکردی مطمئن ترند و در این مورد هیچ محدثی شک ندارد و من دوست دارم ببینم که آیا موثق قابل اعتمادی که اشتباه نکرده و روایتی که عواقب داشته باشد را منفردا نقل نکرده است را میتوانی به من معرفی کنی؟! بلکه موثق دارای حافظه، اگر روایاتی را منفردا نقل کند، بلند مرتبه تر و رتبه اش کامل تر و توجهش به علم حدیث و ضبط حدیث بیشتر خواهد بود و هیچ یک از کوچکها و بزرگها نیستند مگر اینکه سنتی را منفردا نقل کردند تا به آنها گفته شود که این حدیث پیگیری نشده است و همچنین نزد هر یک از پیروان، علمی است که نزد دیگری نیست و هدف در اینجا این نیست و این قضیه در علم حدیث به طور شایسته بحث شده است.
📚ميزان الاعتدال نویسنده : الذهبي، شمس الدين جلد : 3 صفحه : 140
🌐https://lib.eshia.ir/40478/3/141
🔘ابن حجر عسقلانی در شرح حال ثابت بن عجلان انصاری در ردعقیلی مینویسد:
🔸وَقَالَ الْعقيلِيّ لَا يُتَابع فِي حَدِيثه وَتعقب ذَلِك أَبُو الْحسن بن الْقطَّان بِأَن ذَلِك لَا يضرّهُ إِلَّا إِذا كثر مِنْهُ رِوَايَة الْمَنَاكِير وَمُخَالفَة الثِّقَات وَهُوَ كَمَا قَالَ..
🔹عقیلی گفته : در حدیثش متابعت نمی شود و به دنبال آن، ابو الحسن بن القطان گفته است: آن، متضررش نمی سازد مگر اینکه روایات منکر و مخالف با روایات افراد معتمد، از او زیاد باشد. امن ابن حجر میگویم: مطلب درست نیز همین است.
📚 فتح الباري نویسنده : العسقلاني، ابن حجر جلد : 1 صفحه : 394
🌐https://lib.efatwa.ir/43242/1/394
✅این تعبیر عقیلی همان تعبیری است که درباره علوان به کار برده ولی عالم دیگر اهل سنت گفته که این تعبیر ضرری به وثاقت راوی نمی زند، مگر اینکه روایات منکر و مخالف ثقات زیادی داشته باشد و ابن حجر عسقلانی با آن موافقت کرده است!لذا تضعیفات عقیلی نسبت به علوان طبق مبنای خود شما و کلام علمایتان اندازه پیشیزی ارزش نداره👍
4⃣ رابعا در مقابل علوان توثیق شده است ابوبکر خلال توثیق علوان را از ابوبکر بن صدقه که ذهبی از او با عناوینی چون امام حافظ و فقیه یاد کرده نقل کرده :
◼️ قال الخلال: قال أبو بکر بن د ژوی هذا الحدیث، عن علوان بن داؤد البجلی، من أهل قرقیسیا، وهو یحدث بهذه الأحادیث، عن ابن داب، ورأیت هذا الحدیث من حدیثه، عن داب، وغلوا فی تفسیر لا بأس به
◻️خلال گفته است: ابوبکر بن صدقه گفت: این حدیث از علوان بن داود بجلی نقل شده است که اهل قرقیسیا است و او این احادیث را از ابن داب نقل میکند و این حدیث را از حدیثش از داب دیدم و علوان فی نفسه اشکالی به او نیست.
📚المنتخب من العلل للخلال نویسنده : الخلال - ابن قدامة جلد : 1 صفحه : 297
( ادامه::::👇👇)