💠 حدیث قرطاس در منابع شیعه[2]
🔻جناب نعمانی در کتاب الغیبه قضیه حدیث قرطاس را با همان سندی که در پست قبل تقدیم کردیم [کتاب سلیم و بحارالانوار ] با اختلاف اندکی این گونه آورده است::
✍ 11 - وبإسناده، عن عبد الرزاق، قال: حدثنا معمر بن راشد، عن أبان بن أبي عياش، عن سليم بن قيس أن عليا عليه السلام قال لطلحة في حديث طويل عند ذكر تفاخر المهاجرين والانصار بمناقبهم وفضائلهم: " يا طلحة أليس قد شهدت رسول الله صلى الله عليه وآله حين دعانا بالكتف ليكتب فيها مالا تضل الامة بعده ولا تختلف، فقال صاحبك ما قال " إن رسول الله يهجر " فغضب رسول الله صلى الله عليه وآله وتركها ؟ قال:بلى قد شهدته، قال: فإنكم لما خرجتم أخبرني رسول الله صلى الله عليه وآله بالذى أراد أن يكتب فيها ويشهد عليه العامة، وأن جبرئيل أخبره بأن الله تعالى قد علم أن الامة ستختلف وتفترق، ثم دعا بصحيفة فأملى علي ما أراد أن يكتب في الكتف، وأشهد على ذلك ثلاثة رهط: سلمان الفارسي وأبا ذر والمقداد، وسمى من يكون من أئمة الهدى الذين أمر المؤمنين بطاعتهم إلى يوم القيامة، فسماني أولهم، ثم ابني هذا حسن، ثم ابني هذا حسين، ثم تسعة من ولد ابني هذا حسين، كذلك يا أبا ذر وأنت يا مقداد ؟، قالا: نشهد بذلك على رسول الله صلى الله عليه وآله، فقال طلحة: والله لقد سمعت من رسول الله صلى الله عليه وآله يقول لابي ذر: " ما أقلت الغبراء، ولا أظلت الخضراء ذا لهجة أصدق ولا أبر من أبى ذر " أشهد أنهما لم يشهدا إلا بالحق، وأنت أصدق وأبر عندي منهما ".
🔸[مولاامیرالمومنین] علی علیهالسّلام در حدیثی طولانی که در آن مهاجرین و انصار با یکدیگر به فضایل و مناقب خویش افتخار و مباهات مینمودند به طلحه فرمود: ای طلحه! آیا تو شاهد نبودی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از ما خواست که برایش کتف گوسفندی بیاوریم یا مطلبی بنویسد که امّت گمراه نشده و به اختلاف مبتلا نشود؟ امّا دوست و همنشینت[عُمَر] گفت آنچه را که گفت: که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هذیان میگوید. و این سخن موجب ناراحتی آن حضرت شد و از خواسته خود منصرف گردید. طلحه گفت: آری من شاهد بودم.آنگاه علی علیهالسّلام فرمود: امّا چون شما اصحاب از نزد آن حضرت خارج گشتید رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلّم مرا نسبت به آن مطلبی که قصد نموده بود که بنویسد و گروهی از مردم نیز بر آن شهادت دهند با خبر ساخت. و این مطلبی بودکه جبرئیل آن حضرت را از آْن با خبر ساخته بود چون او به خوبی میدانست که این امّت به زودی به اختلاف و گمراهی مبتلا خواهند شد.لذا از من صحیفهای در خواست نمود و بر روی کتف مطالبی را برای من املاء نمود و بر این مطلب گروهی از جمله: سلمان فارسی و ابوذر و مقداد شاهد بودند. و در آن صحیفه از امامانی که مؤمنان را بر اطاعت از آنها امر نموده نام آورد که من اوّلین آنها و بعد از من فرزندم حسن و بعد از او حسین و سپس نه فرزندان اویند.ای اباذر و تو ای مقداد آیا شما دو نفر بر این مطلب شاهد نبودید؟ آنها گفتند: آری ما این مطلب را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شاهد بودیم.
طلحه گفت: به خدا سوگند که من از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شنیدم که به ابوذر فرمود: آسمان بر کسی سایه نیافکند و زمین به زیر پای کسی گسترده نشد که صادق تر و صریح الهجه تر از ابوذر باشد. من نیز شهادت میدهم که آن دو نفر به حقّ شهادت دادهاند. و تو یا علی از آن دو نفر نیز صادق تری!
📗📔 نام کتاب : كتاب الغيبة نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 84
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/2oXBCWt
▫️لینک از فقاهت:
🌐 https://bit.ly/2od7hmb
#حدیث_قرطاس [2]
🔍کانال علمیتحقیقاتی منهاج البدعة الاموية
🗞 https://t.me/menhajol_beda
🔻جناب نعمانی در کتاب الغیبه قضیه حدیث قرطاس را با همان سندی که در پست قبل تقدیم کردیم [کتاب سلیم و بحارالانوار ] با اختلاف اندکی این گونه آورده است::
✍ 11 - وبإسناده، عن عبد الرزاق، قال: حدثنا معمر بن راشد، عن أبان بن أبي عياش، عن سليم بن قيس أن عليا عليه السلام قال لطلحة في حديث طويل عند ذكر تفاخر المهاجرين والانصار بمناقبهم وفضائلهم: " يا طلحة أليس قد شهدت رسول الله صلى الله عليه وآله حين دعانا بالكتف ليكتب فيها مالا تضل الامة بعده ولا تختلف، فقال صاحبك ما قال " إن رسول الله يهجر " فغضب رسول الله صلى الله عليه وآله وتركها ؟ قال:بلى قد شهدته، قال: فإنكم لما خرجتم أخبرني رسول الله صلى الله عليه وآله بالذى أراد أن يكتب فيها ويشهد عليه العامة، وأن جبرئيل أخبره بأن الله تعالى قد علم أن الامة ستختلف وتفترق، ثم دعا بصحيفة فأملى علي ما أراد أن يكتب في الكتف، وأشهد على ذلك ثلاثة رهط: سلمان الفارسي وأبا ذر والمقداد، وسمى من يكون من أئمة الهدى الذين أمر المؤمنين بطاعتهم إلى يوم القيامة، فسماني أولهم، ثم ابني هذا حسن، ثم ابني هذا حسين، ثم تسعة من ولد ابني هذا حسين، كذلك يا أبا ذر وأنت يا مقداد ؟، قالا: نشهد بذلك على رسول الله صلى الله عليه وآله، فقال طلحة: والله لقد سمعت من رسول الله صلى الله عليه وآله يقول لابي ذر: " ما أقلت الغبراء، ولا أظلت الخضراء ذا لهجة أصدق ولا أبر من أبى ذر " أشهد أنهما لم يشهدا إلا بالحق، وأنت أصدق وأبر عندي منهما ".
🔸[مولاامیرالمومنین] علی علیهالسّلام در حدیثی طولانی که در آن مهاجرین و انصار با یکدیگر به فضایل و مناقب خویش افتخار و مباهات مینمودند به طلحه فرمود: ای طلحه! آیا تو شاهد نبودی که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم از ما خواست که برایش کتف گوسفندی بیاوریم یا مطلبی بنویسد که امّت گمراه نشده و به اختلاف مبتلا نشود؟ امّا دوست و همنشینت[عُمَر] گفت آنچه را که گفت: که رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم هذیان میگوید. و این سخن موجب ناراحتی آن حضرت شد و از خواسته خود منصرف گردید. طلحه گفت: آری من شاهد بودم.آنگاه علی علیهالسّلام فرمود: امّا چون شما اصحاب از نزد آن حضرت خارج گشتید رسول خداصلیاللهعلیهوآلهوسلّم مرا نسبت به آن مطلبی که قصد نموده بود که بنویسد و گروهی از مردم نیز بر آن شهادت دهند با خبر ساخت. و این مطلبی بودکه جبرئیل آن حضرت را از آْن با خبر ساخته بود چون او به خوبی میدانست که این امّت به زودی به اختلاف و گمراهی مبتلا خواهند شد.لذا از من صحیفهای در خواست نمود و بر روی کتف مطالبی را برای من املاء نمود و بر این مطلب گروهی از جمله: سلمان فارسی و ابوذر و مقداد شاهد بودند. و در آن صحیفه از امامانی که مؤمنان را بر اطاعت از آنها امر نموده نام آورد که من اوّلین آنها و بعد از من فرزندم حسن و بعد از او حسین و سپس نه فرزندان اویند.ای اباذر و تو ای مقداد آیا شما دو نفر بر این مطلب شاهد نبودید؟ آنها گفتند: آری ما این مطلب را از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شاهد بودیم.
طلحه گفت: به خدا سوگند که من از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلّم شنیدم که به ابوذر فرمود: آسمان بر کسی سایه نیافکند و زمین به زیر پای کسی گسترده نشد که صادق تر و صریح الهجه تر از ابوذر باشد. من نیز شهادت میدهم که آن دو نفر به حقّ شهادت دادهاند. و تو یا علی از آن دو نفر نیز صادق تری!
📗📔 نام کتاب : كتاب الغيبة نویسنده : النعماني، محمد بن إبراهيم جلد : 1 صفحه : 84
▫️اسکن کیفیت اصلی:
🌐 https://bit.ly/2oXBCWt
▫️لینک از فقاهت:
🌐 https://bit.ly/2od7hmb
#حدیث_قرطاس [2]
🔍کانال علمیتحقیقاتی منهاج البدعة الاموية
🗞 https://t.me/menhajol_beda