خبرگزاری مهر تابنده

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد دوم - قسمت ۸۳ (صفحه ۲)

چون وقتی برای اوّلین‌بار این دو جنس را آفرید هیچ موجود دیگری نبود، آدم در رأس خلقت قرار گرفت و هابیل و قابیل با هم اختلاف پیدا کردند که این سمبلیک است. اوّلاً نشان‌دهندۀ این است که وجود اختلاف در چه درجه‌ای فرق می‌کند، یک‌وقت اختلاف بشر مختصر است که با عقل و با اتّکا به وحدت الهی حل می‌کنند، یک‌وقت شدیدتر است. همیشه بین افراد بشر اختلافی خواهد بود. آیۀ قرآن هم می‌گوید اگر خداوند می‌خواست همه بشر را بر یک روش قرار می‌داد. ولی نه! خداوند اراده کرده که این‌ها را بیازماید؛ یعنی اختلاف، وقتی باشد موجب تکامل هر دو می‌شود. از این جهت، اگر اختلاف با رعایت امّت پیغمبر باشد، موجب تکامل می‌شود رعایت امّت پیغمبر بودن این است که پیغمبر بعد از آنکه مکّه را فتح فرمود، علی (ع) را فرستاد تا از منزل عثمان بن ابی طلحه‏، کلیددار کعبه، کلید را بگیرد و در را باز کنند و داخل بروند. اگر فرضاً آن کلید را نمی‌داد می‌توانستند به امر پیغمبر یک گوشه‌ای را خراب کنند و داخل بروند، ولی کلید را داد. وقتی پیغمبر آمدند و زیارت کردند و بلال بالای خانه اذان گفت و نمازی خواندند، کلید را پس فرستادند؛ یعنی امانت را رد کردند.
این سُنّت پیغمبر است. حالا اگر ما هم بتوانیم در اختلافات رعایت امانت بی‌غرضی داشته باشیم، آن اختلاف ما را می‌کشاند به اینکه تکامل پیدا کنیم و بالاخره یا بر این اختلاف فائق می‌شویم و یا در اعتقاد خودمان مستحکم می‌شویم؛ بنابراین از وجود اختلاف نگران نباشید.
شاید شعر مولوی هم در این مورد باشد:

یک‌دست جام باده و یک‌دست زلف یار
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

با یک‌دست کتاب خدا و سُنّت پیغمبر را داشته باشیم با دست دیگرمان مشت گره‌کرده، اگر کتاب و سُنّت کارش را انجام داد چه‌بهتر، ولی اگر انجام نداد، مشت ما گره‌کرده و حاضر است.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh

هــو
‏۱۲۱

💠 #گفتارهای_عرفانی حضرت آقای #مجذوبعلیشاه قدّس‌سرّه‌العزیز

🔹 جلد دوم - قسمت ۸۳ (صفحه ۱)

🔸 موضوع: خلقت آدم و حوّا - شیطان - اختلافی که موجب تکامل می‌شود - در اختلافات رعایت امانت و بی‌غرضی را داشته باشیم

▫️صبح پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۷ شمسی

بسم‌الله الرّحمن الرّحيم

قسمت‌هایی از قرآن به‌صورت داستان بیان شده است (مثلاً داستان آدم و حوّا یا پیغمبران دیگر) البته در خیلی موارد با هم اختلاف کمی دارند؛ ولی از نظر محتوا با تورات یکی است. جهت اختلاف هم شاید برای این است که آیات قرآن مستقیم از خدا گرفته شده؛ به‌اصطلاح امروز از تولید به مصرف. خداوند فرموده و عین همان به گوش ما رسیده. ولی تورات این‌طور نبوده. فرمان‌های خداوند فراموش شده، محو شده و بعد از چند قرن که پادشاهان وقت ایران، کوروش و... شرایطی فراهم کردند که این‌ها را جمع کنند و بنویسند، نوشته شد.
یکی از این اختلاف‌ها مربوط به داستان آدم و حوّا است در سِفْر پیدایش بخوانید که خیلی روشن و دقیق در تورات آشکار است. در آنجا تمام شرح جریان خلقت آدم و بعد حوّا است، حوّا را از همان اوّل زیردست آدم قرار می‌دهد؛ البته زیردست نه، در درجۀ دوّم. همه چیز، آدم است. امّا در قرآن این‌طور نیست؛ مثلاً در شرح حوّا می‌گوید بعد از اینکه حوّا آفریده شد، شیطان وسوسه‌هایش را شروع کرد. شیطان قبلاً هم دشمن بود ولی از آن تاریخ امیدوار بود که از این نقطه‌ضعف بشر استفاده کند حوّا را به‌اشتباه انداخت و گول زد. بعد حوّا هم آدم را گول زد که با هم رفتند. بعد هم که خداوند این‌ها را به کرۀ زمین فرستاد و وضعیت هرکدام را مشخص کرد؛ گفت که تو (حوّا) همیشه زیردست و نان‌خور آدم خواهی بود. بعد هم گفت که شیطان به‌صورت مار در آمد، مار هم جزء حیواناتی بود که خداوند آفریده بود، بنابراین وقتی به‌صورت مار از بیرون آمد (چون شیطان را از بهشت بیرون کرده بودند) دربان‌های بهشت راهش دادند. دیدند مار است. آمد و گول زد. به این دلیل خداوند مار را ملعون قرارداد و چون به‌واسطۀ مار حوّا گول خورد، به مار گفت تو همیشه زیر پا و زیر لگد حوّا از بین خواهی رفت و همیشه تو پاشنۀ پای او را خواهی گزید؛ یک چنین چیزهایی.
اینجا این تفاوت‌ها مهم نیست. شیطان به چه صورت آمد و فلان، به هر جهت بعد که آدم و حوّا به کرۀ زمین آمدند، خداوند در کرۀ زمین نیروی تولیدِمثل نیروی جنسی در آنها آفرید. چون قبل از آن در بهشت آثاری از چنین چیزی نبود. دو تا فرزند داشتند، هابیل و قابیل که باز هم اختلاف این دو برادر سرِ زن‌ها بود که مفصّل است کاری نداریم. این داستان‌هایی که گفته می‌شود غیر از اینکه خداوند مراحل خلقت را برای ما آشکار کرده و غیر از اینکه به نوع بشر علاقه‌مند است چیز دیگری نیست وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَ الْبَحْر (سوره اسراء، آیه ۷۰). بعد می‌گوید که خداوند او را برگزید، خداوند توبه‌اش را قبول کرد و او را برگزید، یعنی از همۀ جانداران دیگر بیشتر برای نوع انسان اهمّیت قائل است. این‌ها هم خلقت را نشان می‌دهد. زیست‌شناسان امروز هم تا حالا به این مقدار نتیجه رسیده‌اند که در خلقت، حیوانات پایین، تک جنسی هستند؛ یعنی فرض بفرمایید کرم خاکی یا بعضی حیوانات دیگر، بعضی سوسمارها، اینها خودبه‌خود نصف می‌شوند و یک جاندار جدید به وجود می‌آورند؛ بخصوص حیوانات تک‌یاخته‌ای. بعد در حیوانات اوّلیه هم این‌طوری است. از حیوانات دیگری که ما می‌بینیم حیوانات دو جنسی می‌شوند، نر و ماده. شاید این داستان سمندر که در بین انسان‌ها مانده در واقع به‌منزلۀ یک خاطره‌ای باشد از آن دورانی که یک جنسی، خودش مثل خودش به وجود می‌آورد. ولی به هر جهت، انسان دو جنسی شد.

‏🔹💠🔹💠🔹💠🔹

🔹 خبرگزاری #مهرتابنده

🔗 t.me/MehrTabandeh

🔗 instagram.com/MehrTabandeh