مجمع پریشانی


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


دربارهٔ زبان و ادبیات فارسی، تاریخ و فرهنگ ایران
ارتباط با مدیر:
@soheilyari67

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


سخن چو گویی، سنجیده گوی در مجلس
که از کلامِ نسنجیده خوار گردد مرد

درست گوی و ادب ورز و بر گزافه مرو
صریح باش و به‌‌جِد کوش و گِرد هَزل مگرد

بسا سخن که ازو خاست بحث و جنگ و قِتال
بسا عمل که از او زاد رشک و کین و نبرد

گر آن‌چه گویی دانی‌، بری فراوان سود
ور آن‌چه دانی گویی‌، کشی فراوان درد

نه هرکه هرچه توانست گفت‌، باید گفت‌
نه هرکه هرچه توانست کرد، باید کرد

دیوان اشعار استاد محمّدتقی بهار (ملک‌الشّعرا)، به‌ کوشش چهرزاد بهار، ج ۲، ص ۴۴۶

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


عهد مصطفی عهدی بود که از سنگ و گِل، بوی «دل» می‌آمد، و اکنون عهدی است که از دل بوی «سنگ» می‌آید.
(رَوح الأرواح في شرح أسماء المَلِك الفتّاح، سَمعانی، به تصحیح و توضیح نحیب مایل هروی، ص ۲۶۱)

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


سروده‌ای طنزآمیز با ردیف «بَع»!
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


آن‌گاه که دل شاعر کاروان‌سرا می‌شود!

أَلا هاجَ قَلبي العامَ ظُعنٌ بَواكِرُ
كَما هاجَ مَسحوراً إلَى الشَّوقِ ساحِرُ
سُلَيمىٰ و هِندٌ و الرَّبابُ و زَينَبٌ
و أَروىٰ و لَيلى
ٰ صِدنَني و تُماضِرُ...
(النّابغة الشّیبانی، دیوان، چاپ دار الکتب المصریة، ص ۱۲)

هفت نفر (سلیمی، هند و...) دلش را برده‌اند!

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


نامهٔ آبراهام لینکلن به آموزگار پسرش


به پسرم بیاموزید که به ازای هر انسان شیّاد، انسان‌های درست و صدّیق هم وجود دارند... .
به او بیاموزید که در ازای هر دشمن، دوستی هست.
می‌دانم که وقت می‌گیرد؛ اما به او بیاموزید اگر با کار و زحمت یک دلار کسب کند، بهتر از این است که پنج دلار از روی زمین پیدا کند.
به او بیاموزید که از باختن پند بگیرد و از پیروز شدن لذت ببرد.
او را از غبطه خوردن بر حذر دارید.
به او نقش و تأثیر مهمِّ خندیدن را یادآور شوید.
اگر می‌توانید به او نقش مهمِّ کتاب در زندگی را آموزش دهید.
به او بگویید که تعمّق کند و دقیق شود، به پرندگان توی آسمان، به گل‌های درون باغچه و به زنبورهایی که در هوا پرواز می‌کنند.
به پسرم بیاموزید که در مدرسه بهتر است مردود شود، اما با تقلّب به قبولی نرسد.
به پسرم یاد دهید که با ملایم‌ها ملایم و با گردن‌کشان گردن‌کش باشد.
به او بگویید به باورهایش ایمان داشته باشد، حتی اگر همه خلاف او حرف بزنند.
به پسرم یاد بدهید که همهٔ حرف‌ها را بشنود و سخنی را که به نظرش درست می‌رسد، انتخاب کند.
ارزش‌های زندگی را به پسرم آموزش دهید. اگر می‌توانید به پسرم یاد دهید که در اوج اندوه، تبسّم کند.
به او بیاموزید که در اشک ریختن، خجالتی وجود ندارد.
به او یاد دهید که می‌تواند برای فکر و شعورش مبلغی تعیین کند اما قیمت‌گذاری برای دل بی‌معناست.
به او بگویید تسلیم هیاهو نشود و اگر خود را بر حق می‌داند، پای سخنش بایستد و با تمام قوا بجنگد.
در کار درس دادن به پسرم ملایمت به خرج دهید؛ اما از او یک نازپرورده نسازید؛ بگذارید شجاع باشد.


https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


کرامت این بوَد

گاهی با یکی از استادان ارجمند اصفهانی دربارهٔ بعضی پژوهش‌هایم در حوزهٔ ادبیات تطبیقی، سخن می‌گویم و راهنمایی می‌خواهم.
ایشان هرگاه متوجه می‌شوند فلان کتاب دست‌یاب نشده است و نتوانسته‌ام فراهم کنم، بزرگوارانه کتاب را با پیگیری‌های پیوسته، می‌یابند و برایم می‌فرستند و مرا شرمنده می‌کنند. (چون خرسند نیستند نامشان را ببَرم، از آوردن نامشان خودداری کردم.)

چه سیرت نیکویی. عجب خوی کریمانه‌ای. زِهی استاد شاگردپرورِ ذره‌نواز.
اگر این کرامت نیست، پس کرامت چیست؟!
دیر زیاد آن بزرگوار خداوند
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
شعر طنز
(محفل قُمپُز، نشست ٥٦)
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw




نظرتان دربارهٔ این دیدگاه چیست؟
So‘rovnoma
  •   می‌پسندم
  •   نمی‌پسندم
16 ta ovoz


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
دیدگاهی دربارهٔ بایستگی/نابایستگی حضور در کلاس‌های دانشگاه
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


چرا اوّل بهمن روز بزرگداشت خاقانی شده است؟
(دکتر محمّدرضا ترکی)


اوّل بهمن دقیقاً روز درگذشت خاقانی است و به این اعتبار این روز به‌عنوان روز بزرگداشت خاقانی پیشنهاد و پذیرفته شده است.

محمّدرضا ترکی، پژوهشگر و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی در گفت‌وگو با ایسنا دربارۀ روز بزرگداشت خاقانی شروانی که از سال جاری وارد تقویم رسمی کشورمان شده است، اظهار کرد: خاقانی یکی از بزرگ‌ترین شاعران زبان فارسی است و می‌توان گفت او در رأس قصیده‌پردازان زبان فارسی قرار دارد. خاقانی مورد توجّه بسیاری از شاعران بوده است؛ از جمله نظامی، مولوی، حافظ و خیلی‌های دیگر. در واقع هیچ شاعر بزرگی معاصر یا پس از او نداریم که به‌نحوی از خاقانی در شگردهای شاعری، مضامین و ترکیب‌سازی‌های او پیروی نکرده باشد. 

همان‌طور که برای دیگر بزرگان این عرصه چون نظامی و سعدی و حافظ و...، اهمّیّت قائل هستیم، طبعاً برای خاقانی هم باید اهمّیّتی درخور قائل باشیم. این توجّه اگر تا الان نبوده، کوتاهی کرده‌ایم. فرهنگستان هم نظر به همین ضرورت، پیشنهاد روز بزرگداشت خاقانی شروانی را داد. خوشبختانه در شورای فرهنگ عمومی با این پیشنهاد موافقت شد و سپس شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را تصویب کرد. این مناسبت فرهنگی از امسال وارد تقویم سالانه و رسمی کشور شده است. ان‌شاءالله بناست از امسال، اول بهمن‌ماه هر سال به عنوان «روز بزرگداشت خاقانی» مورد توجّه قرار بگیرد. طبعاً باید رسانه‌ها، صاحب‌نظران، دانشگاه‌ها و محیط‌های علمی به این مسئله توجه کنند و و رویکرد مناسبی در جهت معرّفی این شاعر به مردم، شناساندن اندیشه‌ها و افکار و سبک سخن خاقانی و خدماتی که به زبان ملی ما کرده است، اتّخاذ کنند.
این امر از کارهای بسیار لازم است که باید سال‌ها پیش اتّفاق می‌افتاد امّا امسال اوّلین سالی است که این بزرگداشت برگزار می‌شود.

براساس تحقیقات گسترده‌ای که انجام دادیم، سال درگذشت خاقانی سال ۵۸۱ هجری قمری است. براساس این تحقیقات و اسناد تازه‌به‌دست آمده، این شاعر دقیقاً در روز بیست‌ویکم شوّال سال ۵۸۱ قمری، در ۶۱ سالگی در شهر تبریز از دنیا رفته و در مقبرة‌الشّعرای معروف این شهر به خاک رفته است. براساس محاسبات تقویمی، بیست‌ویکم شوّال سال ۵۸۱ قمری مصادف بوده است با بیست‌ویکم اسفندماه سال ۵۵۴ یزدگردی که تقویم کهن پیش از اسلام در ایران بوده است. همچنین این تاریخ مصادف بوده با هفتم بهمن‌ماه سال ۱۰۷ ملکشاهی یا جلالی، و همچنین مطابق بوده با بیست‌ویکم ژانویۀ سال ۱۱۸۶ میلادی که مطابق است با اوّل بهمن‌ماه در تقویم هجری شمسی فعلی که در ایران مرسوم است. بنابراین اوّل بهمن دقیقاً روز درگذشت خاقانی است و به این اعتبار این روز به‌عنوان روز بزرگداشت خاقانی پیشنهاد و پذیرفته شده است.

شاعران، به‌ویژه در گذشته، بزرگترین خدمتگزاران زبان بوده‌اند. زبان مادری خاقانی، مانند بسیاری از شاعران فارسی‌گو، فارسی دری نبوده است. زبان مادری او فارسی ارّانی، از زبان‌های کهن ایرانی، بوده است، امّا مثل دیگر شاعران آثار ارجمند خود را به فارسی دری آفریده است. فارسی دری همواره در تاریخ، چه در ناحیۀ شروان و چه در آذربایجان، زبان علمی و فرهنگی و ادبی و زبان میانجی در میان مردم ایران بوده است. خاقانی به‌عنوان یکی از قلّه‌های زبان فارسی، تأثیر زیادی بر شکوه و عظمت هنری این زبان و بر شاعران بعد از خود داشته است.
isna.ir/xdSGzq
https://rubika.ir/faslefaaseleh

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


چون کافرِ بی‌مایه و چون قحبهٔ زشت
نه دین و نه دنیا و نه امّید بهشت
¹!

تحفه، (در اخلاق و سیاست، متنی از سدهٔ هشتم)، تصحیح محمّدتقی دانش‌پژوه، ص ۲۲

۱- «...خَسِرَ الدُّنیا و الآخِرةَ...» (سورهٔ حَجّ، آیهٔ ۱۱): نه دنیا دارند و نه آخرت!

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


مردگان: خفتگانی بر بستر خاک
(نکته‌ای تطبیقی دربارهٔ واژهٔ «گور/گورستان/مُرده» در فارسی، عربی و انگلیسی)
(سهیل یاری)

تأمّل در ریشه‌شناسی لغات هر زبان ما را به نتایج و نکات جالب و تأمل‌برانگیزی دربارۀ اندیشه‌های تکلّم‌کنندگان به آن زبان‌ها می‌رساند و رهنمون‌کنندهٔ ما برای شناخت نگاه آنان در موضوعی خاص می‌شود.
در این یادداشت کوتاه به نکاتی دربارهٔ ریشه‌شناسی لغت «گور/گورستان» و لغاتی که برای آن در فارسی، عربی و انگلیسی برگزیده‌اند، پرداخته می‌شود:
در سه زبان فارسی، عربی و انگلیسی بعضی واژه‌هایی که برای واژه «قبر/قبرستان» برگزیده‌اند، در اصل به معنی «خواب»، «خفتن» و «خوابگاه» است:
در زبان فارسی دیری است که برای مردن، مرده، گورستان، «خفتن»، «خفته» و «خواب‌گاه» به کار برده‌اند:
- زیر خاک اندرونْت باید خُفت
گرچه اکنونْت خواب بر دیباست (دیوان رودکی، چاپ امامی، ص ۲۰)
- هر که را خواب‌گه آخِر مشتی خاک است
گو: چه حاجت که به افلاک کشی ایوان را (دیوان حافظ، تصحیح قزوینی-غنی، ص ۱۰۱).
- بسا شاه که شکم خاک را خوابگاه ساخته‌اند... . (سِمط العُلیٰ، ص ۵۵).
- ... امر کرد زمین را کاویدند، حضرت را خفته و زخم‌رسیده یافتند. (نُزهة‌القلوب مستوفی، ص ۳۲).

- در زبان عربی نیز از جمله لغاتی که به معنی مزار و قبرستان است، دو واژه «مَرقَد» و «مَضجَع» است. «مرقد» و «مضجع» از فعل «رقد» و «ضجع» به معنای «خفتن» مشتق شده‌ است. (مقدّمة الأدب زمخشری، ص ۱۲۵، ۱۸۰)

- در زبان انگلیسی هم یکی از لغاتی که معنای گورستان می‌دهد، cemetery است. این واژه در اصل به معنای «خوابیدن» و «خوابگاه» است: «این لغت از طریق cemeterium لاتینی متأخر از کلمه kiocterion یونانی به دست آمده که در اصل dormitory (خوابگاه) معنی داشت و مشتق بود از koiman به معنی خواباندن». (فرهنگ ریشه‌شناسی انگلیسی، جان آیتو، ص ۲۲۷)

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


چند غلط اِعرابی و شکلی در نقل حدیث نبوی

حدیث مذکور در کتاب سبک‌شناسی شعر استاد سیروس شمیسا (انتشارات میترا، ۱۳۸۸) غلط چاپ شده‌‌است. صورت درست آن این‌گونه است:
يَنزِلُ رَبُّنا -تَبارَكَ و تَعالیٰ- كُلَّ لَيلةٍ إِلَى السَّماءِ الدُّنيا حينَ يَبقیٰ ثُلُثُ اللَّيلِ الآخِرُ، ثُمَّ يَقولُ: «مَن يَدعوني فَأَستَجيبَ لَهُ؟ مَن سَأََلَني فَأُعطِيَهُ؟ مَن يَستَغفِرُني فَأَغفِرَ لَهُ حَتّیٰ یَنفَجِرَ الفَجرُ.
(برخی واژه‌ها هم حرکت‌گذاری نشده که بهتر آن است حرکت‌گذاری شود.)
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


پیشینهٔ یک مثل فارسی در ادب عربی
(سهیل یاری)

- درختى‏ كه‏ تلخش بوَد گوهرا
اگر چرب و شيرين دهى مر ورا
همان ميوۀ تلخ آرَد پديد
از او چرب و شيرين نخواهى مَزيد
[ابوشَكور بلخى]. (امثال و حكم دهخدا، ج‏۱/ ۱۴۶. مَزیدن: چشیدن).
مضمون ابیات فوق بارها در ادبیات فارسی به کار رفته است. به بیان چند نمونه بسنده می‌شود:
- درختِ تلخ هم تلخ آورَد بر
اگرچه ما دهيمش آب شكّر
[اسعد گرگانی].

- درختى كه تلخ است وی را سرشت‏
گرش بر نشانى به باغ بهشت‏
ور از جوى خُلدش به هنگام آب‏
به بيخ انگبين ريزى و شهد ناب‏
سرانجام گوهر به كار آورَد
همان ميوۀ تلخ بار آورَد
¹. (همان)

- اگر درخت تلخ را هزار بار به انگبین و روغن بیندایی، جز تلخی نیفزاید و ننماید. (فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی، ج۱/ ۳۶۸).

ابن عبد ربّه (م ۳۲۸) در چند موضع از العقد الفرید به سخنی هم‌مضمون مثل فارسی اشاره کرده‌است:
الشَّجَرةُ المُرّةُ لَو طَلَيتَها بِالعَسَلِ لَم تُثمِر إلّا مُرّاً: اگر درخت تلخ را عسل‌اندود هم کنی، میوۀ آن تلخ خواهد بود. (العقد الفرید، ج۱/ ۱۸۱، ج۲/ ۱۹۲، ۳۲۱)
همچنین این سخن در برخی کشورهای عربی، مثلی رایج است:
زَرَعت حَنظل بأرض عَنبر، سَقیته سکّر و اتعبت عَلیه، وقت قَطفه رجع لأصله (الأمثال الشّعبیة الشّامیة/۱۳۷) / زَرَعِت حَنظَل فی أرض عَنبَر، تعِبتِ جُهدی و السقیتُه سُکَّر، حین فَصلُه رِجِع لأصلُه (موسوعة الأمثال الشّعبیة الفلسطینیة/۲۱۸): اگر حنظل را در عنبرزار بکاری و با شکّر آن را آب دهی و رنج بَری، هنگام چیدن، همچنان حنظل خواهد بود.


۱- این ابیات هرچند در امثال و حکم دهخدا به نام فردوسی آمده است، ولی بنا بر نظر محقق گران‌مایه، دکتر سجاد آیدنلو، «مسلّماً از متن شاهنامه نیست و دربارۀ تعلّق آن‌ها به هجونامۀ منسوب به فردوسی نیز تردید وجود دارد». (رک: «درختی که تلخ آمد او را سرشت... (دربارۀ سه بیتِ مشهورِ منسوب به فردوسی و سابقه و سیرِ تقلید از آن‌ها در شعر فارسی)»/۱۱۲).


منابع
- الأمثال الشّعبیة الشّامیة. نزار الأسود، الطَّبعة الثّانیة، مکتبة التُّراث الشَّعبي، دمشق، ۲۰۰۷.
- امثال و حِكَم. علی‌اكبر دهخدا، چاپ دوازدهم، امیرکبیر، تهران، ۱۳۸۳.
- «درختی که تلخ آمد او را سرشت... (دربارۀ سه بیت مشهورِ منسوب به فردوسی و سابقه و سیرِ تقلید از آن‌ها در شعر فارسی)». سجاد آیدنلو، مجلۀ جُستارهای ادبی، سال چهل و نهم، شمارۀ دوم، ص ۱۰۷-۱۲۹، تابستان ۱۳۹۵.
- فرهنگ بزرگ ضرب‌المثل‌های فارسی. حسن ذوالفقاری، ۲ج، چاپ دوم، معین، تهران، ۱۳۸۹.
- موسوعة الأمثال الشّعبیة الفلسطینیة. محمد توفیق السّهلي، دار الأقصیٰ لِلدِّراسات و التّرجمة و النّشر، ۲۰۰۲.

https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


PDF_07Jan25_0758_splitted.pdf
1.3Mb
یادداشتی از بنده با عنوان «مآخذ و ریشه‌های کهن یک تمثیل (پشه و خرمابن/فیل)»
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw
https://t.me/faslnameyeqalam


از «مقدمه» تا «چاپ» و از چاپ تا «تصحیح» تذکرة‌الأولیاء!!
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


استاد سیروس شمیسا در کتاب کلّیّات سبک‌شناسی، گاهی به «تذکرة الأولیاء، چاپ قزوینی»، ارجاع داده‌اند.
ارجاع مذکور موهِمِ این است که گویی علامه‌قزوینی، تذکرة‌الأولیا را تصحیح کرده‌، درحالی‌که ایشان تنها بر تذکرة‌الأولیا، تصحیح استاد نیکُلسون، مقدمه‌ای نوشته‌اند.
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw


کتابستان dan repost
#ضرب‌المثل #عرب #یاری #مهدوی_دامغانی

📗 فرهنگ ضرب‌المثل‌های عربی (گزیدۀ امثال عربی به همراه فهرست الفبایی امثال)؛ سهیل یاری گلدره، با مقدمۀ احمد مهدوی دامغانی، چاپ دوم، ویراست دوم، قم: نشر ادبیات، ۱۳۹۸.

۴۵۲ص، رقعی، شومیز.

۱۷۰ هزار تومان.

سفارش: 
@sketab1399

📚 با کتابستان همراه باشید:
@ketabestan1399


خاک‌پاشی بر چهرۀ ستایندگان


یکی از روایات مشهور منسوب به پیامبر (ص)، حدیثی است که در نکوهش مدّاحان (ستایندگان) نقل شده است: «إذا رَأَيتُمُ المَدّاحينَ، فَاحثوا في وُجوهِهِمُ التُّرابَ»: هرگاه ستایندگان را دیدید، بر چهره‌شان خاک بپاشید. (رک: صحیح مسلم، ج ۴، ص ۲۲۹۷؛ هچنین: سنن تِرمذی، ج ۴، ص ۳۲۶). حدیث مذکور چنین هم نقل شده است: «اُحثوا في وُجوهِ المَدّاحینَ التُّرابَ».
این حدیث را برخی بر ظاهر حمل کرده‌ و گفته‌اند که باید بر چهرۀ مدّاحان خاک پاشید. برای این برداشت، به رفتار برخی صحابه، همچون مِقداد، استشهاد کرده‌‌اند که بر صورت کسی که او را ستود، خاک پاشید و سپس به این حدیث، تمسّک کرد. (همان منابع).

اما شماری از عالِمان، بر آن‌اند که «خاک پاشیدن» کنایه از ناامید گرداندن، و مراد از «مدّاحین»، مداحان دروغ‌گو و چاپلوس است که پیشه‌شان مداحی است و به ممدوحان اوصافی نسبت می‌دهند که در آنان نیست، امّا اگر مداح، صادق باشد و ممدوحی نیکوکار را برای نیکوکاری‌هایش بستاید تا دیگران نیز به انجام چنان کارهایی برانگیخته شوند، مشمول حدیث مذکور نیست. همچنین اشاره کرده‌اند که بارها روبه‌رو پیامبر (ص) را ستودند و ایشان مانع ستایندگان نشدند. (النِّهایة فی غریب الحدیث و الأثر، ج ۱، ص ۱۸۴؛ مُروج الذَّهَب، ج ۲، ص ۲۹۳، فتح الباري، ج ۱۰، ص ۴۷۷؛ روضة المتّقين، ج ‏۱۳، ص ۲۸).
استاد سیّدجعفر شهیدی در این باره نوشته‌اند:
«مدح اگر راست و در حدّ متعارف باشد پسنديده است، و اگر به مبالغت و دروغ كشد، گناه است، و روايتى كه در ذمّ مدح است اشارت به اين مدح‏هاست. (شرح مثنوی، ج ۵، ص ۱۸۳).
https://t.me/joinchat/AAAAAD7Fssu7AgJ7o97tgw

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.