خودم را روی تخت جمع میکنم. خندهام میگیرد؛ شبیه به کاغذ مچاله شدهی شاعری ناشیام. از این تشبیه ذهنم ترس برم میدارد؛ کاغذهای مچاله شده حاوی شعرهای ناتماماند. چشمهایم پر میشود. یاد ناتمامهای زندگیام میافتم. خودم را جمعتر-مچالهتر- میکنم. انسانهای مچاله حاوی شعرهای ناتماماند.
@khodinegi
@khodinegi