امروز رفتیم خونه رفیق بابام دخترش بشقاب میوه و چاقو اورد چاقو دستش بود بشقابام دستش امد جلوم گرفت گفت بفرما من فک کردم میگه بزار زمین من همش برداشتم گذاشتم زمین😂😕مامانم با عربی میگه (ما عرب فارس هستیم) یه دونه بردار نه همش منم حواسم نمیشد بعد دختره امد یکی گزاشت جلومو رفت میومد رد میشد بدبخت خندش میگرفت خودمم خندم گرفته بود
میوه ک اورد دیگه از ترس سوتی دوباره
گذاشتم خودش بگیره جلوم تا بردارم😂
@khateirat
میوه ک اورد دیگه از ترس سوتی دوباره
گذاشتم خودش بگیره جلوم تا بردارم😂
@khateirat