من میدانستم نومیدی هست، اما نمیدانستم یعنی چه. من هم مثل همه خیال میکردم که نومیدی بیماری روح است ...
اما نه، بدن زجر می کشد، پوست تنم درد میکند، سینهام، دست و پایم، سرم خالی است و دلم به هم می خورد ...
و از همه بدتر این طعمی است که در ذهنم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اینها با هم ...
کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه سخت است انسان بودن !
✍🏼 #آلبر_کامو
📕 کالیگولا
اما نه، بدن زجر می کشد، پوست تنم درد میکند، سینهام، دست و پایم، سرم خالی است و دلم به هم می خورد ...
و از همه بدتر این طعمی است که در ذهنم است. نه خون است، نه مرگ، نه تب، اما همۀ اینها با هم ...
کافی است زبانم را تکان بدهم تا دنیا سیاه بشود و از همۀ موجودات نفرت کنم. چه سخت است، چه سخت است انسان بودن !
✍🏼 #آلبر_کامو
📕 کالیگولا