وُهومَن اَمشاسِپَند


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


#دی_به_آذر

دی به آذر، روز هشتم از هر ماه در گاه شماری زرتشتیان است.
دی یکی از نام‌های اهورامزداست.

«دی» (اوستایی:«دَثوش») به چم (:معنی) پروردگار، دادار، آفریننده و جهاندار زیبایی‌ها است.
در گاه‌ شماری زرتشتی، روز نخست هر ماه اورمزد روز نامیده می‌شود، سه روز دیگر به نام اهورامزدای بی‌همتاست که به واژه‌ی دی آمده و از آن سخن گفته شده است.

در هر ماه سه روز با نام «دی» شناخته می‌شود.
روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم ماه زرتشتی به نام «دی» است مانند دی به آذر، روز هشتم هر ماه، دی به مهر، روز پانزدهم از هرماه، دی به دین، روز بیست و سوم از هر ماه.
برای باز شناختن هر یک از این سه روز ، نام روز پس از آن به واژه‌ی دی پیوند داده شده است برای نمونه فردای روز دی به آذر روز آذر است.

روزهای دی در هر ماه روزهای نیایش همگانی، به آتشکده رفتن، آسایش و دست از كار كشیدن زرتشتیان است.
 
سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش ؛

روز دی است خیز و بیار ای نگار مِی،
ای ترک، مِی‌ بیار كه تركی گرفت دی.

مِی ده برطل و جام كه در بزم خسروی،
بنشست شاه شاد ملک ارسلان به مِی.

اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

سر شوی و موی و ناخن پیرای،

گل بادرنگ بویه نماد دی به آذر است.

@khashatra


#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز دی به آذر از اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

یک شنبه ۷ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۲۷ آپریل سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ دی به آذر = آفریدگار.

✔️ روز آرامش و نیایش همگانی زرتشتیان.


@khashatra


#خاک_سپاری_در_آیین_مزدیسنی

#بخش_پایانی

زرتشتیان برای شادی روان در گذشتگان و خیرات همگانی پس از پایان بامداد روز چهارم در روز دهم و سپس روز سی ام و در هر ماه تا یک سال پس از زمان درگذشت شخص درگذشته نیز مراسمی همانند تراداد های پیش دارند.
مراسم سال در گذشتگان تا سی سال ادامه می یابد.
در مراسم یاد بود هر سال به یاد روان و فروهر شخص در گذشته خویشان و آشنایان حضور می یابند.
خوراکی های ترادادی از قبیل ؛
نان، سیرُگ، سیر و سِداب، حلوای سن، حلوای شکر و …
تهیه می شود موبد و دهموبد شرکت می کنند.
موبد با سرایش آفرینگان و بخش هایی از اوستا و شرکت کنندگان‌با نیایش خود به روان و فروهر در گذشتگان درود می فرستند.

📚 بُن مایه :

برگرفته از تارنمای روان شاد :
موبد کورش نیکنام.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۵
@khashatra


#خاک_سپاری_در_آیین_مزدیسنی

#بخش_سوم

زرتشتیان به ویژه اهالی ساکن در شهر و روستاهای یزد پیش از آغاز سپیده دم روز چهارم در خانه ی در گذشته گرد می آیند در این مراسم مردان و جوانان بیشتر شرکت می کنند.

موبد اوستای گاه اُشَهِن را در جمع ساکت و مینوی شرکت کنندگان زن و مردی که کلاه و روسری سپید بر سر دارند می خواند.
هنگامی که سپیده دم آغاز می شود دهموبد از شرکت کنندگان می خواهد که رو به سوی روشنایی که نماد آن در پسکم قرار دارد ؛
◀️ نخست برای تندرستی و دیرزیوی خود و سپس برای شادی روان در گذشته نیایش کنند.
پس از نیایش که با سرودن اوستای کشتی همراه است موبد نیز بخش هایی از اوستا را در گاه هاون می سراید.
زرتشتیان در باور ترادادی خود باور دارند هنگامی که روان از تن جدا می شود پس از سه شبانه روز در سپیده دم بامداد روز چهارم از پل چینود عبور خواهد کرد.
اگر روان از آن شخص نیکوکار باشد از این گذرگاه مینوی به آسانی عبور خواهد کرد و در سرای نور و سرود
(گروسمان = بهشت) قرار خواهد گرفت.
و چنان چه روان مربوط به شخص گناه کار باشد از چینود، عبور نخواهد کرد و در سرای سکوت و تاریکی خواهد ماند.
بهشت و دوزخ زرتشتیان حالت خاص و غیر عادی برای روان پس از مرگ است.

چنانچه شخصی از جهان در گزرد و فرزندی از خود به یادگار نداشته باشد در بامداد روز چهارم از سوی باشندگان و خویشان جوان یا نوجوانی به فرزندی او برگزیده می شود او پل گزار در گذشته نام دارد.
و از این پس در نقش فرزند وارث زندگی و مسئول برگزاری مراسم های در گذشته خواهد بود.
۴
@khashatra


#خاک_سپاری_در_آیین_مزدیسنی

#بخش_دوم

روز سوم جدایی درگذشته از جهان مادی مراسمی برای یاد او برگزار می شود که در شهرهای بزگ در آدریان یا آتشکده برگزار می کنند.
خویشان و آشنایان برای دیدار از بازماندگان شرکت می کنند.
موبد با لباس سپید باشندگی دارد و قسمت هایی از اوستا را می سراید.
قهوه و نبات در کنار سفره ی مراسم درگذشته وجود دارد.
هر شخص به هنگام ورود یا پس از این که شادی را برای روان درگذشتگان آرزو می کند به هنگام خارج شدن مقداری قهوه یا تکه ای از بلور نبات بر می دارد و در دهان خود می گزارد.
در شهر یزد و روستاهای مجاور آن زرتشتیان مراسم سوم درگذشتگان خود را درخانه برگزار می کنند.
پس از این که کالبد مرده را از خانه خارج کردند محل قرار داشتن جسد مرده برای آخرین بار در خانه را تمیز می کنند و گل سفید حل شده در آب می پاشند. به دیوار بیرون خانه و پِسکَم مَس نیز مخلوط گل سفید و آب پاشیده می شود.
در پسین روز سوم خویشان و آشنایان به خانه ی در گذشته می آیند آن ها به ویژه بانوان شاخه هایی از گیاه مورُد سبز و نیز عود را با خود می آورند و در پسکم مس که محل ویژه ی مراسم دینی می گزارند و باور دارند که رنگ سبز رنگ زندگی و بالندگی است و با این شیوه زندگی خرم را برای بازماندگان و شادی را برای روان در گذشتگان آرزو می کنند.
موبد نیز با هماهنگی پیشین و در زمانی تعیین شده در مراسم سوم شرکت می کند او بخش هایی از کتاب خرد اوستا را برای شادی روان در گذشته و به نام او می خواند.
۳
@khashatra


#خاک_سپاری_در_آیین_مزدیسنی

#بخش_یکم

زرتشتیان در هنگام خاک سپاری کالبد یک درگذشته به دنبال مرده، با سکوت و آرامش حرکت می کنند و در پیشاپیش کالبد درگذشته، کسانی که کالبد را همراهی می کنند راه می روند و بزرگ ترین شخص نزدیک به درگذشته در حالی که دستمال سبزی بر بازوی دست راست خود بسته است حرکت می کند.
این کار نشان آن است که زندگی در این خاندان تداوم خواهد داشت.
آتشدانی که بوی عطرآگین کُندر و چوب و سندل از آن برمی خیزد نیز در دست یکی از بازماندگان است که کمی جلوتر از تابوت حرکت می کند.
بیشتر بانوان شرکت کننده در مراسم عود و شاخه های موُرد و شمشاد با خود می آورند.
هنگامی که کالبد را به خاک سپردند مقداری آب بر روی خاک آرام گاه می پاشند سپس عودهای افروخته را با شاخه های سبز بر خاک آرام گاه می گزارند.
آن گاه برای شادی روان درگذشته نیایش می کنند. و در پایان جمله ی اوستایی ؛
ایریس تَنام اوروانو یَزه مَئیده یا اَشه اُونام فَره وَشَه یُو،
((به روان و فروهر پاک همه ی درگذشتگان درود باد)).
بر زبان می آورند و سپس سه بار ؛
اَشم وُهو وهیشتَم اَستی اُوشتا اَستی اُوشتا اَهمایی هیَت اَشایی و هیشتایی اَشِم را می خوانند.
۲
@khashatra


#چگونگی_دفن_مردگان_در_دین_بهی :

زرتشتیان اجساد درگذشتگان خود را در محلی به نام برج یا دخمه ی خاموشان،
در محلی باز قرار می دادند تا خوراک لاشخوران شود.
و با این کار ؛
#نخست ؛
جلوی رواج مرده پرستی را می گرفتند.
#دوم ؛
با گسترش گورستان ها فضای زندگی مرتوگان را به گورستان، تبدیل نمی کردند.
#سوم ؛
این باور را که آفرینش مرتو در اصل روح وفروهر اوست، نه آن جسم مرده تقویت می شد و....

اما موبدان تهران چند سالی است که این رسم را لغو کرده اند و مردگان خود را پس از شستشو و کفن در پوششی از فلز نازک قرار داده و آن را در گور های سنگی یا سیمانی دفن می کنند.
با این عمل خود هم هوا را آلوده نساخته و از آن منظره نازیبا جلوگیری می کنند و هم دیگر خاک را آلوده نمی کند.
چون در آیین زرتشت چهار آخشیج از جمله خاک را نباید آلود.
برای مرده سه روز مراسم دارند و به آن پرسه می گویند.
پس از آن مراسمی در سر ۳۰ روز و سر سال تا سی سال برای درگذشتگان برگزار می کنند.
۱
@khashatra


#امرداد_امشاسپند

خویش کاری اَمُرداد امشاسپند در جهان استومند (مادی) نگهبانی از گیاهان روی زمین و سرسبز و بارور نگاه داشتن آن هاست و با توجه به این که وی نماد جاودانگی و بی‌مرگی و جوانی همیشگی است.
مسعود سعد سلمان گوید :
«روز اَمُرداد مژده داد بدان،
که جهان شد به طبع باز جوان.»

در بندهش درباره‌ی این امشاسپندبانو می‌خوانیم : «اَمُرداد بی‌مرگ سرور گیاهان بی‌شمار است زیرا او را به گیتی گیاه خویش است.
گیاهان را رویاند و رمه گوسفند را افزاید؛ زیرا همه ی دام‌ها از او خورند و زیست کنند.
به فَرَشکَرت (تازه کردن جهان)، سوشیانت و نوسازی جهان نیز اَنوش از اَمُرداد آرایند.
اگر کسی گیاه را رامش و خرمی بخشد یا بیازارد، آن گاه اَمُرداد از او آسوده یا آزرده می‌شود.
اَمُرداد امشاسپند همیشه با خورداد امشاسپند (نگهبان آب) همراه است. در جهان خاکی، نگهبانی گیاهان و رستنی‌ها به او سپرده شده است.

اَمِرتات: جاودانگی، ماندگار و بی‌مرگی نام هفتمین روز از هر ماه در  گاه شمار زرتشتی و نام پنچمین‌ ماه است. اَ، واگ (واژه‌) نفی هست، مِر: به چم مردن و مرگ، تات.  پسوند  اَمُرداد به پارسی آمده است. در  آفرینش نگهبان گیاهان و رستنی هست، دو گام امشاسپندان خورداد و اَمُرداد به هم پیوسته هستند.
آدمی بتواند این دو رده از زندگی را به وارستگی برساند و به رسایی برسد خودبه‌خود به بی‌مرگی و جاودانگی هم خواهد رسید. اهورامزدا خوشی خورداد و جاودانگی اَمُرداد را به کسی می‌بخشد که در دنیا اندیشه و گفتار و کردارش نیک باشد.
چه نیکوست در این روز به آینده اندیشیدن و برای آینده برنامه‌ریزی کردن.

در اوستا اَمَرتات و در فارسی اَمُرداد بنابراین اَمُرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی.
پس واژه ی “مرداد” در ادب مزدیسنا جایی ندارد.
اَمُرداد یکی از امشاسپندان است که نگهبانی گیاهان با اوست.
همیشه با امشاسپند هَه‌اُروتات یا خورداد هستند.

در گاه شمار سی‌روزه‌ی زرتشتیان هنگامی که نام روز و ماه برابر می‌شود آن روز را جشن می‌گیرند. فرارسیدن روز اَمُرداد در ماه اَمُرداد را جشن اَمُردادگان می‌نامند.
 
در گات ها، یسنا ٥١ ، بند ٧  می‌خوانیم :

كس به هفت رده، اهورامزدا، روان، نیک اندیشی، بهترین راستی، شهریاری مینوی، آرمان سپند، رسایی و بالندگی بی مرگی، جاودانگی برسد و بر راه آیین راستی مى‌رود، از بخشایش دو مینویی اهورامزدا به پاداش خواهد رسید خوشی خورداد و جاودانگی اَمُرداد را دارا مى شود.

«مسعود سعد» می‌سراید :

روز امرداد مژده داد بداند،
كه جهان شد به طبع باز خواند.
 

سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش ؛

روز اَمُرداد مژده داد بدان،
كه جهان شد به طبع باز جوان.

عدل بارید بر جهان یک سر،
دولت و ملک شهریار جهان.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

دار و درخت بنشان.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (خورداد) جوی نوین کن روان، امرداد بیخ نو اندر نشان.

گل چمبک نماد امرداد امشاسپند است.

@khashatra


#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز اَمُرداد امشاسپند و اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

شنبه ۶ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۲۶ آپریل سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ اَمُرداد = بی مرگی و جاودانگی.


@khashatra


✅ شاه گشتاسب و آتشکده
فرزانه بهرام بن فرهاد صاحب شارستان (ص ۱۰۸) آورده : « گشتاسب در هر منزلی معبدی بنا فرمود و جمعی از آذر پرستان را بدان جا تعیین کرد اوقات و سپورغال برای او قرار داد، با آن که بر آذین سابق کواکب پرستی و آذر پرستی را نیز منظور می داشتند.»
و باز در صفحه ی ۱۵۷ از قول میر مختار تهرانی صاحب مخزن الاخبار گوید : «کشتاسب ۲۳ هزار آتشکده در تمام ملک عجم بنا گردانید و بهترین آتشكده ، آتشکده ی پارس در شهر بیضای پارس بنا نهاده بودند. آتشکده ی آذربایجان را در حد مراغه که از شهرهای قدیم آن ملک است ساخته بودند، و ملکان نامی از موبدان شاه گشتاسپ به اتمام رسیده و در تمام ملک ایران آتشکده ی بعد از آتشکده ی پارس به بزرگی عظمت آن آتشکده نبود.
همیشه سه هزار تَن مغ خدمت می نمودند تا در زمان آمدن لشكر عرب آن آتشکده
به سعی عبد الله عمر خراب شد.»

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۳۳
@khashatra
ادامه دارد....


✅ سپاه ترک‌ها به بلخ و آتشکده حمله بردند و موبدان، نگهبانان آتش و پیمبر اشو را نیز از پای در آورده، به غارت و چپاول پرداختند.
وزان پس به بلخ اندر آمد سپاه،
جهان شد ز تاراج و کشتن تباه.
نهادند سر سوی آتشکده،
بدان کاخ و ایوان زر آزده.
همه ژند و وستا برافروختند،
همه کاخ و ایوان همی سوختند.
ورا هیربد بود هشتاد مرد،
زبان شان ز یزدان پر از یاد کرد.
همه پیش آذر بکشتند شان،
ره گبرگی بر نوشتند شان.
ز خون شان بمرد آتش زردهشت،
ندانم چرا هیربد را بکشت.
اشو زرتشت در ۷۷ سالگی در روز خیر ایزد و دی ماه به دست سردار تورانی توربراتور نام شربت شهادت نوشید پیش از مرگش دانه شمار پرستشی را که در دست داشت به سوی قاتل پرت گردید و اورا به گونه ی معجزه آسایی به دیار نیستی فرستاد.
۳۲
@khashatra


#خورداد_امشاسپند

خورداد پنجمین امشاسپند و پاس دارنده‌ی آب ها و سرسبزی است.
آب در كنار سه آخشیج دیگر (خاک، هوا، آتش) در میان ایرانیان باستان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار بوده است.
وجود ایزدان گوناگون موكل بر آن و نوشته‌های ایرانی و انیرانی همه گواه اهمیت این آخشیج است در میان ایرانیان باستان و زرتشتیان، زاستار (:طبیعت) در نظر ایرانیان جایگاه والایی دارد و عناصر آن شایسته ی گرامی داشت و دارای تقدس ویژه‌ای است. آب،‌ باد، خاک و آتش در دین اشوزرتشت و در فرهنگ و سنت ایرانی چهار آخشیج سپند است كه برای هر یک از آن ها فرشته‌ی ویژه‌ای تعیین شده و خویش کاری فرد زرتشتی است که محیط زیست را در حد توان پاک نگاه دارد.
آب نه تنها سپند است بلكه آشامیده شده و در امور جاری زندگی به مصرف می‌رسد. عنصری كه وحدت آن نماد یكتایی اهورامزدا و كثرت آن جلوه‌گاه تمام پدیده‌های جهان هستی است،‌ از چكه‌ی باران تا اقیانوس پهناور و از آب آرام چاه تا سیل جاری در بستر رودها موجد و مولد زندگی است.

در ایران باستان تا به امروز ماه سوم سال و روز ششم هر ماه خورداد نام دارد.
یشت چهارم كه به‌ نام خورداد یشت خوانده می‌شود، به طوری كه این فرشته در جهان مینوی نماد كمال اهورامزدا و در جهان جسمانی نگهبان آب است.
خورداد در اوستا «هـَئوروَتات» و در پهلوی «خُردات» یا «هُردات» به چم رسایی و کمال است که در گات ها یکی از فروزه‌های اهورا مزدا و در اوستای نو نام یکی از هفت امشاسپند و نماد رسایی اهورا مزدا است.
بخش هئوروه که صفت است به چم رسا، همه، درست و کامل.
بخش دوم تات که پسوند است برای اسم، بنابراین هئوروتات به چم کمال و رسایی است.
خورداد نماینده رسایی و کمال اهورامزداست.

خورداد، امشاسپند بانویی است که نگهداری از آب‌ها در این جهان، خویش کاری اوست و کسان را در چیرگی بر تشنگی یاری می‌کند از این روی در آیین، به هنگام نوشیدن آب از او به نیکی یاد می‌شود و در گیتی به نگهبانی آب گماشته شده است.
ایزدان تیر و باد و فروردین از همکاران خورداد هستند.

در گات ها، از خورداد و اَمُرداد پیوسته در کنار یک دیگر یاد می‌شود و در اوستای نو نیز این دو امشاسپند، پاس دارنده ی آب‌ها و گیاهان‌اند که به یاری مردمان می‌آیند و تشنگی و گرسنگی را شکست می‌دهند.

در یسنا، هات ۴۷، آمده‌است که اهورامزدا رسایی خورداد و جاودانگی اَمُرداد را به کسی خواهد بخشید که اندیشه و گفتار و کردارش برابر آیین راستی است.

در متن‌های کهن امشاسپند خورداد : چهارمین یشت از یشت های بیست و یک گانه‌ی اوستا، ویژه ستایش و نیایش امشاسپند بانو خورداد است که در آن یشت از زبان اهورا مزدا یادآور می‌شود که «… یاری و رستگاری و رامش و بهروزی خورداد را برای مردمان اشون بیافریدم…» و سپس تاکید می‌شود هر آن کس که خورداد را بستاید همانند آن است که همه ی امشاسپندان را ستایش کرده‌ است.
در بندهش نیز درباره ی خورداد آمده‌است : «… ششم از مینویان، خورداد است؛ او از آفرینش گیتی، آب را به خویش پذیرفت..»، چنین گوید : هستی، زایش و پرورش همه موجودات مادی جهان از آب است و زمین را نیز آبادانی از اوست…»


سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

خورداد ‌روز داد نباشد كه بامداد،
از لهو و خرمی بستانی ز باده داد.

از باده جوی شادی و از باده باش خوش،
بی‌باده این جهان، صنما بادگیر، باد.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

جوی کن.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (خورداد) جوی نوین کن روان،
(امرداد) بیخ نو اندر نشان.

گل سوسن نماد خورداد امشاسپند است.

@khashatra


#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز خورداد امشاسپند و اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

آدینه ۵ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۲۵ آپریل سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ خورداد = هَئوروَتات ، رسایی و کمال.


@khashatra


✅ به یزدان چنین گفت که ای کردگار،
تویی برتر از گردش روزگار.
توانا و دارا و بخشنده‌ای،
خداوند خورشید رخشنده‌ای.
نگهبان دین و تن و توش من،
همان نیز بینا دل و هوش من.
که من بنده در دست ایشان تباه،
نگردم نه از بیم فریاد خواه.
به گیتی درون گم مکن نام من،
به خنجر می‌آور سرانجام من.
به بلخ اندرون نامداری نبود،
وزان گرز داران سواری نبود.
چو توران سپاه اندر آمد به تنگ،
بپوشید لهراسب خفتان جنگ.
ز جای پرستش به آوردگاه،
بشد و نهاد آن کیانی کلاه.
به پیری بغرید چون پیل مست،
یکی گرزه ی گاو پیکر به دست.
بحر حمله‌ای جادویی زان سران،
زمین را سپردی به گرز گران.
همی گفت هر کس که این نامدار،
ندارد مگر زخم اسپندیار.
به هر سر که باره بر انگیختی،
همان خاک با خون بر آمیختی.
همان کس که آواز او یافتی،
به تنش اندرون زهره شکافتی.
به ترکان چنین گفت کهرم که خنگ،
میازید با او یکایک به جنگ.
به کوشید و اندر میان آورید،
خروش هژبر ژیان آورید.
به کردند چون آن فرمودشان،
چنان هم که او راه بنمودشان.
چو لهراسب اندرمیان، باز ماند،
به بیچارگی نام یزدان بخواند.
جهاندیده از تیر ترکان بخست،
نگون سار شد مرد یزدان‌پرست.

📚 بُن مایه :

پرستشگاه زرتشتیان.

🖋 نویسنده و گردآورنده :
رشید شهمردان.

هشتمین نشریه ی سازمان جوانان ززتشتی بمبئی سال ۱۳۳۶ یزدگردی.

✍ رونوشت : بردیا بزرگمهر.
۳۱
@khashatra
ادامه دارد....


✅ تبلیغ دین و حملات دشمنان دین.

گشتاسب برای ترویج دین به، سیستان رفت و دو سال در ایوان زال و رستم ماند و راه و رسم دین به آنان آموخت و در این مدت اسپندیار روئین تن به واسطه غمازی یک تَن در بند و زنجیر بود.
ارجاسب از دوری پادشاه از پایتخت و بند بودن اسپندیار آگاه گردید و به ایران حمله آورد.
فردوسی سترگ در دنباله ی آن گوید :
چو ارجاسب آگه شد از کار شاه،
که رفت او سوی سیستان با سپاه.
به فرمود تا کهرم تیغ زن،
برد پیش سالار چین انجمن.
بدو گفت بگزین ز لشكر سوار،
زِ گردان شایسته ی کارزار.
از ایدر برو تازیان تا به بلخ،
که از بلخ شد روز ما تار و تلخ.
از ایوان گشتاسب باید که دود،
زبانه برآرد به چرخ کبود.
بدو گفت کهرم که فرمان کنم،
به گفتار تو جان گروگان کنم.
همه دل به كینه بیاراستند،
به تاراج و کشتن به پیراستند.
چو ترکان رسیدند نزدیک بلخ،
گشاده زبان ها به گفتار تلخ.
ز كهرم چو لهراسب آگاه شد،
غمی گشت و با رنج همراه شد.
۳۰
@khashatra


#سپندارمزد_امشاسپند

سپند آرامئیتی یا همان اسپند به چم (: معنی) بی‌نقصی و تندرستی کامل است.
وی نگاهبان و پاسدار زمین و در عین حال نشان فرمان برداری، پرهیزگاری و نیایش است.

این واژه که در اوستایی «سْپِنْتَه آرمَئیتی» (Spenta-Ârmaiti) است و نام چهارمین امشاسپند شناخته می‌شود، از دو بخش «سپنته» (Spenta) یا «سپند» به چم (:معنی) پاک و مقدس و «آرمئیتی» (Ârmaiti) به چم فروتنی و بردباری تشکیل شده است و این دو با هم به چم فروتنیِ پاک و سپند است.
این واژه در پهلوی «سپندارمت» (SpandÂrmat) و در پارسی «سپندارمذ» و «اسفندارمذ» و «اسفند» شده است.

سپنته آرمیتی یکی از ایزد بانوان و امشاسپندان زرتشتی است که در زبان اوستایی، سپنته آرمیتی یا سپنت اَرمَیتی یا سپند آرامئیتی خوانده می‌شود، در زبان پهلوی بدان سپندارمذ یا سپندارمت گویند و در پارسی، سپندارمد نیز خوانده شده‌است.
امشاسپند سپندارمذ، نگهبان و ایزدبانوی زمین سرسبز و نشانی از باروری و زایش است.

در فرهنگ پهلوی سپندرمت یا همان سپندارمذ، نام یکی از امشاسپندان و در عین حال نام پنجمین روز ماه و دوازدهمین ماه سال معرفی شده‌ است.
وی را همان الهه ی بسیار قدیمی اسفند دانسته‌اند و گفته‌اند که او را دو امشاسپند دیگر یعنی هورواتات (خرداد) و امرتات (اَمُرداد) همراهی می‌کنند و این سه گروهی از امشاسپندان را می‌سازند که قرینه‌ی سه امشاسپند نخستین، یعنی وهمن (وهومن یا همان بهمن)، اشه وهیشته (اردی بهشت) و خشتره وییریه (شهریور) محسوب می‌شوند.

این فروزه در انسان به گونه‌ی فروتنی و مهر و خدمت به دیگران، نمایان می‌شود.
سپندارمزد در جهان خاکی، نگاه دارنده‌ی زمین و زنان است.
زمینی که بی‌هیچ چشم داشتی هرچه دارد در اختیار جانداران می‌گذارد و زنانی چون مادر که هم چون زمین، مهربان و فروتنند، مهر می‌ورزند بدون این که چشم‌ به راه پاسخی مهرانگیز باشند.

زن و زمین همسانی‌های بسیاری دارند.
زن و زمین هر دو نماد باروری و زایش هستند، زندگی از زن و زمین است که جریان دارد.


سروده‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

سپندارمز‌ روز خیز ای نگار،
سپند آر ما را و جام می آر.

می ‌آر از پی آن که بی می‌‌نشد،
دلی شادمان و تنی شاد‌خوار.

سپند آر پی آن که چشم بدان،
بگرداند ایزد ازین روزگار.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

ورز زمین کن.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (شهریور) اندر شوی شادخوار،
کنی در (سپندارمز) کشت و کار‌.

گل بیدمشک نماد سپندارمزد امشاسپند است.

@khashatra


#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز سپندارمزد امشاسپند و اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

پنج شنبه ۴ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۲۴ آپریل سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ سپندارمزد = فروتنی پاک و سپند.

@khashatra


#شهریور_امشاسپند

خشَتَره وییریه یا شهریور به چم «شهریاری و نیرومندی اهورایی»، نام سومین امشاسپند است.
این امشاسپند نشان از پیروزی دارد، زیرا خویش کاری (:وظیفه‌ی) اصلی او پاسداری از فلزات است.

خشَترا در اوستا نام سومین فروزه ی اهورامزدا از گروه امشاسپندان است.
در اوستا نماد توانمندی و فَر و شکوه پادشاهی اهورامزدا است.
نگهبانی توپال‌ها (فلزات) بر روی زمین به او سپرده شده است.

شهریور (امشاسپند)، خَشَتَرَه وَیریَه نام یکی از امشاسپندان زرتشتی است.
در اوستا «خشَثرَ وَیریَه» و در پهلوی «شَهرِوَر» و در فارسی «شَهریوَر» یا «شَهریَر» است.
بخش نخست این واژه به چم (:معنای) شهریاری و شهر است (مراد از شهر، همانا کشور است، چنان‌که سرزمین ایران را، ایران شهر می‌نامیدند).
بخش دوم این واژه، یعنی «ویریه»، فروزه (: صفت) و به چم مورد پسند است.
بر این اساس، خشتره‌ویریه، به چمار (: معنای) آرمان‌شهر یا شهریاری آرمانی یا توانایی مینُوی آرمانی است.
در اساتیر زرتشتی و ایرانی این امشاسپند نماد شهریاری و فّر و فرمان‌ روایی اهورا مزدا و نگاهبان فلزها و پاسدار فَر و پیروزی شهریاران دادگر و یاور بینوایان و دستگیر مستمندان است.

در جهان مادی پاسبان فلزات است. شهریاری اهورایی از قانون اشا (هنجار هستی) بر می خیزد و همه ی جهان را در بر می گیرد.
در این روز نیکوست به خواستگاری رفتن و زن خواستن.

در بندهش که از نامه های کهن ایرانی است از دیوی بنام سئورو یاد شده که دیو آشوب و تباهی است و از دشمنان و هماوردان خشَتریور می باشد.
از سوی دیگر ایزدانی مانند : ایزد خور، ایزد مهر و ایزد آسمان از یاران و همکاران او هستند.

در گاه شمار مزدیسنی روز چهارم هر ماه شهریور نامیده می‌شود و برابر آیین، هرگاه نام روز و نام ماه برابر می‌شد آن روز را جشن برپا می‌کردند و به شادمانی و ستایش آفریده های نیک اهورا مزدا می‌پرداختند و آن روز را شهریورگان می‌نامیدند.


مسعود سعد سلمان می‌سراید :

ای تنت را ز نیکویی زیور،
شهره روزی ست روز شهریور.


چکامه ای از «مسعود سعد سلمان»

شهریور است و گیتی از عدل شهریار
شاد است،
خیز و مایه شادی به من بیآر.

باده شناس، مایه شادی و خرمی،
بی باده هیچ جان نشد از مایه شاد خوار.


سروده‌‌ی مسعود سعد سلمان، بر پایه‌ی کتاب بندهش :

این تنت را ز نیكویی زیور،
شهره روزی است روز شهریور.

تا به اقبال شهریار جهان،
بگذرانیم جان به لهو و بطر.


اندرزنامه ی آذرباد مهراسپندان (موبد موبدان در روزگار شاپور دوم)

خوش باش.


اندرزنامه ی آذرباد مهر اسپندان در سروده‌ی استاد ملک‌الشعرای بهار :

به (شهریور) اندر شوی شادخوار،
کنی در (سپندارمز) کشت و کار.

گل شااسپرغم نماد شهریور امشاسپند است.

@khashatra


#امروز


به روز، پیروز ‌و فرخ روز شهریور امشاسپند و اردی بهشت ماه سال ۳۷۶۳ مزدیسنی

چهار شنبه ۳ اردی بهشت ماه به سال ۱۴۰۴ خورشیدی

۲۳ آپریل سال ۲۰۲۵ (ترسایی)

✔️ شهریور = شهریاری اهورایی.


@khashatra


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
جشن اردی بهشت گان خجسته و فرخنده باد.

@khashatra

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.