⤵️
#بخشی_از_یک_کتاب
فضا عوض شده بود و حالا دیگر با خنده و شوخی حرف میزدند. ولی کییِر از درون بیقرار بود. نشسته بود نگاهشان میکرد که چه عشقی به هم دارند. احساس میکرد جای خدا نشسته: از آینده و سرنوشتشان خبر دارد در حالی که خودشان خبر ندارند. این آگاهی دل و رودهاش را میسوزاند. دلش میخواست بالا بیاورد. تف کند بیندازد دور این آگاهی را. اثری از آن در وجودش باقی نماند. سبکبار مردم سبکروترند به قول شمالیها.
#مواجهه_با_مرگ
#برایان_مگی
🆔 @ketaaabkhaniii
#بخشی_از_یک_کتاب
فضا عوض شده بود و حالا دیگر با خنده و شوخی حرف میزدند. ولی کییِر از درون بیقرار بود. نشسته بود نگاهشان میکرد که چه عشقی به هم دارند. احساس میکرد جای خدا نشسته: از آینده و سرنوشتشان خبر دارد در حالی که خودشان خبر ندارند. این آگاهی دل و رودهاش را میسوزاند. دلش میخواست بالا بیاورد. تف کند بیندازد دور این آگاهی را. اثری از آن در وجودش باقی نماند. سبکبار مردم سبکروترند به قول شمالیها.
#مواجهه_با_مرگ
#برایان_مگی
🆔 @ketaaabkhaniii