یک یادداشت در هفت پرده
کیوان کثیریان
سه
من به نیتِ اولیهی خانم آبیار در پذیرفتنِ عضویت در شورای پروانه نمایش، آگاه نیستم. شخصا، این پذیرشها و همراهیها با سیستم سانسور را - لااقل در پنجسال اخیر و حتما در دوسال و نیم اخیر- دیگر درک نمیکنم. اما معتقدم آدم در هر لحظهای به این نتیجه رسید که حضورش در یک میدان، بازی کردن برای اهداف نامشروع دیگران است و دارد از نامش و حضورش سوءاستفاده میشود، باید بزند بیرون؛ در هر لحظهای. البته به شرط آنکه "واقعا" بزند بیرون، نه ظاهرا و نه موقتا تا منفعت بعدی. ممکن است دیر باشد، ولی آن لحظه که فهم کرد و ایستادن در طرف درست را انتخاب کرد، لحظهی محترم و مهمی است. ایستادن روی مطالبه و وعده هم مهم است. این اقدام خانم آبیار محترم و مهم بود.
اینجا کاری به مقاطع دیگرِ کارنامهی آدمها ندارم که باید جداگانه به آن نگاه شود. البته که بهتر است سایر وجوهِ کارنامهی فعلی آدم هم با این نوع کنشها هماهنگ باشد.
این قبیل کنشها، اگر واقعی، دائمی، صادقانه، برپایهی اصول اخلاقی، مبتنی بر آگاهی، فراتر از منافع شخصی و در خدمت منافع جمعی باشد، بسیار محترم است.
چهار
هر چیزی حدی دارد. پرروی دوطرفه باز نباشیم. بدوبدو برویم داوری جشنواره را بپذیریم. بنشینیم انبوه فیلمهای ضعیف و ارگانی را داوری کنیم بعد که دیدیم هوا پس است، بیاییم پشت میکروفن در اختتامیهی همان جشنواره، ژست انتقادی بگیریم و حرف از بهروز وثوقی و فریدون گله بزنیم که خودمان را بهخیال خودمان سفید کنیم.
مگر با دستهی کورها طرفی؟ اگر جشنواره جشنواره بود و دبیر دبیر بود و اگر بازارِ آدم حسابیها رونق داشت، تا آخر عمر نوبت به تو نمیرسید جانم. اسم جشنواره خوب است، داشتنِ رزومهی داوریاش خوب است، خودش بد است؟ آن هم تهِ اختتامیه؟ لااقل احترام جشنوارهای را که داورش بودی نگهدار. کاش نیم متر باشیم ولی کوتوله نباشیم. ظاهرا آدرس دسته کورها را به بعضیها اشتباهی دادهاند. بههرحال همه باید یادمان بماند... دست به مهره بازیه
ادامه دارد
@kasirian
کیوان کثیریان
سه
من به نیتِ اولیهی خانم آبیار در پذیرفتنِ عضویت در شورای پروانه نمایش، آگاه نیستم. شخصا، این پذیرشها و همراهیها با سیستم سانسور را - لااقل در پنجسال اخیر و حتما در دوسال و نیم اخیر- دیگر درک نمیکنم. اما معتقدم آدم در هر لحظهای به این نتیجه رسید که حضورش در یک میدان، بازی کردن برای اهداف نامشروع دیگران است و دارد از نامش و حضورش سوءاستفاده میشود، باید بزند بیرون؛ در هر لحظهای. البته به شرط آنکه "واقعا" بزند بیرون، نه ظاهرا و نه موقتا تا منفعت بعدی. ممکن است دیر باشد، ولی آن لحظه که فهم کرد و ایستادن در طرف درست را انتخاب کرد، لحظهی محترم و مهمی است. ایستادن روی مطالبه و وعده هم مهم است. این اقدام خانم آبیار محترم و مهم بود.
اینجا کاری به مقاطع دیگرِ کارنامهی آدمها ندارم که باید جداگانه به آن نگاه شود. البته که بهتر است سایر وجوهِ کارنامهی فعلی آدم هم با این نوع کنشها هماهنگ باشد.
این قبیل کنشها، اگر واقعی، دائمی، صادقانه، برپایهی اصول اخلاقی، مبتنی بر آگاهی، فراتر از منافع شخصی و در خدمت منافع جمعی باشد، بسیار محترم است.
چهار
هر چیزی حدی دارد. پرروی دوطرفه باز نباشیم. بدوبدو برویم داوری جشنواره را بپذیریم. بنشینیم انبوه فیلمهای ضعیف و ارگانی را داوری کنیم بعد که دیدیم هوا پس است، بیاییم پشت میکروفن در اختتامیهی همان جشنواره، ژست انتقادی بگیریم و حرف از بهروز وثوقی و فریدون گله بزنیم که خودمان را بهخیال خودمان سفید کنیم.
مگر با دستهی کورها طرفی؟ اگر جشنواره جشنواره بود و دبیر دبیر بود و اگر بازارِ آدم حسابیها رونق داشت، تا آخر عمر نوبت به تو نمیرسید جانم. اسم جشنواره خوب است، داشتنِ رزومهی داوریاش خوب است، خودش بد است؟ آن هم تهِ اختتامیه؟ لااقل احترام جشنوارهای را که داورش بودی نگهدار. کاش نیم متر باشیم ولی کوتوله نباشیم. ظاهرا آدرس دسته کورها را به بعضیها اشتباهی دادهاند. بههرحال همه باید یادمان بماند... دست به مهره بازیه
ادامه دارد
@kasirian