باجگیری
مالک کارخانهای که کارش قانونی و شسته رُفته است با توجه به شعارهای حمایت از تولید ملی و این حرفها ... به دنبال دریافت وام و تسهیلات بانکی دولتی برای توسعه شرکتش با مدارک لازم به بانک سپه مراجعه میکند و طرح و وام مورد نیازش را ارائه میکند.
مبلغ درخواست وام چقدر است؟
۶۰ میلیون یورو.
بانک با پرداخت وام موافقت نمیکند یا دستکم با پرداخت بخشی کوچکی از آن موافقت میکند که برای وام گیرنده به صرفه نیست.
مالک شرکت هم طبق روال جاری کشور به دنبال پارتی و آشنایی میگردد که سفارشش را به بانک مربوط بکند.
از قضا یکی از دوستان دوران دانشگاهش مشاور یکی از نمایندگانِ عضو هیات رئیسه مجلس است. با نا امیدی با دوستش ارتباطی میگیرد و ماجرا را شرح میدهد.
جناب مشاور هم که از رقم وام با خبر میشود میگوید: "بزار با حاجی یه صحبتی بکنم ببینم چیکار میتونه بکنه خبرشو بهت میدم".
مشاور با نماینده مجلس و عضو هیات رئیسه مجلس یعنی جناب دکتر حاج سید محسن دهنوی نماینده مردم شریف تهران و ری و شمیرانات و حومه صحبت میکند و کسب تکلیف میکند.
حاجی هم جواب میدهد: "حله بگو بیاد".
جلسهای با حضور مالک کارخانه و محسن دهنوی و مشاورانش یوسفی و میرحاجی در محل مجلس شورای اسلامی برگزار میشود.
حاجی میگوید: "داداش حله ۶۰ میلیون یورو رو از بانک برات میگیرم. اما تو بگو، سهم ما چقدر میشه"؟ مالک کارخانه میگوید: " استغفرالله حاجی مگه شما شیفتگان خدمت نیستید! مگه نگفتن حمایت از تولید ملی در سال مشارکت ملی و این حرفا! درصد و سهم چیه دیگه"!
حاجی میگه: "داداش سفره انقلاب و این حرفا تکخوری که نمیشه ما هم باید نون بخوریم"!
مالک کارخانه هم موضوع را میگیرد و قول پرداخت سهم میدهد.
پس از مذاکره و چانهزنی و بالا و پائین توافق میکنند که مالک کارخانه در ازای پیگیری برای دریافت وام ۶۰ میلیون یورویی در حدود ۱۰ میلیارد تومان نقداً و ۷ درصد از سهام کارخانهاش را به نام دکتر محسن دهنوی و واسطههایش بزند.
دست میدهند و قرارداد نانوشته امضا میشود.
دکتر محسن دهنوی با چغازردی مدیرکل بانک بانک سپه تماس میگیرد و سفارش آقای مالک کارخانه را میکند مدیر کل که از زد و بند پشت
پرده بیخبر است، روی هوا قول همکاری و مساعدت میدهد. واسطههای دهنوی به مالک کارخانه پیغام میدهند که؛ حاجی سفارشت را کرده است تو هم لطفاً تعهدات مالیات را انجام بده زودتر. مالک کارخانه میگوید: "داداش من که هنوز یک یورو وام دریافت نکردم چه تعهدی انجام بدم". واسطههای دهنوی وی را تحت فشار میگذارند و میگویند: "داداش مثل اینکه تو حالیت نیست داری با کی کار میکنی! طرف عضو هیات رئیسه مجلس است و یک نطقش در صحن علنی کوه را جابجا میکند. کاری نکن حاجی دلخور بشه".
با این حال مالک کارخانه تضمین میخواهد و پرداختی انجام نمیدهد. در ادامه، دکتر محسن دهنوی، مدیر کل بانک سپه چغازردی را به دفترش در مجلس شورای اسلامی احضار میکند و در حضور مالک کارخانه با عتاب و خطاب به وی میگوید؛ وام را فوراً پرداخت کند. چغازردی هم که ظاهرا آدم بیتجربهای نیست قول مساعدت و همکاری میدهد و برای بررسی بیشتر فرصت میخواهد.
در این فاصله واسطههای دکتر دهنوی مجدد مالک کارخانه را تحت فشار میگذارند که تعهدات مالیاش را زودتر انجام دهد. وی نیز ناچاراً وجوهی شامل ۲۷ هزار یورو،۳۰ عدد سکه طلا را نقداً تحویل یوسفی مشاور دکتر محسن دهنوی میدهد و همچنین سند دو دستگاه خودرو سراتو و اپتیما و ۷ درصد از سهام کارخانهاش را به نام محسن دهنوی و مشاورانش میزند (۵ درصد از سهام به نام محسن دهنوی و مشاورانش هر کدام یک درصد خدا برکت). مالک کارخانه پس از پرداخت رشوه با خیال راحت به بانک سپه مراجعه میکند که ۶۰ میلیون یورو را دریافت کند که مجدداً با مقاومت چغازردی مواجه میشود و وام مورد نظر را به وی پرداخت نمیکنند مالک کارخانه اعتراض میکند و به چغازردی میگوید: "شما به دکتر دهنوی قول دادید وام را پرداخت کنید. پس کو"!
چغازردی میگوید: "دهنوی بیجا کرده، از کیسه پدرش که نمیبخشد وام نداریم اصلاً". مالک کارخانه به واسطههای محسن دهنوی پیغام میدهد و حرفهای چغازردی را انتقال میدهد. دکتر محسن دهنوی که از حرفهای چغازردی مطلع میشود و از اینکه حرفش را هم نخوانده است موضعگیری تندی میکند و با این دستاویز که مدیر کل بانک سپه پیر و سالخورده و ناکارآمد است شروع به جوسازی و نامه نگاری بر علیه وی میکند و پای وزیر اقتصاد را هم به میان میکشد و از آنان توضیح میخواهد. وزیر و مسئولین ذیربط جوابی به دهنوی نمیدهند. از طرفی مالک کارخانه که رشوه پیشنهادی دهنوی و واسطههایش را پرداخت کرده سخت پیگیر وام است.
منبع
ادامه مطلب
✅ @karkhone
مالک کارخانهای که کارش قانونی و شسته رُفته است با توجه به شعارهای حمایت از تولید ملی و این حرفها ... به دنبال دریافت وام و تسهیلات بانکی دولتی برای توسعه شرکتش با مدارک لازم به بانک سپه مراجعه میکند و طرح و وام مورد نیازش را ارائه میکند.
مبلغ درخواست وام چقدر است؟
۶۰ میلیون یورو.
بانک با پرداخت وام موافقت نمیکند یا دستکم با پرداخت بخشی کوچکی از آن موافقت میکند که برای وام گیرنده به صرفه نیست.
مالک شرکت هم طبق روال جاری کشور به دنبال پارتی و آشنایی میگردد که سفارشش را به بانک مربوط بکند.
از قضا یکی از دوستان دوران دانشگاهش مشاور یکی از نمایندگانِ عضو هیات رئیسه مجلس است. با نا امیدی با دوستش ارتباطی میگیرد و ماجرا را شرح میدهد.
جناب مشاور هم که از رقم وام با خبر میشود میگوید: "بزار با حاجی یه صحبتی بکنم ببینم چیکار میتونه بکنه خبرشو بهت میدم".
مشاور با نماینده مجلس و عضو هیات رئیسه مجلس یعنی جناب دکتر حاج سید محسن دهنوی نماینده مردم شریف تهران و ری و شمیرانات و حومه صحبت میکند و کسب تکلیف میکند.
حاجی هم جواب میدهد: "حله بگو بیاد".
جلسهای با حضور مالک کارخانه و محسن دهنوی و مشاورانش یوسفی و میرحاجی در محل مجلس شورای اسلامی برگزار میشود.
حاجی میگوید: "داداش حله ۶۰ میلیون یورو رو از بانک برات میگیرم. اما تو بگو، سهم ما چقدر میشه"؟ مالک کارخانه میگوید: " استغفرالله حاجی مگه شما شیفتگان خدمت نیستید! مگه نگفتن حمایت از تولید ملی در سال مشارکت ملی و این حرفا! درصد و سهم چیه دیگه"!
حاجی میگه: "داداش سفره انقلاب و این حرفا تکخوری که نمیشه ما هم باید نون بخوریم"!
مالک کارخانه هم موضوع را میگیرد و قول پرداخت سهم میدهد.
پس از مذاکره و چانهزنی و بالا و پائین توافق میکنند که مالک کارخانه در ازای پیگیری برای دریافت وام ۶۰ میلیون یورویی در حدود ۱۰ میلیارد تومان نقداً و ۷ درصد از سهام کارخانهاش را به نام دکتر محسن دهنوی و واسطههایش بزند.
دست میدهند و قرارداد نانوشته امضا میشود.
دکتر محسن دهنوی با چغازردی مدیرکل بانک بانک سپه تماس میگیرد و سفارش آقای مالک کارخانه را میکند مدیر کل که از زد و بند پشت
پرده بیخبر است، روی هوا قول همکاری و مساعدت میدهد. واسطههای دهنوی به مالک کارخانه پیغام میدهند که؛ حاجی سفارشت را کرده است تو هم لطفاً تعهدات مالیات را انجام بده زودتر. مالک کارخانه میگوید: "داداش من که هنوز یک یورو وام دریافت نکردم چه تعهدی انجام بدم". واسطههای دهنوی وی را تحت فشار میگذارند و میگویند: "داداش مثل اینکه تو حالیت نیست داری با کی کار میکنی! طرف عضو هیات رئیسه مجلس است و یک نطقش در صحن علنی کوه را جابجا میکند. کاری نکن حاجی دلخور بشه".
با این حال مالک کارخانه تضمین میخواهد و پرداختی انجام نمیدهد. در ادامه، دکتر محسن دهنوی، مدیر کل بانک سپه چغازردی را به دفترش در مجلس شورای اسلامی احضار میکند و در حضور مالک کارخانه با عتاب و خطاب به وی میگوید؛ وام را فوراً پرداخت کند. چغازردی هم که ظاهرا آدم بیتجربهای نیست قول مساعدت و همکاری میدهد و برای بررسی بیشتر فرصت میخواهد.
در این فاصله واسطههای دکتر دهنوی مجدد مالک کارخانه را تحت فشار میگذارند که تعهدات مالیاش را زودتر انجام دهد. وی نیز ناچاراً وجوهی شامل ۲۷ هزار یورو،۳۰ عدد سکه طلا را نقداً تحویل یوسفی مشاور دکتر محسن دهنوی میدهد و همچنین سند دو دستگاه خودرو سراتو و اپتیما و ۷ درصد از سهام کارخانهاش را به نام محسن دهنوی و مشاورانش میزند (۵ درصد از سهام به نام محسن دهنوی و مشاورانش هر کدام یک درصد خدا برکت). مالک کارخانه پس از پرداخت رشوه با خیال راحت به بانک سپه مراجعه میکند که ۶۰ میلیون یورو را دریافت کند که مجدداً با مقاومت چغازردی مواجه میشود و وام مورد نظر را به وی پرداخت نمیکنند مالک کارخانه اعتراض میکند و به چغازردی میگوید: "شما به دکتر دهنوی قول دادید وام را پرداخت کنید. پس کو"!
چغازردی میگوید: "دهنوی بیجا کرده، از کیسه پدرش که نمیبخشد وام نداریم اصلاً". مالک کارخانه به واسطههای محسن دهنوی پیغام میدهد و حرفهای چغازردی را انتقال میدهد. دکتر محسن دهنوی که از حرفهای چغازردی مطلع میشود و از اینکه حرفش را هم نخوانده است موضعگیری تندی میکند و با این دستاویز که مدیر کل بانک سپه پیر و سالخورده و ناکارآمد است شروع به جوسازی و نامه نگاری بر علیه وی میکند و پای وزیر اقتصاد را هم به میان میکشد و از آنان توضیح میخواهد. وزیر و مسئولین ذیربط جوابی به دهنوی نمیدهند. از طرفی مالک کارخانه که رشوه پیشنهادی دهنوی و واسطههایش را پرداخت کرده سخت پیگیر وام است.
منبع
ادامه مطلب
✅ @karkhone