سوار اتوبوس شدم و نشستم. یه آقای مسن ۸۰-۹۰ ساله با عصا به زور اومد سمتم. دوتا با عصاش زد به پام که یعنی پاشو من بشینم. خب طبیعی هم بود و وظیفهم بود جامو بدم بهش. چنتا ایستگاه گذشت و یه خانم حدود ۵۰ ساله خیلی شیک و پیک با چنتا بگ خرید تو دستش سوار شد. حاجی مثل فنر از جاش پرید جاشو داد به اون خانم. حالا اونم هی میگفت نه بابا تو بشین با این حالت. حاجی هم میگفت نهههه من هیچیم نیست. تو بشین. بالاخره خانم نشست و حاجی ۱۷-۱۸ تا ایستگاه بعدی تا من پیاده بشم رو عین چنار سیخ وایستاده بود با لبخند بر لب. لاشی 😒
🇯🇴🇮🇳 🔰
@karaj_chanel
🇯🇴🇮🇳 🔰
@karaj_chanel