بعضی خاطرات را برای چندمین بار با دستان خویش زنده به گور میکنی، اما هر بار خوابی نابهنگام همچون جرقهای در انبارِ باروتِ خاطرات، همچون رستاخیزی شگرف، آن یاد و خاطرات زنده به گور شده را از زیر خروارها خاک بیرون میکشد...
آنوقت تو میمانی و خاطراتی که خاک از چهره برمیگیرند تا دوان دوان عزم ویرانی قلبت کنند...
#دلنوشته
آنوقت تو میمانی و خاطراتی که خاک از چهره برمیگیرند تا دوان دوان عزم ویرانی قلبت کنند...
#دلنوشته