کلمات


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: San’at


کارشناسِ ارشد زبان و ادبیات فارسی هستم.👩‍🏫
ادبیات درس می‌دم.
اینجا از ادبیات حرف می‌زنم.
این بار ادبیات رو با من یاد بگیر!🫀
برای اطلاع از شرایط کارگاه‌ها با ادمین در ارتباط باشید.
@Kalamaat_admin
تبلیغات داریم❣️

آیدی خودم در کانال نیست❣️

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


شب در شعر برخی از شاعران

به مغرب سینه‌مالان قرص خورشید
نهان می‌گشت پشت کوهساران

فرو می‌ریخت گردی زعفران رنگ
به روی نیزه‌ها و نیزه‌داران
«دکتر مهدی حمیدی»


روح ناپیدای شب در بیشه‌زاران
گاه پاورچین و گاهی پرهیاهو

سایه‌ها را می‌دوانید از پی هم
بیشه در هم می‌کشید از خشم، ابرو
«نادر نادرپور»


می‌کشد دست، شب تیره به دیوار جهان
تا مگر باز کند روزنه‌ فردا را
«فریدون تولّلی»


چو شب رفت و بر دشت پستی گرفت
هوا چون مغ آتش‌پرستی گرفت
«عنصری»


چنان سیاه شب و اندکی سپید بر او
چو زنگی‌ای که به خنده گشاده باشد لب
«فرّخی سیستانی»


وه چه شب سرمه آهوی غزالان ختن
وه چه شب وسمه ابروی عروسان طراز
«عرفی شیرازی»


هست شب، یک شب دم کرده و خاک
رنگ رخ باخته است.
باد، نوباوه ابر، از بر کوه
سوی من تاخته است.
«نیما یوشیج»




@kalamat_k


@Kalamaat_admin
برای رزرو تبلیغ به ادمین پیام بدید.


به کلمات خوش آمدید.
👩‍🏫من کارشناسِ ارشد زبان و ادبیات فارسی هستم.
اینجا از ادبیات حرف می‌زنیم.
کلمات مدرسه ادبیاته‌، کلی مدرس و منتقد داریم و یه تیم بزرگ هستیم که ادبیات راه نجات ماست و خوشحالیم در زمینه‌ای فعالیت می‌کنیم که درسش رو خوندیم.
من پرنیان خجسته‌حال هستم و خوشحالم که این گروه رو دور هم جمع کردم.
https://www.instagram.com/parniankhojasteh?igsh=MXM3NmVxOWxya3RvbA==
این صفحه اینستاگرام منه که برای آشنایی بیشتر با من و رزومه‌ام می‌تونید دنبالش کنید.

اینم آدرس سایت
https://kalamatacademy.com/


دیلماج:

ظاهراً ترکی است و اصل آن «دیلیم آج» به معنی «زبانم را باز کن» بوده است. رفته رفته تخفیف یافته و به این صورت به معنی ترجمان مترجم به کار رفته است.

فرهنگ لغات عامیانه
محمدعلی جمالزاده‌


@kalamat_k
#یک_نکته_از_این_معنی_گفتیم_و_همین_باشد.


زیبایی کلمات در این کانال تمام شده:)
https://t.me/classicshear


زنِ جوان غزلی با ردیفِ آمد بود. dan repost
بر لوح مزارم بنویسید پس از مرگ
کای وای ز محرومیِ دیدار و دگر هیچ

#عرفی_شیرازی


این چشمِ شوربخت، تو را دید یک نظر
چندین هزار فتنه از آن یک نظر رسید

خاقانی
@kalamat_k


خوش آمدید دوستان جدید✨🌺
به کلمات که دانشکده ادبیاته خوش آمدید.


شکر آب:

نام دهی است و امامزاده‌ای کوچک در شمال شرقی تهران (کمی دورتر از آهار) و نیز به معنی اختلاف و دوگانگی و مخالفت و تضاد استعمال می‌شود:
شنیدم میان فلانی و برادرش شکر آب شده است!

فرهنگ لغات عامیانه
محمدعلی جمالزاده‌


@kalamat_k


تو حس تماشای آرامشی
تو دنیا رو سمت خودت می‌کشی...

@kalamat_k


به زنده ماندن در اين ديار چه پای سختی فشرده‌ام‏
چه مرگ‌ها آزموده‌ام! ولی شگفتا نمرده‌ام

سیمین بهبهانی
@kalamat_k


من مدت‌ها از عقب سر به‌یک گدا نگاه می‌کنم یا فلان کورهٔ آهنگر را تماشا می‌کنم،‌نه برای این‌که فورأ آن را وصف کنم بلکه هرنگاه من می‌تواند جزئی از نکات را به‌من اهدا کند. بالمجموع این نکات یک‌وقت می‌توانند به‌من کمک کنند تا این‌که در موقع نوشتن آنچه می‌نویسم تکرار مشاهدات دیگران به‌نظر نیاید.

نامه‌های نیما یوشیج

@kalamat_k


بنویسیم؛ "راجع‌به" ننویسیم؛ "راجبـه"!

@kalamat_k


عشق را اقبالی و ادباری¹ هست، زیادتی و نقصانی² و کمالی و عاشق را در او احوال است. در ابتدا بوَد که منکر بوَد، آن‌گاه تن دردهد. آن‌گاه ممکن بوَد که متبرّم³ شود و راه انکار دیگر باره رفتن گیرد. این احوال به اشخاص و اوقات بگردد⁴:
گاه عشق در زیادت بوَد و عاشق بر او منکر، و گاه او در نقصان بوَد و خداوندش بر نقصان منکر، که عشق را قلعه عاشق در خویشتن‌داری می‌باید گشاد تا رام شود و تن دردهد.⁵

با دل گفتم که راز با یار مگو
زین بیش حدیث عشق زنهار مگو
دل گفت مرا که این دگربار مگو
تن را به بلا سپار و بسیار مگو

¹: ادبار: نحوست و وبال.
²: نقصان: کمی و کاستی.
³: آزرده و ملول.
⁴: حال عاشق به فراخور ظهور یا نهان شدن عشق تغییر می‌کند.
⁵: با خویشتن‌داری و صبوری است که عشق در قلعه جان عاشق مستقر می‌گردد.

سوانح‌العشاق
احمد غزالی

@kalamat_k


آش شله‌ قلمکار


در طبخ آش از سبزیجات معطر و مخصوص آش نظیر:تره، جعفری، گشنیز، اسفناج و حبوبات نظیر نخود، لوبیا، عدس، برنج، پیاز و همچنین گوشت سردست بی استخوان، زردچوبه و روغن و.. استفاده می‌شد.
این آش به دستور ناصرالدین شاه و نذر وی همراه با آداب و تشریفات ویژه‌ای سالی یکبار پخته و میان مردم و درباریان پخش می‌شد و کلیه اعیان و اشراف و رجال و شاهزادگان و زوجات شاه و وزرا در این آشپزان افتخار حضور داشتتند و به کار طبخ و آشپزی می پرداختند. و هر کس به فرا خورشان و مقام خویش کاری انجام می‌داد تا آش مورد بحث حاضر شود. چون این آش ترکیب نامتناسب و از مواد بسیار تشکیل شده بود، هر کاری که ترکیب ناموزون داشته باشد را به آش شله قلمکار تشبیه می‌کنند.

#قصه_داشت.
@kalamat_k


خلافِ عهدِ تو هرگز نیاید از سعدی
دلی که از تو بپرداخت، با که پردازد؟

سعدی
@kalamat_k


صدای مرحوم علی اکبر خان دهخدا در آخرین روزهای زندگی که در آن به شرح مختصری از چهل سال تلاش برای جمع آوری «لغت نامه» می پردازد و فروتنانه آرزو می کند: «امیدوارم به درد مملکت بخورد»
@kalamat_k


بعد از تو
در سایه‌ی هیچ درختی نخواهم ماند
در ابهام سبز جنگل
و در سرخی گل سرخ
کنار رودی از خطوط لوقا
چیزی در من تمام خواهد شد.

بیژن نجدی

@kalamat_k


تو دوران قاجار به کیسه‌کش‌های حموم می‌گفتن تن‌مال!:)
حالا یه مدل حموم رفتنی هم بوده که بهش می‌گفتن حمام بشین و بسوز! چرا اسمش اینه؟ خدا داند!
حالا این حمام برای خانم‌ها بود به این قصد که به هَوو یا باقی خانم‌ها بفهمونن با همسرشون نزدیکی داشتن.
یه مدل حمامی هم بود به اسم حمام تو آبی
این حمام بدون کیسه و لیف و صابون بود و فقط به قصدِ غسل کردن بود.
و در ضمن چُسک هم به کفش بچه‌های زیر یک سال می‌گفتن که یه چیزی مثل جوراب بود:)))

#یک_نکته_از_این_معنی_گفتیم_و_همین_باشد.

@kalamat_k


ملامت به‌تحقیق عشق هم بوَد، که عشق رخت برگیرد و عاشق خجل شود از خود و از خلق و از معشوق. در زوال عشق متاسف باشد‌. برِ آن دردی به خلیفتی بماند آنجا بدل عشق مدتی.¹ آن‌گاه تا خود به کجا رسد آن درد و آن نیز رخت برگیرد تا کاری تازه شود. و نیز بسیار بوَد که عشق روی بپوشد از ورق نمایش عشقی² و دردی نمودن گیرد که او بوقلمون است؛ هر زمانی رنگی دیگر برآورد و گاه گوید رفتم و نرفته باشد.³

¹: برای مدت اندکی به جای عشق، دردی نزد عاشق می‌ماند.
²: عشق از ظاهر و نمودار گشتن دست می‌کشد.
³: دردی در دل عاشق پدیدار می‌گردد که بوقلمون‌صفت هر لحظه به شکلی درمی‌آید. گاه این‌طور به نظر می‌رسد که این درد از بین رفته است، اما این‌طور نیست و همچنان برقرار است.

سوانح‌العشاق
احمد غزالی


@kalamat_k

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.