کژ نگریستن


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Telegram


این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید
https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYsdZIPVr6FxNjQ
ادمین
@rezamajidi1355555

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


کانال همبستگی dan repost
آرامش‌بخش‌ترین موسیقی‌های بی‌کلام در
🌠
@RadioRelax

فن‌ بیان، آداب‌‌‌معاشرت و مذاکره TED
🌠
@BUSINESSTRICK

آهنگ‌های انگلیسی با ترجمه
🌠
@behboud_music

معرفی ربات‌های تلگرام
🌠
@ROBOT_TELE

برنامه‌های پولی رایگان شده اندروید
🌠
@APPZ_KAMYAB

تقویت زبان انگلیسی عمومی!
🌠
@ehbgroup504

به وقت کتاب
🌠
@DeyrBook

گلچین کتاب‌های صوتی و PDF
🌠
@ketabegoia

حقوق برای همه
🌠
@jenab_vakill

آرا حقوقی قضایی و نظریات مشورتی
🌠
@ARA_HOGHOOGHI_GHAZAIE

جملاتی که شما رو میخکوب می‌کنه !
🌠
@its_anak

تربیت فرزندان با مهارت‌های زندگی زناشویی
🌠
@moraghbat

مولانا و عاشقانه شمس (زهراغریبیان لواسانی)
🌠
@baghesabzeshgh

انگلیسی را اصولی و آسون یادبگیر
🌠
@novinenglish_new

هنر داستان‌نویسی
🌠
@ErnestMillerHemingway

آموزش مکالمه محور ترکی استانبولی
🌠
@turkce_ogretmenimiz

کتابخانه انجمن نویسندگان ایران
🌠
@anjomanenevisandegan_ir

روان‌درمانی، طرحواره. یونگ شناسی
🌠
@hamsafarbamah

کتابخانه تدریس «صوتی» «تصویری» حقوق
🌠
@boklaw

انگلیسی از صفر تا صد
🌠
@Englishwithmima

نظریه‌های جامعه شناسی
🌠
@sociologyat1glance

تمرکز روی جهان خودم
🌠
@shine41

‌‌《اشعار ناب و ماندگار》
🌠
@delaviztarin_sher_jahan

آموزش حرفه‌ای آشپزی
🌠
@telefoodgram

یادگیری لغات با سخنرانی انگلیسی
🌠
@english_ielts_garden

رازهای درون
🌠
@razhaye_darun

کتابPDFرایگان
🌠
@PARSHANGBOOK_PDF

کژنگریستن/فلسفه/روانکاوی/جامعه‌شناسی
🌠
@Kajhnegaristan

"رادیو نبض"، صدای ناشنیدۀ فیلم و کتاب
🌠
@Radioo_Nabz

دنیایی از تنوع و شگفتی
🌠
@donyatanawo

گلخونۀ خودت رو داشته باش
🌠
@Maryamgarden

آموزش (فن‌بیان+گویندگی)
🌠
@amoozeshegooyandegi

بک‌گراند کارتونی | تِم فانتزی مود
🌠
@ThemeMood

آرامش +دلخوشی‌های کوچک+ نوستالژی
🌠
@RangiRangitel

ادبیات و هنر
🌠
@selmuly

زبانشناسی و علوم شناختی
🌠
@Cognitive_Linguistics_Institute

حافظ - خیام // صوتی //
🌠
@GHAZALAK1

شعر ناب و کوتاه
🌠
@sher_moshaer

کتاب+پادکست+مدیتیشن+بی‌کلام
🌠
@sh0ghparvaz

// داستان‌های کوتاه //
🌠
@FICTION_12

زبانشناسی و آموزش زبان انگلیسی
🌠
@Linguistics_TEFL

تربیت کودک با مبانی روانکاوی
🌠
@NEORAVANKAVI

دانلود فیلم و سریال روانشناسی
🌠
@FILMRAVANKAVI

لطفا گوسفند نباشید...
🌠
@zehnpooya

آموزش سواد مالی و اقتصادی به زبان ساده
🌠
@ECONVIEWS

مکالمه انگلیسی از صفر تا پیشرفته
🌠
@EverydayEnglishTalk

هماهنگ‌کنندۀ لیست؛
🎆
@TlTANIOM


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
📘سالوادور دالی با اینکه از نظر عقاید سیاسی و رفتار اجتماعی مورد نقد بود، ولی بدون شک یکی از نوابغ نقاشی و تاثیرگذارترین نقاش در سبک سوررئال بود. او در تاریخ هنر چگونه قضاوت می‌شود؟ فقط براساس آثاری که خلق کرده و یا براساس زندگی شخصی‌اش؟ آیا باید از یک نابغه هنری و استاد هنر انتظار داشته باشیم که هیچ اشتباهی نداشته باشد و او را در حد یک اسطوره بالا ببریم؟ توقعات ما هر چه که باشد، دالی صفحات زیادی از تاریخ هنر را به خود اختصاص داده است.

📔در این ویدئو ابتدا نظر دالی را در مورد سبیلش می‌شنویم و بعد با بیست اثر ماندگار دالی آشنا می‌شویم!📕

#سالوادور_دالی


@Kajhnegaristan


💎 «چپ بودن یعنی؟»

چپ بودن
یعنی این‌که اول به جهان فکر کنی
بعد به کشورت
بعد به نزدیکان‌ات
بعد به خودت.

راست بودن
برعکسِ چپ بودن است
یعنی این‌که...

✍ژیل دلوز


@Kajhnegaristan

516 0 40 1 27

‼️اسپینوزا و سه اتیک⁉️



📘اسپینوزا نیستم در تاج ست بزنم و برقصم چه خوف جشن عروسی کتاب اتیک در خوانش اول می‌تواند حرکتی طولانی و پیوسته به نظر برسد که با توان و  وقاری بی مانند تقریباً مستقیم پیش می رود، از میان تعریف‌ها، اصل موضوعه ها، بن انگاره ها ،قضیه ها، برهانها ،تبصره ها و تحشیه ها می گذرد و باز می‌گذرد، و تمام شان را طی جریانی چنین باشکوه با خود می‌برد همچون رودخانه‌ای است که گاه می گسترد و گاه به هزاران جویبار تقسیم می شود؛ گاه تند و گاه کند می‌شود ولی وحدت ریشه‌ ای خود را همواره حفظ می کند. و به نظر میرسد لاتین اسپینوزا با ظاهر فاضلانه اش کشتی جاودانی می سازد که این رودخانه ی ابدی را دنبال می کند. اما وقتی هیجان ها به خواننده هجوم آورند، یا به لطف خوانش دوم، این دو برداشت غلط از آب در می آیند. این کتاب، یکی از عظیم ترین کتابهای جهان، آن چیزی نیست که ابتدا گمان می‌کردیم: یک زبان همگن، سرراست،پیوسته، روشن، قابل هدایت، محض و بی سبک. اتیک سه عنصر را ارائه می‌کند که نه فقط محتواها بلکه فرم‌های بیان اند: نشانه ها یا تاثیرها [عاطفه‌ها ]؛انگاره‌ها یا مفهوم ها؛ ذات ها یا درک ها، این سه عنصر با سه نوع شناخت تناظر دارند که حالات وجود و حالات بیان نیز هستند. یک نشانه برای اسپینوزا می تواند چندین معنا داشته باشد اما همیشه یک اثر یا معلول است یک اثر پیش از همه رد یک بدن بر بدن دیگر است، یعنی وضعیت یک بدن تا آنجا که کنش بدنی دیگر را متحمل می شود اثر یک affectio  [تاثر] است مثل اثر خورشید بر بدنمان، که "حاکی "از ماهیت بدن اثر پذیرفته است و فقط ماهیت بدن اثر گذارنده را "در بر می‌گیرد". ما تاثرهامان را به واسطه ی ایده هایی که داریم، با حسیت ها یا ادراک ها می شناسیم ،حسیت گرما، حسیت رنگ، ادراک فرم و ادراک فاصله (خورشید آن بالاست، یک‌قرص طلایی، دویست پا آن ورتر...).📘


#گزیده_مطالعات

کتاب انتقادی و بالینی/ژیل دلوز
ترجمه؛زهره اکسیری،پیمان غلامی و ایمان گنجی/ ص.ص 283-281


@Kajhnegaristan


📙«فلسفه به‌شدت نه‌فقط به فهم فلسفی، از رهگذر مفاهیم، بل به فهمی غیرفلسفی نیازمند است که در ادراکات و تأثیرات یا عواطف ریشه دارد. ما به هر دو فهم نیاز داریم. فلسفه رابطه‌ای اساسی و ایجابی با غیرفلسفه دارد: فلسفه مستقیماً با غیرفیلسوفان سخن می‌گوید. برجسته‌ترین نمونۀ ممکن، یعنی اسپینوزا، را در نظر بگیرید: همان فیلسوف مطلق که «اخلاق» وی برجسته‌ترین کتاب‌هایی است که بر مفاهیم ابتنا دارد. اما این ناب‌ترین فلاسفه همچنین با همگان نیز صحبت می‌کند: هر کسی می‌تواند «اخلاق» را بخواند اگر آماده باشد که باد و آتش آن وی را از جا برکند. یا نیچه را ببینید. از سوی دیگر، می‌توان به شناخت بسیاری دست یافت که رکن اصلی‌اش خارج از فلسفه است. فهم غیرفلسفی نه فهمی نابسنده یا موقت، بلکه یکی از طرفین فلسفه، یکی از بال‌های پرواز آن است.»📙
                                                                                                     
ژیل دلوز، جستار «در باب فلسفه» در  Negotiations، 1995.

@Kajhnegaristan


آن گونه هایی که زنده می مانند، نه قوی ترین ها هستند و نه باهوش ترین ها، بلکه آنهایی هستند که در برابر تغییرات بیشترین سازگاری را دارند.

👤 #چارلز_داروین




@Kajhnegaristan


در کنار اعتقاد داستایفسکی به اینکه ما به‌معنای اختیارگرایانه‌اش آزاد و مختار هستیم، این فرض اساسی و حیاتی در موضع فلسفی کلّی داستایفسکی جای دارد که فقط خدا می‌تواند پشتوانه‌ی ارزش‌های مطلق باشد. بنابراین، از نظر او، چه خدا باشد چه نباشد، ما احتیاج داریم که باور کنیم خدایی وجود دارد، وگرنه «همه چیز مجاز خواهد بود»: «اگر خدایی نبود، ضروری بود خدایی اختراع کنیم... من از سال‌ها پیش تصمیم گرفته‌ام که به این مسئله فکر نکنم که آیا خدا انسان را خلق کرد، یا انسان خدا را.»

فلسفه‌ی داستایفسکی
#سوزان_لی_اندرسون


@Kajhnegaristan


‍ دوره‌ای که بارِ سطحِ عمومیِ به اصطلاح بالایی از آموزش‌‌و‌پرورشِ لیبرال را بر دوشِ خود حمل می‌کند، اما از فرهنگ به معنایِ وحدتِ سبک، که کلِ زندگیِ او را مشخص سازد، تهی و بی‌بهره است، به درستی نمی‌داند و نخواهد دانست با فلسفه چه کند، اگر «نابغه‌ی حقیقت»، خود، قرار باشد که آن را بر سرِ هر کوی و بازار جار زند. طیِ چنین دوره‌هایی، فلسفه تک‌گوییِ فرهیخته‌ی پرسه‌زنِ تنها، صیدِ تصادفیِ فرد، اسکلتِ مخفیِ در گنجه، یا ورّاجیِ بی‌زیان میانِ دانشورانِ خرفت و سالخورده و کودکان باقی می‌ماند. ممکن است هیچ‌کس به این امر مبادرت نورزد که فلسفه را با شخصِ خود تحقق بخشد و به انجام رساند؛ ممکن است هیچ‌کس به گونه‌ای فلسفی زندگی نکند، با آن وفاداریِ ساده‌ای که یک فردِ دورانِ کهن را، صرفِ نظر از این‌که، که بود و چه می‌کرد، وادار می‌نمود که به محضِ تعهد و اعلامِ ایمان به مکتب رواقی، خود را به‌سانِ یک رواقی از معرکه‌ی اجتماع بیرون کشد.

تمامیِ فلسفه‌بافیِ مدرن، سیاسی است و توسطِ حکومت‌ها، کلیساها، آکادمی‌ها، آداب و رسوم، ذوق و سلیقه، و جُبن و ترسِ انسانی، که آن را به یک دانش‌آموختگیِ جعلی محدود می‌سازند، هدایت می‌شود. فلسفه‌ی ما با این آه و اَسَف که «کاش با این همه...» و این درون‌نگری که «روزی بود و روزگاری...» متوقف می‌گردد. فلسفه در زمانه‌ی ما هیچ حقی ندارد، و انسانِ نوین، اگر تنها از شهامت یا شعور برخوردار بود، به واقع آن را طرد می‌کرد. او می‌باید که آن را با واژه‌هایی مشابهِ آن‌چه افلاطون برایِ اخراجِ شاعرانِ تراژیک از دولتِ‌ خود به کار می‌برد، طرد و تحریم نماید؛ گرچه ممکن بود پاسخی درست مشابه آنچه شاعرانِ تراژیک به افلاطون توانستند داد در کار باشد. فلسفه، اگر یک بار هم وادار می‌شد که دادِ سخن دهد، ممکن بود که بی‌درنگ بگوید:

«مردمِ بیچاره! آیا تقصیرِ من است که در میانِ شما همچون فالگیرِ پیشِ پاافتاده‌ای گردِ شهر می‌گردم؟ که می‌باید خود را پنهان کنم و جامه‌ی مبدل بپوشانم. انگار فاحشه‌ای هستم و شما قاضیانِ من؟ به خواهرِ من، هنر، خوب بنگرید! او نیز، همچون من، در میانِ بربرها به تبعید است. ما دیگر نمی‌دانیم که برای نجاتِ خویش چه کنیم. راست است که ما، در اینجا، در میانِ همه‌ی شما، همه‌ی حقوقِ خود را از دست داده‌ایم، اما داورانی که این حقوق را به ما باز خواهند گردانید درباره‌ی شما نیز به داوری خواهند نشست. آنان به شما خواهند گفت:‌ بروید برایِ خود فرهنگی دست‌و‌پا کنید. تنها آن زمان درخواهید یافت که فلسفه چه تواند و چه خواهد کرد.»

▪️فلسفه در عصر تراژیک یونانیان-
#فردریش_نیچه- ترجمه‌: مجید شریف

@Kajhnegaristan


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥ویدیو:پایان فلسفه در تفکر هایدگر!
ترجمه و زیرنویس: مسعود شایگان



@Kajhnegaristan


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥 ویدیو:میشل فوکو، نویسنده‌ تاریخ جنون در این گفت‌وگو توضیح می‌دهد.


چرا درباره‌ جنون/دیوانگی نوشته و روش برخورد او با این مفهوم در کتابش به چه طریق بوده است
.


@Kajhnegaristan


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
🎥ویدیو:نیچه هایدگر و تاریخ نهیلیسم!
ترجمه و زیرنویس: مسعود شایگان


@Kajhnegaristan


الان تعداد شرکت کننده گان دوره ی روانکاوی 19 نفرند و تعدادی که از قبل برای این دوره تعیین شده بود 20نفر بود حالا تا جمعه وقت است یک نفر ثبت نام کرد عالی می شه ثبت نامم نکنه باز چیزی تغییر نمی کنه و دوره با همان روالی که تعیین شده پیش خواهد رفت😀


#اطلاعیهٔ_فوری

‼️سلام دوستان بخاطر انصراف یکی از دوستان شرکت کننده در دوره ی خوانش روانکاوی فرویدی و لاکان، به علت عدم امکان از بر آمدن توانایی واریزی شهریه ی دوره، الان جای یک نفر در دوره ی روانکاوی فرویدی لاکانی خالیست خبر خوش هم اینه که بدلیل پاره ای مشکلات هنوز استارت جلسات به صورت رسمی از شنبه زده می شه پس در واقع هنوز می شود گفت جلسات دوره از شنبه رسما شروع می شود. چون به یک نفر نیاز است هرکس زود بجنبد نه تنها رقابت رو برده بلکه از تخفیفی منصفانه و جانانه نصیب خواهد برد، برای گرفتن اطلاعات بیشتر و چکونگی ثبت نام به آی دی بنده رضا مجد رجوع کنند. ⁉️


@rezamajidi1355555


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
.#فلسفه_بدیو

🎥 ویدیو:ارتباط ریاضیات و فلسفه چگونه است؟

#آلن_بدیو پاسخ می‌دهد.


@Kajhnegaristan


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
#فلسفه_بدیو

نظریات آلن بدیو فیلسوف مطرح معاصر، درباره‌ی "عشق"



@Kajhnegaristan


فیزیک و فلسفه ترجمه علیقلی بیانی.pdf
12.9Mb
فیزیک و فلسفه
جی. اچ. جینز
مهندس علیقلی بیانی

@Kajhnegaristan


ویرانی_عقل.PDF
296.1Kb
ویرانی عقل

جورج لوکاچ

@Kajhnegaristan


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
فلسفه اسپینوزا

آن‌چه انسان را عقل‌گریز می‌کند، هراس است. ترس آن ریشه‌ای است که خرافات از آن بر می‌رویَد، می‌پاید، و تغذیّه می‌شود... مردم تا آن‌جا که مغلوبِ ترس باشند، آماده‌یِ زودباوری‌اند.

توده‌یِ مردم هرآن‌چه زیرِ نفوذِ ادیانِ جعلی می‌پرستند چیزی جز اوهام و خیالاتِ ذهن‌هایِ افسرده و ترسیده نیست؛ هر زمان که مملکتی بیشتر دستخوشِ بزرگترین پریشانی‌ها بوده است، خرافاتی‌ها و رمّالان بیشترین نفوذ را میانِ مردمِ عادی و بیشترین قدرت را در برابرِ حاکمان داشته‌اند... هیچ‌چیز به اندازه‌یِ خرافات برای حکمرانی بر توده سودمند نیست... همواره کوششِ فراوانی صرفِ آراستنِ مذهب، چه راستین باشد چه کاذب، با فرایض و مراسم شده است، تا توده آن را خیره‌کننده‌تر از هر چیزِ دیگری بیابد و از آن به شدید‌ترین درجه‌ای از وفاداری تبعیت کند.

رساله‌ الهی‌سیاسی
باروخ اسپینوزا

@Kajhnegaristan


‼️"یک درس سیزیفی/لاکانی"⁉️
✍رضا مجد



📕خدایان سیزیف را محکوم کردند که یک سنگ گران را از یک کوه بالا ببرد، و این سنگ هنوز به میانه ی کوه نرسیده به پایین بغلتد و باز روز از نو و روزی از نو، اگر صرفا در سطح و معنای ظاهری این اسطوره بمانیم، نتیجه خواهیم گرفت که خدایان سیزیف را به یک کار تکراری کسالت بار بی معنی واداشته اند، کاری یک شکل و تکراری و شاق، ولی این تمام ماجرا نیست، آیا این اسطوره چیزی بیش از این برای ارائه به ما ندارد؟ آیا می توان یک درس لاکانی از این اسطوره گرفت؟ درس درک مفهوم و سازوکار رانه، یا سائق؟ چرا که نه، این اسطوره چیزی بیش از اسطوره است، و می تواند در رابطه با ما و به ما اطلاعات دقیق بدهد، چگونه؟:
مگر نه این است که لاکان بین هدف رانه و مقصد رانه تمایز قائل است؟ و ارجحیت را به هدف رانه می دهد تا مقصد؟ بنای میل به نرسیدن است، عین بنای سنگ سیزیف که به نرسیدن به قله ی کوه است، مقصد میل همان سرمنزل نهایی است همان قله ی کوه، یا همان ارضاء غایی یکبار برای همیشه، در حالی که هدف میل، قصد و نیت کاریست که در حال انجام آنیم، کار غلطاندن سنگ، یا در واقع بازآفریدن خود از نو و دوباره است، یک مسیر دورانی به سوی مقصد و دوباره پی گرفتن راه از مقصد به سوی مقصد،( چرا که هر مقصدی نقطه ی آغاز رانه، و تکرار چرخه ی آن است) و این مقصد همیشه مقصدی موقت است نه دائمی و برای همیشه، چرا که بنای میل به نرسیدن است، اصلا قرار نیست این میل ارضاء بشه، آنهم برای همیشه، بلکه قرار است تداوم داشته باشد، و هی از نو خود را بازتولید بکند، اگر میل بنا به آنچه وعده داده شده، به مقصد برسد و ارضاء غایی صورت بگیرد، سوژه تمام می شود، حرکت تمام می شود، و تخیل و فانتزی از کار می افتد و نظم نمادین ازهم می پاشد، و ممکن شدن تمام اینها به علت ناممکنی ذاتی ارضاء میل و بن بست آن است.
اگر از منظر لاکان به کار سیزیف و پارادکس نهفته در این کار او نگاه بکنیم متوجه می شویم  که برای سیزیف مقصد مهم نیست، بلکه این خود راه است که مهم است، و درک آن سیزیف را رستگار می کند و برخلاف چیدمان ظاهری این اسطوره که از رنج سیزیف و بیهودگی کارش حکایت می کند، سیزیف به این کار بیهوده و پوچ و بی معنی معنایی درخور حوالت می دهد، و کار بی معنی خود را حامل معنایی می داند، هدف از زندگی برای سیزیف همین صعود و سقوط و عشق ورزیدن به همین صعود و سقوط است، پس سیزیف محکوم نیست، چرا که به نفس کار خود آگاه است و با عشق تن به این کار می دهد، و از دور بسته محکومیت و جبر خارج می شود.
درسی که از این اسطوره می توان گرفت، همان درسی است که بارها در زندگی هم آن را تجربه کرده ایم، مگر ما هم دقیقا همین کار را نمی کنیم، و مدام سنگ میل مان را به سوی مقصد آن هل نمی دهیم و هی سنگ میل لیز خورده و به پایین سر می خورد؟ مگر ما هم محکوم بن بست میلمان نیستیم؟ درسی که لاکان از این اسطوره می تواند به ما بدهد این است که مقصود و مقصد واقعی رانه، نه مقصد آن ( که ارضاء شدن نهایی یکبار برای همیشه است) بلکه هدف آن است، همان کار غلطاندن سنگ میل و بازتولید آن در قالب سامانه ی میل ورزی ابدی. پس باید به میل خویش وفادار ماند. سیزیف یک نیچه ای تمام عیار است، خواست زندگی و بازگشت جاودان همان، یک آری گوی تمام عیار به اشتیاق  و زندگی.📕


@Kajhnegaristan


♦️آیا این سوالِ «انسان چیست؟» امروزه روز، پاسخی درخور یافته است؟ ♦️
✍رضا مجد



📙در دوران دستاوردهای عظیم و پیشرفت های اعجاب آور در زمینه علم و علوم مختلف انسانی و طبیعی، باز به نظر من پاسخ دادن به سوال  «انسان چیست؟» از قبل هم نامکن تر می نماید، یکی از دلایل این ناممکنی باز و گسترده و نامتعین بودن   خصوصیات انسانی است طوری که به هیچ رو نمی توان او را با دایره ی معینی از افعال و خصوصیات عینی و ابژکتیو تعریف نمود،  از دلایل دیگر و مهمتر، چیستی و کیستی انسانی به شدت در بند ساحت نمادین(به زبان لاکانی) یا در بیان عامیانه در بند زبان بودنش است و همچنین گیر کردن مفهوم انسانی لابلای زنجیره های دلالتی دال و مدلول بطوری که هر دالی به قول لاکان سوژه ی انسانی را نزد دال دیگر معرفی می کند،و این معرفی از آنجا که در زبان، ما هیچ موقع با دال نهایی مواجه نخواهیم شد،این بی انتهایی زنجیره ی دال یا دلالت یکی دیگر و از مهمترین دلایلی است که باعث می شود ما به تعریف نهایی و سرراست از انسان نرسیم.  به قول آدورنو چیزی که دراین باره مهم است نه نقش انسان بودن، بلکه نقش اساسی ای است که مفهوم «ناانسان بودن» همچنان می تواند امروز و در آینده همچنان بازی کند📙


@Kajhnegaristan

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.