Postlar filtri




امیدوارم زودتر این هیفده آذر کیری بگذره


کاش ازینجا به بعد کمتر تایم بلایند باشم و حواسم باشه چه کیری دارم میزنم به زمان و زندگیم


دردامو ازم بگیر من دیگه خسته شدم از دندون درد بقران


هنگام گاییدگی یکسری ساین ها بفرست بدونم حواست بهم هست


خدایا اگر قراره زوری زنده نگهم داری لطفا تو مسیرش نذار حس بی پناهی کنم


تولدمه خارشو گاییدم


میخوام آروم شم بلاخره


و واقعا دیگه نمیتونم هر شب گریه رو تحمل کنم نمیتونم هر روز التماس کردن از خدا واسه مردنمو تحمل کنم نمیتونم دیگه این سنگینی رو قفسه سینم تحمل کنم واقعا دیگه کونم جا نداره میخوام چشمامو ببندم و وارد سیاهی مطلق شم


انگار کل این سال ها در تقلا بودم که فرار کنم از پوستم و هر روز و شبم در جهت آزاد کردن خودم از دست خودم بود و هر تصمیم اشتباه زندگیم از همین نفرتم از خودم جهت می‌گرفت و الان دیگه وقتشه از کالبد کیریم راحت شم


خیلی از صدف میترسم


خیلی ترسیدم


کاملا حسش میکنم


میدونم که قراره تموم شم


این دفعه ولی واقعا هر اینتراکشی که با هر کسی دارم یجوریه انگار دارم باهاش وداع میکنم


همیشه ته دلم میدونستم کسشر دارم میگم


از خودم میترسم هیچوقت انقدر مطمئن نمیخواستم به خودم آسیب وارد کنم و تمومش کنم


خیلی سخته


هر روزم عذاب بود هیچ بازه ای نبوده بگم اون دوران کسکلکمو کردم حداقل


واقعا نکردم

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.