الفاظ کفر از کتاب صلوة مسعودی
اگر صاحب حقی چنین گفت: اگر خدای جهان است، چیز خود از وی بستانم، کافر شود؛ بخلاف آن که گوید: اگر پیغمبرست بستانم.
اگر زنی گوید: بت را سجده کنم و با او آشتی نکنم، کافر نشود. و همچنین اگر گوید کافر بودن به است از با او بودن، یا گوید: مرا با او بهشت نباید.
اگر چنین سوگند خورد که بخدای و خاکپای فلان، بعضی گفته اند که کافر شود. خواجه امام شمس الدین حلوائی ـ رحمه الله ـ برین فتوی داده است. و از ابویوسف ـ رحمه الله ـ آمده است که کافر نشود.
و اگر گوید: تفشله بخور که خدای عزوجل گفته است «فتفشلوا»، کافر شود، چون غرضش استهزاء بود.
اگر یکی زنی را گوید: کافر گرد تا بر شوی حرام گردی؛ کافر شود.
و اگر کسی بکفر کافری رضا دهد، بر عزم آن که تا عقوبت بچشد، و کفر را قبیح انگارد، کافر نگردد، و همچنین اگر گوید: خدای تعالی فلان را جان بکافری بستاند.
و اگر کافری خواهد که اسلام آرد و مسلمان شود، مذکّری یا عالمی نادان او را گوید: زمانی توقف کن تا فردا در مجلس من ایمان آری، تا ترا از قوم فتوحی بود، کافر شود.
اگر کسی گوید: اگر فرشتگان و پیغامبران گواهی دهند که فلان ستمکار نیست، استوار ندارم؛ کافر شود. و اگر گوید بر وجه سبک داشت که: چه باز نامه فتوای آورده ای! کافر شود.
اگر گوید: بار خدایا روزی بر من فراز کن، و الا جور مکن. بعضی در این مسأله توقف کرده اند، و باید که کافر شود.
و اگر بیماری گوید: بار خدایا! مرا خواه مسلمان میران خواه کافر، مرتد شود.
و اگر گوید: پیغمبر مرا مردک خواند، نگذارم؛ کافر نشود.
و اگر گوید: به آسمان برای، با خدا جنگ کن، گفته اند کافر شود.
و اگر گوید: فردای قیامت مرا در آن انبوهی کجا یابی! کافر نشود.
و اگر محمد نام را گوید: لعنت بر تو باد و بهرچه خدای تعالی را بدین نام بنده است؛ کافر نشود؛ از برای آن که وهم وی به محمد صلی الله علیه و آله و سلم نرسد.
هر که آرزو برد که زنا و قتل بناحق، حلال بود، کافر شود، بخلاف آن که آرزو برد که خمر خوردن و قمار کردن یا نماز و روزه و زکات و حج فریضه نبودی؛ کافر نشود.
و اگر سلطان ظالمی را عادل خوانند، ابومنصور ماتریدی ـ رحمه الله فتوی ـ بر این داده است که کافر شود؛ و بعضی گفته اند که کافر نشود، از بهر آن که در یک چیز عدل کرده باشد؛ و جواب اول متین ترست.
و اگر کسی کلاه مغی بر سر نهد یا زنّار ترسایی بر میان بندد، و یا عَلم جهودان بر کتف خویش نهد، کافر شود. و اگر پای زه بر میان بندد، اسلام را زیان ندارد. و اگر جامه خطایی پوشد و سراغچ بندد تا مردمان او را کافر خطایی دانند، بعضی گفته اند: کافر شود. و اگر بخاطر کسی گذر کند، زیان ندارد.
و اگر مردی گوید: لا اله، بر عزم آن که الا الله باوی یار نکند، و باز الا الله بگوید، کافر نشود، و اگر کسی مؤذن را گوید به وقت بانگ نماز گفتن، دروغی می گویی، کافر شود.
اگر پیغمبری را در چیزی عیب کند، یا موی او مویک خواند، بلفظ تصغیر، کافر شود.
و اگر فاسقی مر جماعتی را گوید بیایید تا مسلمانی ببینید، و اشارت به مجلس فساد کند، و غرض استهزاء بود، و استخفاف، بر مسلمانی کافر شود.
و اگر در مجلس فساد بر بسترها برآیند، و بر شکل تذکیر، چیزی گفتن گیرند، مذکّران را برآوردن داد، [ادای منبرهای را در آورد] و قوم خندیدن گیرند، جمله کافر شوند.
و العیاذ الله، هر که بطوع، کلمه کفر بر زبان راند، در حال کافر شود. اعتقاد باطنش سود ندارد، و هر که عزم کند از این پس، صد هزار سال کافر گرد، در حال کافر شود.
و اگر گوید: زن به نزد من دوست تر از خدایست، کافر شود.
و الفاظ کفر بر زبان خلق بسیارست و بسیار می رود، و نمی دانند که کسی برین الفاظ کافر گردد، و بال عظیمشان بود، اما کافر نگردند، چون تبدیل اعتقاد می نیابیم، [تا] بر کفر حکم کنیم. و الله اعلم بالصواب
(صلوة مسعودی، ص 367 ـ 368).
این متن در کتاب «الفاظ کفر فارسی» ( رسول جعفریان، نشر علم، 1400) نیامده بود. اینجا آوردم تا مورد استفاده قرار گیرد
اگر صاحب حقی چنین گفت: اگر خدای جهان است، چیز خود از وی بستانم، کافر شود؛ بخلاف آن که گوید: اگر پیغمبرست بستانم.
اگر زنی گوید: بت را سجده کنم و با او آشتی نکنم، کافر نشود. و همچنین اگر گوید کافر بودن به است از با او بودن، یا گوید: مرا با او بهشت نباید.
اگر چنین سوگند خورد که بخدای و خاکپای فلان، بعضی گفته اند که کافر شود. خواجه امام شمس الدین حلوائی ـ رحمه الله ـ برین فتوی داده است. و از ابویوسف ـ رحمه الله ـ آمده است که کافر نشود.
و اگر گوید: تفشله بخور که خدای عزوجل گفته است «فتفشلوا»، کافر شود، چون غرضش استهزاء بود.
اگر یکی زنی را گوید: کافر گرد تا بر شوی حرام گردی؛ کافر شود.
و اگر کسی بکفر کافری رضا دهد، بر عزم آن که تا عقوبت بچشد، و کفر را قبیح انگارد، کافر نگردد، و همچنین اگر گوید: خدای تعالی فلان را جان بکافری بستاند.
و اگر کافری خواهد که اسلام آرد و مسلمان شود، مذکّری یا عالمی نادان او را گوید: زمانی توقف کن تا فردا در مجلس من ایمان آری، تا ترا از قوم فتوحی بود، کافر شود.
اگر کسی گوید: اگر فرشتگان و پیغامبران گواهی دهند که فلان ستمکار نیست، استوار ندارم؛ کافر شود. و اگر گوید بر وجه سبک داشت که: چه باز نامه فتوای آورده ای! کافر شود.
اگر گوید: بار خدایا روزی بر من فراز کن، و الا جور مکن. بعضی در این مسأله توقف کرده اند، و باید که کافر شود.
و اگر بیماری گوید: بار خدایا! مرا خواه مسلمان میران خواه کافر، مرتد شود.
و اگر گوید: پیغمبر مرا مردک خواند، نگذارم؛ کافر نشود.
و اگر گوید: به آسمان برای، با خدا جنگ کن، گفته اند کافر شود.
و اگر گوید: فردای قیامت مرا در آن انبوهی کجا یابی! کافر نشود.
و اگر محمد نام را گوید: لعنت بر تو باد و بهرچه خدای تعالی را بدین نام بنده است؛ کافر نشود؛ از برای آن که وهم وی به محمد صلی الله علیه و آله و سلم نرسد.
هر که آرزو برد که زنا و قتل بناحق، حلال بود، کافر شود، بخلاف آن که آرزو برد که خمر خوردن و قمار کردن یا نماز و روزه و زکات و حج فریضه نبودی؛ کافر نشود.
و اگر سلطان ظالمی را عادل خوانند، ابومنصور ماتریدی ـ رحمه الله فتوی ـ بر این داده است که کافر شود؛ و بعضی گفته اند که کافر نشود، از بهر آن که در یک چیز عدل کرده باشد؛ و جواب اول متین ترست.
و اگر کسی کلاه مغی بر سر نهد یا زنّار ترسایی بر میان بندد، و یا عَلم جهودان بر کتف خویش نهد، کافر شود. و اگر پای زه بر میان بندد، اسلام را زیان ندارد. و اگر جامه خطایی پوشد و سراغچ بندد تا مردمان او را کافر خطایی دانند، بعضی گفته اند: کافر شود. و اگر بخاطر کسی گذر کند، زیان ندارد.
و اگر مردی گوید: لا اله، بر عزم آن که الا الله باوی یار نکند، و باز الا الله بگوید، کافر نشود، و اگر کسی مؤذن را گوید به وقت بانگ نماز گفتن، دروغی می گویی، کافر شود.
اگر پیغمبری را در چیزی عیب کند، یا موی او مویک خواند، بلفظ تصغیر، کافر شود.
و اگر فاسقی مر جماعتی را گوید بیایید تا مسلمانی ببینید، و اشارت به مجلس فساد کند، و غرض استهزاء بود، و استخفاف، بر مسلمانی کافر شود.
و اگر در مجلس فساد بر بسترها برآیند، و بر شکل تذکیر، چیزی گفتن گیرند، مذکّران را برآوردن داد، [ادای منبرهای را در آورد] و قوم خندیدن گیرند، جمله کافر شوند.
و العیاذ الله، هر که بطوع، کلمه کفر بر زبان راند، در حال کافر شود. اعتقاد باطنش سود ندارد، و هر که عزم کند از این پس، صد هزار سال کافر گرد، در حال کافر شود.
و اگر گوید: زن به نزد من دوست تر از خدایست، کافر شود.
و الفاظ کفر بر زبان خلق بسیارست و بسیار می رود، و نمی دانند که کسی برین الفاظ کافر گردد، و بال عظیمشان بود، اما کافر نگردند، چون تبدیل اعتقاد می نیابیم، [تا] بر کفر حکم کنیم. و الله اعلم بالصواب
(صلوة مسعودی، ص 367 ـ 368).
این متن در کتاب «الفاظ کفر فارسی» ( رسول جعفریان، نشر علم، 1400) نیامده بود. اینجا آوردم تا مورد استفاده قرار گیرد