حرفای من


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


For the hope of it all.

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri












اگر روزی بیاد که کیان پورتراب کنسرت بذاره و نتونم برم واقعا غصه می‌خورم!




خیلی جالب و شایدم دردناکه که همه‌ی آدما -یا حداقل اکثرشون- چیزها و ویژگی‌هایی رو می‌خوان که ندارن!
مثلا من ممکنه بخوام مثل خانوم یا آقای ایکس فلان ویژگی رو داشته باشم، در حالی که داخل همون لحظه یک نفر دیگه ممکنه چیزهایی رو بخواد که من دارم. ولی مشکل اینجاست که اون چیزا اونقدر برای من عادی شدن که بیشتر از اینکه نگاهم به اونا باشه، به چیزایی که ندارم فکر می‌کنم.
انگار خواستن‌های آدما تا ابد ادامه داره. داریم توی یه مسیر خیلی طولانی راه می‌ریم و هیچ‌وقت قرار نیست برسیم.




زیر مجموعه ی خودم هستم
مثل مجموعه‌ای که سخت تهی‌ست
در سرم فکر کاشتن دارم
گرچه باغ من از درخت تهی‌ست
عشق آهوی تیزپا شد و من
ببر بی حرکت پتوهایم
خشمگین نیستم که تا امروز
نرسیدم به آرزوهایم
نرسیدن رسیدن محض است
آبزی آب را نمی‌بیند
هرکه در ماه زندگی بکند
رنگ مهتاب را نمی‌بیند
دوری و دوستی حکایت ماست
غیر از این هرچه هست در هوس است
پای احساس در میان باشد
انتخاب پرنده‌ها قفس است
وسعت کوچک رهایی را
از نگاه اسیر باید دید
کوه در رشته کوه بسیار است
کوه را در کویر باید دید
گرچه باغ من از درخت تهی‌ست
در سرم فکر کاشتن دارم
شعر را، عشق را، مکاشفه را
همه را از نداشتن دارم...

"نداشتن، یاسر قنبرلو"




می‌خوام بخوابم که زودتر فردا شه!


نگران هم هستم البته!


گفت: "اگه توی راه جنگیدن برای یه چیز خفن و سخت ببازی خیلی بهتر از اینه که توی راه جنگیدن برای دادن قسطات ببازی!"


غم و غصه‌ بعد از گوش دادن به بعضی از آهنگا تضمینیه و اینم یکی از اون آهنگاست!




یه وقتایی هم بعد از افتادن به خودمون اجازه بدیم که بگیم "آخ، واقعا درد داشت" و حتی اگه لازم بود چند دقیقه‌ای بشینیم و بعد از جامون بلند بشیم.


انسان زاده شدن تجسّدِ وظیفه بود:
توانِ دوست‌داشتن و دوست‌داشته‌شدن
توانِ شنفتن
توانِ دیدن و گفتن
توانِ اندُهگین و شادمان‌شدن
توانِ خندیدن به وسعتِ دل، توانِ گریستن از سُویدای جان
توانِ گردن به غرور برافراشتن در ارتفاعِ شُکوهناکِ فروتنی
توانِ جلیلِ به دوش بردنِ بارِ امانت
و توانِ غمناکِ تحملِ تنهایی
تنهایی
تنهایی
تنهایی عریان.

انسان
دشواری وظیفه است.

"در آستانه، احمد شاملو"


طعم گیلاس‌



20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.