اشعار ایرج میرزا | Iraj mirza


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: San’at


به نام خدا
برای آزادی

ارتباط با ادمین (پیشنهادات ، انتقادات)
به صورت ناشناس
https://t.me/HarfBeManBOT?start=MzQ4NjM4NTk0

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Statistika
Postlar filtri


عید نوروز اول سال است
روز عیش و نشاط اطفال است
همه آن روز رخت نو پوشند
چای و شربت به خوش دلی نوشند

پسر خوب روز عید اندر
رود اول به خدمت مادر
دست بر گردنش کند چون طوق
سر و دستش ببوسد از سر شوق

گوید این عید تو مبارک باد
صد چنین سال نو ببینی شاد
بعد آید به دست بوس پدر
بوسه بخشد پدر به روی پسر

پسر بد چو روز عید شود
از همه چیز ناامید شود
نه پدر دوست داردش نه عمو
نه کسی عیدی آورد بر او

عیدی آن روز حق آن پسر است
که نجیب و شریف و باهنر است

✏️ ایرج میرزا
🎉 نوروزتان پیروز💚
@irajmirrza


ایرجا رفتی و اشعار تو ماند
کوچ کردی تو و آثار تو ماند

بعد عمری دل یاران بردن
دل ما سوختی از این مردن

قلم شاعری از کار افتاد
ادبیات ز مقدار افتاد

✍️#ملک‌الشعرا‌بهار

۲۲ اسفند سالروز درگذشت ایرج میرزا فقید، شاعر دوران مشروطه🕊❤️


➡️@irajmirrza


بنشینید بر این خاک دمی       
          بگذارید بر خاکم قدمی

گاهی از من به سخن یاد کنید   
           در دل خاک دلم شاد کنید

☑️ایرج میرزا

👍@irajmirrza


گویی اندر صحنه مجلس، فنر بنشانده اند
چون یکی پا می نهد روی فنر، رم می کنند

نام این رم را چو نادانان ادب بنهاده اند
بیشتر از صاحبان سیم  و زر رم می کنند

از برای رنج بر  رم مطلقاٌ معمول نیست
تا توانند از برای گنج ور رم می کنند

گر وزیری از در آید ،رم مفصل می شود
دیگر آن جا اهل مجلس، معتبر رم می کنند

هیچ حیوانی ز جنس خود ندارد احتراز
این بشرها از هیولای بشر رم می کنند

همچو آن اسب که بر من داده میر کامگار
بی خبر رم می کنند و با خبر رم می کنند

رم نه تنها کار این اسب سیاه مخلص است
مردم این مملکت هم مثل خر رم می کنند

💎#شعر_رم
2️⃣#قسمت_دوم
👑ایرج میرزا

🔝@irajmirrza


یا رب این عادت چه می باشد که اهل ملک ما
گاه بیرون رفتن از مجلس  ، ز در رم می کنند

جمله بنشینند با هم خوب ،و برخیزند خوش
چون به پیش در رسند ، از همدگر رم می کنند

همچنان در موقع وارد شدن در مجلسی
گه ز پیش رو گهی از پشت سر رم می کنند

در دم در این یکی بر چپ رود آن یک به راست
از دو جانب دوخته بر در نظر، رم می کنند

بر زبان آرند بسم الله  بسم الله  را
گویا جن دیده ،یا از جانور رم می کنند

اینکه وقت رفت و آمد بود، اما این گروه
در نشستن نیز، یک نوع دگر رم می کنند

این یکی چون می نشیند، دگری ور می جهد
تا دو نوبت گاه کم ،گه بیشتر رم می کنند

فرضاٌ اندر مجلسی گر ده نفر بنشسته بود
چون یکی وارد شود ،هر ده نفر رم می کند

👀#شعر_رم
⚡️#قسمت_اول

@irajmirrza


باز چون جوجه ماکیان بیند
از پی صید برگشاید پر

تند و تیز از هوا به زیر آید
همچو حکم قضا و پیک قدر

ماکیانی که در برابر باز
نبود غیر عاجزی مضطر

خطر طفل خویش چون بیند
یاد نارد ز هیچ گونه خطر

از جگر برگشاید آوازی
که نیوشنده راه خلد به جگر

بجهد تا به پیش چنگل باز
بال کوبان فراز یکدیگر

باز چون بیند این تهور مرغ
کار مشکل نمایدش به نظر

بگذرد زین شکار و بال زند
در هوای شکاری آسان تر

این چنین می کند حراست طفل
مادر مهربان مهرآور

پس روا باشد ار کنند اطفال
جان به قربان مهربان مادر

💥ایرج میرزا

👍@irajmirrza


هر وعده که دادند به ما باد هوا بود
هر نکته که گفتند غلط بود و ریا بود

چوپانی این گله به گرگان بسپردند
این شیوه و این قاعده ها رسم کجا بود؟

رندان به چپاول سر این سفره نشستند
اینها همه از غفلت و بیحالی ما بود!

خوردند و شکستند و دریدند و تکاندند
هر چیز در این خانه بی برگ و نوا بود.

گفتند چنینیم و چنانیم دریغا....
اینها همه لالایی خواباندن ما بود!

ایکاش در دیزی ما باز نمی ماند
یا کاش که در گربه کمی شرم و حیا بود!

☑️ایرج میرزا

✌️@irajmirrza

8.4k 0 154 37 118

ندانم از چه به هرجا که لفظ کار آید
ردیف آن رافی الفور لفظ بار کنند

برای آنکه چو کاری بدستشان افتاد
بر آن سرند که تا با خویش بار کنند

پیاده های سپاهی به شهر ماهر یک
به یک کر شمه همی کار صد سوار کنند

برای بردن اسب و درشکۀ مردم
بیا ببین که چه جفت و کلک سوار کنند

به جای ان که نشینند و حرف شعر زنند
جه خوش بو که نشینند و فکر کار کنند

در ان محیط که با قیست نام خواجه وشیخ
چگونه اهل ادب بر من افتخار کنند

سخن سرایی را در دولت ذکا الملک
همه با ایر بیکاره واگذار کنند

👌شعر کارو بار
🔥ایرج میرزا

@irajmirrza


وه چه خوب آمدی، صفا کردی
چه عجب شد که یاد ما کردی؟

ای بسا آرزوت می مُردم
خوب شد آمدی، صفا کردی

آفتاب از کدام سمت دمید
که تو امروز یاد ما کردی؟

از چه دستی سحر بلند شدی
که تفقُد به بینوا کردی؟

قلم پا به اختیار تو نبود
یا ز سهوالقلم خطا کردی؟

بی وفایی مگر چه عیبی داشت
که پشیمان شدی وفا کردی؟

شب مگر خواب تازه ای دیدی
که سحر یاد آشنا کردی؟

هیچ دیدی که اندرین مدت
از فراقت به ما چه ها کردی؟

دست بردار از دلم ای شاه
که تو این مُلک را گدا کردی

با تو هیچ آشتی نخواهم کرد
با همان پا که آمدی برگرد

👋شعر چه عجب
💛ایرج میرزا

➡️@irajmirrza

7.4k 0 78 14 59

ﯾﮏ ﻣﺸﺖ ﮔﺪﺍ زاده، ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﺳﯿﺪﻧﺪ
ﺩﺭ ﻣﯿﻬﻦِ ﭘﺮ ﺭﻭﻧﻖِ ﻣﺎ ﺧﺎﻧﻪ ﮔُﺰیدند

ﺑﺎ ﭼﻮﺏ ﻭ ﭼﻤﺎﻕ و ﻗﻤﻪ ﻭ ﺩﺷﻨﻪ ﻭ ﭼﺎﻗﻮ
ﺳﺮ ﻫﺎ ﺑﺸﮑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﮑﻤﻬﺎ ﺑﺪﺭﯾﺪﻧﺪ

ﺭﻭﺯی که ﺟﻮﺍﻧﺎﻥِ ﻭﻃﻦ ﺩﺭ ﺻﻒِ ﭘﯿﮑﺎﺭ
ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﻧﺎﻥ ﺫﺍﺋﻘﻪ ی ﻣﺮﮒ ﭼﺸﯿﺪﻧﺪ

ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺳﺮﺍﻓﺮاﺷﺘﻪ ﺩﺭ ﻋﯿﻦِ ﻭﻗﺎﺣﺖ
ﺍﯾﻦ ﻣﺮﺩﻩ ﺧﻮﺭﺍﻥ ﻣﺪﻋﯽِ ﺧﻮﻥِ ﺷﻬﯿﺪﻧﺪ

ﻣﻮﺳﯿﻘﯽِﺷﺎﻥ ﺷﯿﻮَﻥِ ﻣﺮﮒ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﺪﺍﯾﯽ
ﺍﯾﻦ ﮐﻮﺭ ﺩﻻﻥ ﺩﺷﻤﻦِ ﺷﺎﺩﯼ ﻭ ﺍﻣﯿﺪﻧﺪ

ﮐﻮﺗَﻪ ﻧﻈﺮﺍﻥ ﻗﺎﺻِﺪِ ﺩﻭﺭﺍﻥِ ﺗَﻮَّﺣُﺶ
ﺑﺮ ﺳﻘﻒِ ﺟﻬﺎﻥ ﺗﺎﺭِ ﺧﺮﺍﻓﺎﺕ ﺗﻨﯿﺪﻧﺪ

ﺟﺰ ﻣﻔﺖ ﺧﻮﺭﯼ، ﻣﺮﺩﻩ ﺧﻮﺭﯼ، ﻧﻮﺣﻪ ﺳُﺮﺍیی
ﻣﺮﺩﻡ ﻫﻨﺮِ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﺯ ﺷﯿﺦ ﻧﺪﯾﺪند.
🖤🖤🖤

🕊@irajmirrza

8.5k 0 278 26 166

گر تن بدهی؛ دل ندهی کار خراب است
چون خوردن نوشابه که در جام شراب است

گر دل بدهی؛ تن ندهی باز خراب است
این بار نه جام است و نه نوشابه... سراب است

دریا بشوی چون به دلت شور عبور است
نوشیدن یک جرعه ز جام تو عذاب است

باران بشوی چون که تنت بر همه جاریست
کی تشنه شود سیر... فقط نام تو آب است

اینجا به تو از عشق و وفا هیچ نگویند
چون دغدغه مردم این شهر حجاب است

تن را بدهی.. دل ندهی فرق ندارد...
یک آیه بخوانند گناه تو ثواب است

اصلا سخن از تجربه و علم و توان نیست
شایسته کسی است که با حکم و خطاب است

در دولت منصور که یک سکه حساب است
تنها سند ساخت یک صومعه خواب است

اینجا کسی از مرگ بشر ترس ندارد
ترس از شب قبرست و سوال است و جواب
است

ای کاش که دلقک شده بودم و نه شاعر
در کشور من ارزش انسان به نقاب است


🔝@irajmirrza

7.6k 0 156 8 88

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر

چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر

بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر

زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر

یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم

زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر

بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان

خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر

ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم

زن مگیر؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر

بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم

چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر

من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام

می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر

👀شعر من گرفتم تو نگیر
👑ایرج میرزا

🔝@irajmirrza

8.5k 0 192 4 90

قصه شنیدم که بوالعلا به همه عمر
لحم نخورد و ذوات لحم نیازرد

در مرض موت با اجازه دستور
خادم او جوجه با به محضر او برد

خواجه چو آن طیر کشته دید برابر
اشک تحسّر ز هر دو دیده بیفشرد

گفت چرا ماکیان شدی نشدی شیر
تا نتواند کَسَت به خون کشد و خورد

مرگ برای ضعیف امر طبیعی است
هر قوی اول ضعیف گشت و سپس مرد


👌شعر عاقبت ضعیفی
💚ایرج میرزا
📣@irajmirrza


باغ خندان ز گل خندان است
خنده آئین خرمندان است

خنده هر چند که از جد دور است
جد پیوسته نه از مقدور است

دل شود رنجه زجد شام و صباح
میکند اصلاح مزاجش به مزاح

جد بود پا به سفر فرسودن
هزل یک لحظه به راه آسودن

لیک نه که از دود دروغ
برد از چهرهٔ قدر تو فروغ

تخم کین در دل دانا کارد
خیو خجلت به جبین‌ها آرد

شو ز فیاض خرد تلقین جوی
راست گو لیک خوش و شیرین گوی

🤍شعر خنده🤍
🔥ایرج میرزا
👌@irajmirrza


📣درود خدمت عزیزان کانال ایرج میرزا؛
دوستانی که دارای اکانت پرمیوم هستند خوشحال میشویم تا با بوست کردن کانال از ما حمایت کنند.🔼⚡️
از طریق لینک زیر میتوانید اقدام کنید با تشکر❤️‍🔥
https://t.me/irajmirrza?boost


کو خدا کیست خدا چیست خدا
بی جهت بحث مکن، نیست خدا

آن که پیغمبر ما بود همی
ما عَرَفناک بفرمود همی

تو دگر طالب پرخاش مشو
کاسۀ گرم تر از آش مشو

آنچه عقل تو در آن ها مات است
تو بمیری همه موهومات است

🔥ایرج میرزا

👍 @irajmirrza

7.2k 0 100 6 91

گویند مرا چو زاد مادر
پستان به دهان گرفتن آموخت

شبها بر گاهواره من
بیدار نشست و خفتن آموخت

دستم بگرفت و پا بپا برد
تا شیوه راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم
الفاظ نهاد و گفتن آموخت

لبخند نهاد بر لب من
بر غنچه گل شکفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست
تا هستم و هست دارمش دوست

❤️روز مادر مبارک🌹

👑ایرج میرزا

👍@irajmirrza

8.5k 0 63 29 74

اَمرَدی رفت تا نماز کند
کرد کون سفید خود بالا

فاسقی زود جست بر پشتش
گفت سبحان ربی الأَعلی

☃️ایرج میرزا
❄️  @irajmirrza

7.9k 0 145 7 73

تا شنید این جمله را روباه، جَست
گرگ را بُرد و درونِ غار بست!
پوستری زد سر‌درِ جنگل بزرگ
روی آن انداخت عکسِ کون ِ گرگ 
زیرِ آن با فونتِ اِسلیمی نوشت:
کون ِ مُفتی!کون مَشتی!کون ِ زشت! 
جانورهایِ عموماً توی کف
ایستادند از تَهِ جنگل به صف 
هر که از او کینه‌ای در سینه داشت
می‌رسید از راه و کونش می‌گذاشت! 
هر که در کف بود و کیرش راست بود
گرگ‌را در دَه پوزیشِن می‌نمود! 
آخرِ سر نوبتِ روباه شد
وقتِ آن گاییدنِ دلخواه شد!
چون به کون ِ گرگ کیرش را تپاند
گرگ زیر لب دو مصرع شعر خواند: 
کیر ِ صد‌تا خر رَوَد گر تویِ من
بهتر از اینکه تو باشی روی من! 
گفت روباه احترامت واجب است
لیک بشنو صحبتم را جالب است:
کار این دنیا گُلم! گایندگی‌ست
کیرها زیرِ لحافِ زندگی‌ست! 
هرکه مانندِ تو باشد زورگو
زندگی می‌گایدش از پشت و رو
زر نزن دیگر که مردم در کف‌اند
وقت تنگ است و خلایق در صف‌اند!

#روایت_روباه_و_گرگ
#بخش_چهارم آخر
@irajmirrza

12.7k 0 325 21 108

شیر جَستی زد به‌روی گرگِ پیر
تا بگیرد جانِ او را ناگزیر
ناگهان روباه پیش آمد فجیع!
گفت ای سلطان! نکُش او را سریع
زود بردار از گلویش دست را
زجرکُش باید نمود این‌پَست را 
شیر گفتا: این که گفتی بد نبود
از به سرعت کشتنش ما را چه سود؟! 
باید او را داد دستِ نَرّه خر
تا گذارد کونش از شب تا سحر 
بلکه از تأثیرِ آن کیر ِ بزرگ
دَر رَوَد با زجر، جان از کون ِ گرگ!
بعدِ مرگش چوب در چاکَش کنم
زیرِ ریدن‌گاهِمان خاکش کنم!
می‌نویسم روی قبرش مختصر:
خُفته‌ی این خاک، مُرد از کیر ِخر! 
گفت روباه ایده‌ی سلطان نت
لیک بیش از حدّ این بی‌آبروست 
او اگر باشد به دستِ خر اسیر
خر کند در مقعدش کیری کبیر 
گر رَوَد تا بیخ در او کیر ِ خر
می‌درانَد روده‌اش را تا جگر! 
کمتر از ده ثانیه جان می‌دهد
اینچنین تاوانی آسان می‌دهد
حضرتا! بسپار او را دستِ من
تا کنم او را مجازاتی خفن! 
شیر فکری کرد و با چشمی گشاد
گرگ را کَت بسته به روباه داد 
گفت این‌ملعونِ ی را ببَر
خشک‌خشک او را بکن، کونش بِدَر!

#روایت_روباه_و_گرگ
#بخش_سوم از چهارم
@irajmirrza

11k 0 235 17 49
20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.