Postlar filtri


🌹🍃 ࿐ྀུ‌  🌹🍃 ࿐ྀུ‌🌹🍃

📚حکایت پیرمرد قمارباز و مامور اداره مالیات

💠 روزي پيرمردي قمارباز احضاريه اي از اداره ماليات دريافت كرد که در آن نوشته شده بود: در روزي مشخص براي تعيين مالياتش بايد به اداره برود. صبح روز مورد نظر او به همراه وكيلش به اداره ماليات رفت.كارمند ماليات از او پرسيد که اين پول هنگفت را از چه راهي بدست اورده تا برايش ماليات تعيين كند.

💠پيرمرد جواب داد: من در تمام زندگي مشغول قمار بوده ام تمام اين دارايي را از قمار بدست اورده ام. كارمند گفت:محال است اين همه از راه قمار بدست آمده باشد يعني
شما هيچگاه نباخته ايد! پيرمرد گفت: اگر دوست داشته باشيد به شما در يك نمايش كوچک نشان خواهم داد.

💠سپس ادامه داد: من حاضرم با شما سر هزاردلار شرط ببندم.
که چشم راست خود را با دندان گاز خواهم گرفت...

💠کارمند گفت: اينكارمحال است.حاضرم شرط ببندم.پيرمرد بلافاصله چشم راست خود را که مصنوعي بود درآورد و با دندان گرفت.کارمند از شگفتي دهانش باز ماند و پيرمرد
ادامه داد: حالا حاضرم با شما سر دو هزار دلار شرط ببندم که اينبار چشم چپ خودم را با دندان گاز بگيرم. كارمند با خود گفت: امکان ندارد ان يكي چشمش هم مصنوعي باشد.
چرا که بدون عصا آمده و ميتواند ببيند لذا شرط را پذيرفت. پيرمرد دندانهاي مصنوعيش را درآورد و روي چشم چپش گذاشت و گاز گرفت.

💠کارمند بسيار ناراحت و از اينكه سه هزار دلار باخته بود بسيار برافروخته بود... وكيل هم شاهد اين ماجراها بود. پيرمرد گفت: حالا ميخواهم ٦هزار دلار با شما شرط ببندم که كار سختتري انجام دهم...

💠من آنسوي ميز شما سطلي قرار ميدهم و خود اين سوي ميز ميايستم و به درون سطل ادرار ميكنم بدون آنكه قطره اي از آن به زمين بريزد. كارمندگفت: محال است بتواني و قبول كرد. پيرمرد پشت ميز ايستاد و عليرغم تلاش تمام ادرارش روي ميز ريخت همه ميزش را آلوده كرد.

💠كارمند با خوشحالي فرياد زد: ميدانستم که موفق نميشوي...
در اين هنگام وکيلي ك همراه پيرمرد بود با دو دست سرخود را گرفت.
کارمند پرسيد: اتفاقي افتاده است؟!

💠کارمند اداره مالیات گفت:صبح که ميخواستيم به اينجا بياييم پيرمرد با من سر ٢٥هزار دلار شرط بست که در داخل اداره مالیاتی حتی روي ميز کارمندش در حضور خودش ادرار خواهد كرد و او نه تنها ناراحت نميشويد بلكه از اينكار خوشحال هم خواهيد شد.!😐😂

📚 @irDastanak 📚


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
✍وکیلی نوشته بود؛
من به عنوان یه وکیل که زندگی‌های زیادی رو دیده و به طلاق رسیده میگم:

نه پولشون نه مدرک تحصیلیشون
نه خانواده پولدارشون
نه شغلشون نه قد و قیافه‌شون
نه عروسی مجلل و مهریه‌های میلیاردیشون ...
هیچ کدوم نتونسته خوشبختیشون رو تضمین کنه

زندگی توجه،سوادِ رابطه،آگاهی ،
احترام و احترام و احترام میخواد
💫🌱


📚 @irDastanak 📚


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
عزیزم از شکایت های زنانه ام دلخور نشو!
من که مثل تو بلد نیستم
وقت ناراحتی خودم را با ماشینم
سرگرم کنم و شیشه های تمیزش را
دوباره برق بیندازم
من نمی توانم خودم را با دیدن یک
مسابقه ی فوتبال آرام کنم و طوری داد
بزنم "گل" انگار هیچ کجای جهان هیچ اتفاقی نیفتاده!

من روزنامه نمی خوانم و خودم را
بی خیال ترین آدم دنیا نشان
نمی دهم ، سیگاری هم نیستم
تا تمام غصه هایم را در یک لحظه دود کنم!
من یک زنم …فقط می توانم تمام
اندوهم را یکجا جمع کنم؛
و با تو تقسیمش کنم!
اما عزیزم تو از این شکایت های
زنانه، ناراحت نشو،
چشمانت را ببند
و فکر کن دارم برایت چند
بیت شعر عاشقانه  میخوانم…!

🍃دلنوشته ی زنان برای مردها


📚 @irDastanak 📚




درآمد دلاری$ dan repost
📉 افت اتریوم، ثبات بازار❗️

در حالی که اتریوم (ETH) با کاهش ۱۴ درصدی در هفته اخیر به محدوده ۳۲۰۰ دلار رسیده، ارزش کل بازار ارزهای دیجیتال همچنان در سطح ۳.۴۳ تریلیون دلار ثابت مانده است.
🔍 آیا این نوسانات آغازگر یک دوره جدید برای بازار ارزهای دیجیتال خواهد بود؟!

📍برای اطلاع از روند قیمت دلار و ارز های سود ده 2025 کانال زیر رو دنبال کن
https://t.me/+xhhqtk0f7FA2MzE0


🌷🌷🌷
🍃🌼دریغا روزهایی که بی‌دلبستگی بگذرند.
دریغا بیگانگی. امّا آدمیزاد را مگر تاب و توان آن هست که از هر کس و هر چیز ببُرّد؟ دمی شاید؛ یا روزی و ماهی شاید به اراده چنین کند.
اما سرشت او چنین نیست.
پیوند می‌یابد و می‌پیوندد. جذب میشود. شوق یگانگی. خود را به دیگری بست میزند. خود را به دیگری می‌سپرد. خود از آن او، او از آنِ خود.
میخواهد، پس خواها دارد.
خواها دارد، پس میخواهد.
هست، پس چنین است.
مگر نباشد تا نپیوندد. مگر بمیرد.

📚کلیدر
محمود_دولت_آبادی
📚 @irDastanak 📚
🌷🌷🌷


🌷🌷🌷
‏دختری تعریف میکرد که با یه پسری ۲-۳ ماه دوست بودم و پسره تو این مدت هم هیچ درخواست خاصی ازم نداشت و منم فکر کردم چقدر پسر مسلطیه!
تااینکه یه روز بهم زنگ زد و با اضطراب پرسید تو خونه ربع سکه داری؟ منم گفتم واسه چی میخوای؟
گفت کارم گیره منم گفتم نه
پرسید پول نقد چی؟
گفتم ۶تومن
‏گفت باشه الان میام ازت میگیرم. منم فکرکردم واقعا گیره. اومد پول رو بهش دادم رفت و منو از همه‌جا بلاک کرد! زدم به دوستش گفت چرا دادی؟ این کارش همینه!
با یه خط دیگه بهش زدم گفتم این پول واسم مهم‌ نبود ولی تو خودتو به ۶تومن فروختی اونم گوش داد بعد این خط جدید رو هم بلاک کرد!:/
📚 @irDastanak 📚
🌷🌷🌷


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
برداشت گل نرگس ، شهرستان خفر استان فارس
📸 akbarian



📚 @irDastanak 📚


🌷🌷🌷
من عاشق آدماییم که زود سین می‌زنن، آدمایی که وقتی ازت دلخور می‌شن بیانش می‌کنن، آدمایی که احساساتشونو نشون می‌دن

آدمایی که توی شرایط بد درکت می‌کنن و ازت نمی‌رنجن

آدمایی که وقتی بهشون لطف می‌کنی‌ متقابلاً  برات قدم برمیدارن

آدمایی که وقتی بهشون محبت می‌کنی فاز برشون نمی‌داره

آدمایی که کتاب می‌خونن، آدمایی که به جزئیات توجه می‌کنن

آدمایی که حقیقت هرچقدر آزار دهنده باشه دروغ نمی‌گن
آدمایی که زندگیشون توی بیرون رفتن و دراماهای روابط و پارتی ها خلاصه نمی‌شه

آدمایی که هدف دارن، قوی ن.
آدمایی که اعتماد به نفس دارن.

آدمایی که مودبن و احترام می‌ذارن.
آدمایی که اهل تعریف کردن از خودشون نیستن.

آدمایی که حد و مرز دارن و هرجایی نمی‌رن، هرچیزی نمی‌گن، هرکاری نمی‌کنن.

آدمایی که سر چیزای کوچیک ذوق می‌کنن.
آدمایی که پایه ان.
آدمایی که به ظاهرشون اهمیت می‌دن.

آدمایی که عمق دارن شخصیت دارن.
آدمایی که فکر می‌کنن راجع به موضوعات سطحی حرف نمی‌زنن.

آدمایی که گوش می‌دن حرف خودشونو نمی‌زنن. آدمایی که تنهاییشونو دوست دارن.

آدمایی که منطقی هستن. آدمایی که درد زیاد کشیدن و سالم موندن امید خودشونو حفظ کردن.

آدمایی که اصیلن.

دیاکو

🌷🌷🌷


⭐️ٖٖ·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖٜ,.ٖٖٜ·ٖٜٖٜ⭐️·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖٜ,.ٖٖٜ·ٖٜٖٜ⭐️·ٖٖٜ.,ٖٖٖٜ¸ٖٖٖٖٜ¸ٖٖٖٜ,.ٖٖٜ·ٖٜ⭐️


   •°☆🌹#داستان۰شب🌹☆•

🎈سخنوري أعرابي باديه نشين

حکايت مي شود که راهزنان بر تاجري حمله بردند و داراييش را گرفتند
تاجر نيز خواست تا به مامون عباسي پناه برد تا نزد وي شکايت کند
پس به مدت يکسال تلاش کرد تا به درگاه مامون برود ولي به او اجازه نمي دادند
پس حيله اي بست تا بوسيله ي آن خود را به مامون رساند، و آن حيله اين بود که:

او در روز جمعه حاضر شد و فرياد سرداد:

اي اهل بغداد بدانچه که مي گويم شاهد باشيد
من چيزي دارم که براي خدا وجود ندارد
و نزد من چيزي است که نزد خدا وجود ندارد
و چيزي همراه من است که خدا آنرا خلق نکرده
و فتنه را دوست مي دارم، و حق را ناپسند
و به چيزي که نديده، شهادت مي دهم
و نماز مي خوانم بدون وضوء

آنگاه که مردم سخنان وي را شنيدند، وي را گرفتند و نزد مامون بردند
مامون به او گفت: آنچه در باره ي تو به من گفتند درست است؟
تاجر جواب داد: آري صحيح است
مامون گفت: چه چيزي باعث شد چنين کاري کني؟
جواب داد:(راهزنان) راهم را سد کردند و مالم را گرفتند و من نزديک يکسال سعي داشتم تا به درگاه شما بيايم ولي به من اجازه ندادند پس من نيز آنچه را که از من شنيديد را گفتم تا شما را ببينم و به شما بگويم تا اموالم را بازستاني

مامون گفت: اموالت براي تو، بشرطي که آنچه را گفتي توضيح دهي
گفت: بسيار خوب

اما اين گفته ي من :(من چيزي دارم که براي خدا وجود ندارد)
(براي آن بود که) من زن و فرزندي دارم، در حاليکه خدا زن و فرزند ندارد

و اينکه گفتم:( نزد من چيزي است که نزد خدا وجود ندارد)
چون نزد من دروغ و فريب بود، در حاليکه خدا از آن بريء است

و اين گفته ي من:( چيزي همراه من است که خدا آنرا خلق نکرده)
براي آن بود که من قرآن را در سينه ي خود حفظ دارم در حاليکه قرآن مخلوق نيست

و اينکه گفتم: (فتنه را دوست مي دارم)
چون من مال و اولاد را دوست دارم

و اينکه گفتم:(حق را ناپسند مي دانم)
براي اينست که مرگ را ناپسند مي دانم در حاليکه مرگ حق است

و اين گفته ي من:(شهادت مي دهم بدانچه که نديده ام)
چون من شهادت مي دهم که محمد رسول خداست درحاليکه او را نديده ام

و اينکه گفتم:(نماز مي خوانم بدون وضو)
چون بر پيامبر صلوات مي فرستم بدون اينکه وضو داشته باشم.

پس مامون وي را تحسين کرد و غرامت مالش را جبران نمود.

°•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°• °•°•°•
📚 @irDastanak 📚


🦋🐌🦋🐌🦋

🐕 🐯 همه ی ما میتوانیم درس با ارزشی از کارگروهی گرگ ها یاد بگیریم!

با توجه به تصویر دسته ی گرگ ها به این نحو حرکت میکنند؛سه گرگ اول صف گرگ های پیر یا مریض هستند،آنها در ابتدای دسته قرار گرفته اند تا آهنگ حرکت کل دسته را تنظیم کنند یعنی اگر کند باشند دیگران هم کند حرکت میکنند و در این صورت عقب نمیمانند.
۵ گرگ بعدی قوی ترین گرگ های دسته هستند آنها از روبه رو از حمله های احتمالی،دسته را محافظت میکنند.
دسته وسط تماما تحت حفاظت هستند.
پنج گرگ  آخر هم از قوی ترین گرگ های دسته هستند و از عقب در برابرحمله های احتمالی از گروه محافظت میکنند.
و در نهایت آخرین گرگ رهبر گله است، او انتها حرکت میکند تا مطمئن شود هیچ گرگی عقب نمیماند،او گله را کنار هم نگه میدارد و اطمینان حاصل میکند که گله راه درست را در پیش دارد او همچنین میتواند از دور تمام گله راتحت نظارت داشته باشد پس در صورت وقوع حادثه ای میتواند خودش رابه سرعت به قسمت مورد نظر دسته برساند.

براین اساس رهبر بودن فقط به جلو و ابتدای صف بودن نیست بلکه عمدتا به معنای مسئولیت پذیری و اهمیت قائل شدن برای گروه است
.

@irDastanak


🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒🍃
🍒🍃🍒🍃🍒🍃
🍒🍃🍒
🍒

⭕️✍حکایتی زیبا و خواندنی

☯بنازم به سرت که تا بحال نشکسته

وقتی می خواهند از خوش اخلاقی و بخشندگی و شكیبایی كسی تعریف كنند، این مثل را می آورند.
در قدیم کشاورزان اکثرا بر سر تقسیم آب و آبیاری مزارع مرافعه و دعوا داشتند و گاه میشد که با بیل و چوب به جان هم افتاده و سر و کله و دست و پای همدیگر را میشکستند.

در دهی، مرد رعیتی بود بسیار خوش اخلاق که هرگز بر سر تقسیم آب دعوا نکرده بود.

روزی با چند نفر از اهل آبادی مشغول گفت و گو بود که یکی از آنها اشاره به سر رعیت خوش اخلاق کرد و گفت:

بنازم به سرت که تا بحال نشکسته.

یکی از هم ولایتی ها آهسته میگوید من امروز سر او را می شکنم. پس از این که همه بدنبال کار خود رفتند مرد خوش اخلاق بیلش را برداشته بر سر زمینش رفت و شروع به آبیاری کرد.

در این حین مردی که گفته بود امروز با او مرافعه کرده و سرش را میشکند از کمی بالاتر راه آب را بست و شروع کرد بیابان را آب دادن.

مرد خوش رفتار چون دید که راه آب را بسته اند؛

از دور فریاد زد: آهای... خدا پدرت را رحمت کند، هر وقت آبیاریت تمام شد راه آب را باز کن که بیاد.

آن مرد وقتی این حرف را میشنود خجالت میکشد و جلو آب را باز کرده و میگوید واقعاً بنازم به سرت که تا بحال نشکسته...



🍒
🍒🍃🍒
🍒🍃🍒🍃🍒🍃
🍒🍃🍒🍃🍒🍃🍒




سلامتکده dan repost
Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
مثل آب خوردن🥰
مطمئنا کسی تا حالا بهت نگفته که لیزر فقط ساقه مو رو میسوزونه❗️
بخاطر همینه همیشه نیاز به تمدید داره🤑
اگر به دنبال روشی هستی که جذب پوستت بشه و تنها در چند دقیقه موهای زائد بدن و صورتتو از ریشه از بین ببره، توصیه میکنم این مشاوره رایگانو از دست نده
👇👇
bamci.ir/ads/landings/1185-b634
bamci.ir/ads/landings/1185-b634


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
خدایا ❤️

امشبم مثل همیشه نگرانی هامو😔
میسپارم به خودت😇
میدونم خودت🌹
درستش میکنی🌷

زیباترین نگاه خدا❤️
همراه همیشگی شما باد🌹
🌷شبتون_در_پنـاه_حـق 🌷❣️

📚 @irDastanak 📚


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish
عجیب ترین سکونت گاه جهان که ساعت در آن معنا ندارد.


📚 @irDastanak 📚


🌷🌷🌷
گویند چون خزانه ی انوشیروان عادل را
گشودند، لوحی دیدند که پنج سطر بر آن
نوشته شده بود:👇

1️⃣هر که مال ندارد، آبروی ندارد

2️⃣هر که برادر ندارد، پشت ندارد

3️⃣هرکه زن ندارد، عیش ندارد

4️⃣هر که فرزند ندارد، روشنی چشم ندارد

5️⃣هر که این چهار ندارد، هیچ غم ندارد!

"عبید زاکانی"
📚 @irDastanak 📚
🌷🌷🌷


💐🌼☘🌸
🌼🌺🍃
☘🍃
🌸
📚دآســټـآݩک

#اقتضاى۰شير۰مادر

الاغ و شترى را كه لاغر شده بودند و ديگر توان باركشى نداشتند، رها كرده بودند، اين دو خود را به علف زارى رسانده و ماءنوس شدند.
الاغ گفت : خوب است ما در اينجا برادروار زندگى كنيم و از اين جاى پر آب و علف به جائى نرويم و مخفيانه با هم بسازيم و كسى از حال و روزگار ما با خبر نشود و اين علفزار در انحصار ما باشد و كيف كنيم .
شتر گفت : پيشنهاد بسيار خوبى است ، اگر شير مادر بگذارد.
الاغ گفت : شير مادر چه دخالتى دارد؟
شتر گفت : بى دخالت نيست .

مدتى گذشت و آن دو حيوان ، بدون مزاحم از آب و هوا و علف آن علف زار استفاده كرده و هر دو فربه شدند، اتفاقا كاروانى كه دراى چند الاغ بودند، از كنار آن علفزار عبور مى كردند، كاروانيان براى رفع خستگى چند ساعتى در آنجا ماندند، در همين حال صداى عرعر الاغهاى آن كاروان بلند شد، و همين موجب شد كه الاغ دوست شتر نير عرعر كرد.
شتر گفت : چرا صدا بلند مى كنى ، صداى تو باعث مى شود كه كاروانيان به حال ما مطّلع شده و مى آيند و ما را مى گيرند و زير بارهاى سنگين خود قرار مى دهند.


الاغ گفت : اقتضاى شير مادر است .
همانگونه كه شتر حدس زد، كاروانيان به دنبال صدا آمدند و شتر و الاغ فربه را بدون صاحب در بيابان علفزار ديدند و گرفتند و با خود بردند و هر دو را بار كرده و روانه ساختند، كاروان همچنان حركت مى كرد تا به دامنه كوهى رسيدند، الاغ همين كه دامنه كوه را نگاه كرد، خود را شل نمود و به زمين انداخت چرا كه مدتى كارش بخور و بخواب بود و نمى توانست باركشى كند.

كاروانيان وقتى چنين ديدند، تصميم گرفتند الاغ را بر شتر بار نمايند، شتر با بار سنگين همچنان از دامنه كوه بالا مى رفت وقتى كه به قلّه كوه رسيد بناى رقصيدن كرد.
الاغ به او گفت : اى برادر چه مى كنى مگر نمى دانى كه در كجا هستيم ، و با رقصيدن تو من به دره هولناك كوه مى افتم و قطعه قطعه مى شوم .
شتر گفت : برادر، اين اقتضاى شير مادر است !! سرانجام الاغ از پشت شتر سقوط كرد و به هلاكت رسيد
.


📚 @irDastanak 📚




واقعی حتما بخونید

وارد حیاط که شدم دیدم یک گوسفند سفید قربانی را به نرده بسته اند و بچه ها در حال ناز و نوازشش بودند...
شب شد، نالهِ این گوسفند تمام مجتمع رو برداشت
طاقت نیاوردم آمدم پائین ببینم چه خبره چی شده این حیوان ناله میکنه، صاحب گوسفند قربانی و چند نفر دیگر هم بودند، هرچه آب گذاشتیم کاهو ریختیم، بی توجه ناله میکرد،  بازدید بدنی هم کردیم چیزی نفهمیدیم، تا صبح ناله کرد و ناله کرد، آفتاب نزده صاحبش رفت دنبال قصاب تا اهالی ساختمان کمتر ناراحتی بکشند، قصاب رسید اول سعی کرد آبی به حیوان بدهد. نخورد بیشتر ناله کرد ناچار گوسفند را زد زمین، و تا آمد کارد را با گلویش آشنا کند به یکباره چاقو را به زمین زد و یک الله و اکبر خشمگینانه گفت و سر بر دیوار تکیه داد ... سپس خم شد با نوک چاقو ریسمانی را که بر آلت تناسلی حیوان بسته شده بود را باز کرد، گوسفند قربانی به یکباره مقدار زیادی ادرار خون آلود از خود دفع کرد و ناله اش قطع شد...

فروشنده سنگدل برای چند هزار تومان سود بیشتر چنین بلای چندش آوری را مرتکب و آب فراوانی بخوردش داده بود ...
قصاب  گفت من سر این زبان بسته را نمی برم، بگذارش برای سال بعد، صاحبش در حالیکه اشک میریخت، گفت میبرمش ده که تا آخر عمر فقط بخوره بخوابه...

وقتی بعضی ها میگویند فساد نهادینه شده، مصداقش یکی از این اتفاقات است.

که اگر یک کیلوگرم به وزن گوسفند اضافه شود 45 هزار تومان حرام به دارایی دامدار و چوبدار اضافه می گردد، آنهم در مقابل شکنجه طاقت فرسایی که به حیوان زبان بسته میدهند.

حیوانی که چقدر سفارش به آسایش و آرامش آن در دین شده است، لعنت بر این پول پرستی و مال دوستی که شرافت و رحم  و انسانیت برای کسب آن فدا می شود

راستی ما در اخلاق مروت و انسانیت به کجا می رویم؟! کجای تربیت انسانیمان اشکال دارد؟
مقلد کدام باورها هستیم؟
انسانیت به کجا رسی
ده؟


📚 @irDastanak 📚


🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚‍♀️با دیگران بخند نه بر دیگران
دیگران را همانگونه ڪه هستند بپذیرید

براے رسیدن به آرامش باید درے آهنے
بر روے گذشته وآینده ڪشید وتنها به
زمان حال اندیشید

اگر مے بینے ڪسے به روے تو لبخند
نمے زند علت را در لبان فرو بسته ے
خود جستجو ڪن

همواره دیگران را تشویق ڪنید
خطاهایشان را ڪوچک وڪارے را ڪه
مے خواهید انجام دهند آسان نشان دهید

هنر گوش دادن را فرا گیرید فرصتها
گاهے به آهستگے در مے زنند.

🌷🌷🌷

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.