اندیشکده تهران | Tehran Institute


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: ko‘rsatilmagan


اندیشکده تهران
در تهران پیرامون سیاست و اقتصاد و جامعه گفت‌وگو می‌کنیم.
ارتباط با ما:
@InstituteTehranAdmin

Связанные каналы  |  Похожие каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
ko‘rsatilmagan
Statistika
Postlar filtri


🌐‏ تهدیدات اسرائیل علیه سوریه؛ آیا جبهه سوم فعال می‌‌شود؟

#تحلیل_کوتاه

🔹خبری که اخیراً روزنامه «اسرائیل هیوم» مبنی بر پیام تهدیدآمیز رژیم صهیونیستی به بشار اسد منتشر کرده است، ‏نظر محافل مختلف را به خود جلب کرده و برخی ناظران آن را در کنار حملات اخیر اسرائیل به سوریه نشانی از ‏دور تازه‌ای از تهدیدات روانی و یا اقدام سخت این رژیم علیه سوریه و محور مقاومت قلمداد کرده‌اند.‏

🔸پیام جدید اسرائیل که گفته می‌شود توسط یک واسطه عربی (احتمالا امارات متحده عربی) به بشار اسد منتقل ‏شده متضمن این تهدید است که «اگر در جلوگیری از انتقال سلاح از خاک سوریه به لبنان جلوگیری نکنی، ‏سرنوشتی مانند سرنوشت سید حسن نصرالله خواهی یافت». اگرچه سخنان تهدیدآمیز و تهدید به ترور امر تازه‌ای ‏نیست و همواره بخشی از سیاست این رژیم بوده است و همچنین اقدام به ترور بالاترین مقام رسمی یک کشور ‏آنچنان کار ساده‌ای نیست که اسرائیل بدون هزینه و تبعات منفی قادر به انجام آن باشد، با این حال این تهدیدات ‏و تحرکات رژیم در رابطه با سوریه را باید جدی گرفت.‏

🔸رژیم صهیونیستی پس از عملیات طوفان الاقصی در ۱۵ مهرماه سال گذشته و خصوصا در اثر درگیری سخت با ‏حزب‌الله در جبهه شمال، سیاست «خشکاندن منابع پشتیبانی مقاومت» را تشدید کرده و تلاش کرده است راه‌های ‏ارتباطی و گذرگاه‌های رسمی و غیررسمی بین سوریه و لبنان را به بهانه اینکه محلی برای انتقال سلاح به این ‏سازمان هستند، بمباران و تخریب نماید. همچنین اسرائیل سیاست اعمال فشار جهت خروج نیروهای سپاه و حزب ‏الله از سوریه را ادامه داده و در کنار بمباران‌های مکرر سوریه اخیرا در تلاش‌ است تا از طریق وعده‌های اردن و ‏امارات برای بازسازی سوریه، بشار اسد را قانع کنند که از سپاه پاسداران و حزب ‌الله بخواهد خاک سوریه را ‏ترک کنند.‏

🔸تهدید راس قدرت در سوریه در حالی است که سوریه از دیرباز نقش سرپل ارتباطی بین جمهوری اسلامی ایران ‏و گروه‌های مقاومت به ویژه حزب‌الله لبنان را داشته و این حمایت همچنان ادامه دارد. بشار اسد سعی دارد این ‏اقدامات غیر رسمی و مخفی بماند، تا جایی که نسبت به حملات مکرر اسرائیل به خاک خود خویشتنداری نشان ‏داده و در جریان نبرد جاری در غزه و لبنان و یا حتی حملات رژیم صهیونیستی علیه جمهوری اسلامی ایران ‏سیاست سکوت و احتیاط را در پیش گرفته است.‏

🔸به‌رغم فشارها و تهدیدات مستمر رژیم صهیونیستی، بشار اسد دست از ائتلاف با جمهوری اسلامی ایران برنداشته ‏و سعی می کند میانه حمایت از مقاومت و حفظ روابط نوسازی شده با کشورهای عربی نوعی توازن ایجاد کند. ‏البته چنین کاری آسان نیست، خصوصا آنکه کشور سوریه دچار مشکلات حاد اقتصادی بوده و در اموری چون ‏بازسازی از کشورهای عربی ثروتمند بی نیاز نیست و رژیم صهیونیستی روی همین نیازمندی سوریه حساب باز ‏کرده است.‏

🔸البته اینکه تهدید اخیر رژیم صهیونیستی تا چه حد جدی است و یا در قالب عملیات روانی می گنجد، جای بحث ‏وجود دارد. برخی معتقدند اسرائیل پس از ضربه تاریخی و حیثیتی در جریان عملیات طوفان الاقصی، در صدد ‏بازسازی تصویر اقتدار نظامی اطلاعاتی خود می‌باشد و در حالی که تاکنون در کسب دستاوردهای راهبردی ‏ناتوان بوده می‌خواهد با گسترش جنگ به سوریه با عملیات‌های پرسرصدا و نمایش توانایی این رژیم برای ‏جنگیدن همزمان در جبهه‌های مختلف، تصویر قدرت خود را بازیابی کند.‏

🔸در این میان نقش متحدان و حامیان سوریه به ویژه روسیه را نباید نادیده گرفت. نماینده اعزامی پوتین به سوریه ‏اخیرا اظهار کرده است که روسیه نمی‌تواند برای جلوگیری از عبور احتمالی محموله‌های نظامی از خاک سوریه ‏تضمین دهد؛ چرا که این مسئله خارج از اختیارات آن‌هاست. سخنان «الکساندر لاورنتیف» پس از آن بود که ‏تل‌آویو از مسکو خواسته بود از عبور محموله‌های نظامی از طریق سوریه به لبنان جلوگیری کند. بنابراین روسیه ‏در رابطه با سوریه می‌تواند نقش فعالی ایفا کند و این یک فاکتور مهم در محاسبات رژیم است.‏

✅به هر حال رژیم صهیونیستی قصد دارد با تهدید بشار اسد، سوریه را از دایره محور مقاومت جدا سازد و بدین ‏وسیله مانع انتقال سلاح به مقاومت شده و به زعم خود امنیت سرزمین‌های اشغالی را تضمین کنند. اما حکومت ‏سوریه که تجربه جنگ و بحران دشوار از سال ۲۰۱۱ به بعد را از سر گذرانده است، قطعا با تهدیداتی از این نوع، ‏دست به عقب نشینی نمی زند و حمایت خود را از محور مقاومت ادامه خواهد داد، به ویژه آنکه به دلیل اشغال ‏بلندی‌های جولان توسط رژیم غاصب، انگیزه کافی برای ادامه تقابل با اسرائیل و حامیانش را دارا می باشد.‏

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 رویکرد ترامپ در قبال چین و پیامدها برای ایران

#تحلیل_کوتاه

🔹پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ زمینه را برای تغییر قابل توجه روابط ایالات متحده و چین فراهم کرده است و انتظار می رود دولت جدید ترامپ، موضع تندتری علیه چین اتخاذ کند. طبعاً مهم‌ترین مولفه کلیدی رویکرد قابل پیش‌بینی ترامپ در قبال چین، تغییر در سیاست‌های تجاری و افزایش تعرفه‌ها بر روی کالاهای وارداتی چین به آمریکاست.

🔸ترامپ چندین بار به برنامه‌هایی برای اعمال تعرفه‌هایی تا حدود ۶۰ درصد بر واردات چینی اشاره کرده است که بر اساس تعرفه‌های قبلی که با افزایش ۲۵ درصدی در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ وضع شده بود باز هم افزایش قابل توجهی پیدا خواهد کرد. هدف استراتژی افزایش تعرفه‌ها، کاهش وابستگی ایالات متحده به کالاهای چینی و بخشی از یک دستور کار گسترده‌تر برای بازگرداندن مشاغل تولیدی به ایالات متحده است.

🔸علاوه بر سیاست افزایش تعرفه‌ها انتظار می رود دولت جدید ترامپ، کنترل‌های سخت‌تری را بر صادرات فناوری به چین، به ویژه در بخش‌های حیاتی برای امور نظامی و اقتصادی، مانند تراشه‌های نیمه هادی و همینطور هوش مصنوعی اجرایی کند. علاوه بر اینها ترامپ متعهد شده که یک سری اقدامات اساسی علیه سرویس جاسوسی چین به کار ببرد و این مساله احتمالاً ابتکاراتی را با هدف مهار نفوذ چین در بخش‌های حساس مانند مخابرات و زیرساخت‌های حیاتی ایجاد کند.

💢 کابینه ضدچین

🔸در کنار این سیاست‌های از پیش اعلام شده، باید به کابینه و معاونان ترامپ نیز توجه شود. افرادی که تاکنون ترامپ آنها را به عنوان وزرا و معاونان و روسای نهادهای فدرال معرفی کرده، از جمله انتخاب مارکو روبیو به عنوان وزیر خارجه احتمالی، نشان از این دارد که ترامپ حساسیت خاصی روی انتخاب افراد درباره سیاست‌های تهاجمی آمریکا علیه چین داشته و هم اکنون هم در برخی افراد، شاهد مواضع تندتری نسبت به ترامپ علیه چین بوده‌ایم.

🔸در عین حال در حوزه مسائل ژئوپلیتیک، موضع ترامپ پیرامون مناقشه تایوان همچنان بحث‌برانگیز و کاملاً پیش‌بینی‌ناپذیر است. این موضع مبهم در قبال تایوان تا حدی نگرانی‌ها را درباره آن برانگیخته است. در حالی که ترامپ به خاطر ایده کلی انزواگرایی و تمایل به کاهش شدید پرداخت هزینه برای متحدان سنتی آمریکا، قصد دارد از تقابل نظامی با چین به نفع تایوان پرهیز کند و تأکید کرده که ممکن است از تایوان در برابر تهاجم چین دفاع نکند، اما همچنان چین را تهدید کرده که اگر به طور تهاجمی اقدامی علیه جزیره تایوان انجام دهد، عواقب شدید اقتصادی دامن‌گیر چین خواهد شد.

💢 پیامدها برای ایران

🔸طبق همین رویکرد، ترامپ به افزایش فشار بر متحدان آمریکا برای همسویی با منافع ایالات متحده علیه چین دست خواهد زد. این مساله حیاتی می‌تواند روابط آمریکا با کشورهایی را که روابط اقتصادی قوی با پکن دارند تیره و تار کند و از سوی دیگر باعث اختلال در روند واردات و قراردادهای کلان تجاری چین با کشورهایی شود که رویکرد خصمانه علیه آمریکا دارند. همین مسأله به احتمال زیاد در روند روابط چین با ایران تأثیر مضاعفی خواهد گذاشت.

🔸کمپین فشار حداکثری آمریکا روی ایران در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ، با هدف تحریم‌های سختگیرانه برای فلج‌کردن اقتصاد ایران، به طور ویژه روی صادرات نفت ایران تمرکز کرده بود. دولت جدید ترامپ هم قصد دارد بنادر و بازرگانان خارجی درگیر در تجارت نفت با ایران، به ویژه بنادر چین را هدف قرار دهد. هم اکنون علیرغم تحریم‌های قبلی، واردات نفت چین از ایران افزایش یافته و به حدود ۲ میلیون بشکه در روز رسیده است. تحریم‌های جدید ممکن است این صادرات را حدود ۳۰ درصد کاهش دهد که نشان‌دهنده تأثیر مستقیم سیاست‌های ترامپ در قبال چین روی روابط اقتصادی ایران با چین خواهد بود.

✅ در همین راستا احتمال اینکه توافق ۲۵ ساله ایران و چین نیز که شامل طرح‌های سرمایه‌گذاری و همکاری‌های مشترک اقتصادی و احتمالا نظامی بود نیز تحت تاثیر سیاست فشار سخت‌گیرانه ترامپ بر چین و متحدانش قرار بگیرد وجود دارد. تمرکز مجدد ترامپ بر راهبرد فشار حداکثری علیه ایران، احتمالاً تنش‌ها میان واشنگتن و پکن را بر سر ادامه همکاری چین با ایران تشدید می‌کند و ممکن است روی عزم چینی‌ها برای ادامه همکاری اقتصادی و نظامی با ایران تأثیر منفی بگذارد.

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️آیا زمان معامله قرن عربی فرا رسیده است؟
◼️الاهرام- مصر
📝احمد إبراهيم الدويرى

#رویة_العربیة

🔸روابط اسرائیل و آمریکا بر خطوط قرمزی استوار است که مهم‌ترین آن‌ها تعهد آمریکا به حمایت از امنیت اسرائیل در برابر هر تهدیدی است. این حمایت‌ها شامل کمک‌های سیاسی، نظامی و اقتصادی است. روابط استراتژیک بین دو کشور تا زمانی که به‌طور طبیعی پیش برود، حق مداخله‌ای برای سایر بازیگران وجود نخواهد داشت؛ اما وقتی این روابط امنیت ملی عربی، به‌ویژه مسئله فلسطین را تحت تأثیر قرار دهد، وضعیت متفاوت می‌شود.

💢تغییر نقش آمریکا از فعال به منفعل

🔹آمریکا طی دهه‌ها شریک اصلی در روند صلح بوده است؛ از پیمان صلح مصر و اسرائیل در ۱۹۷۹ گرفته تا توافق‌های اسلو در ۱۹۹۳، پیمان صلح اردن و اسرائیل در ۱۹۹۴ و توافق‌نامه‌های عادی‌سازی روابط اسرائیل با امارات، بحرین و مراکش؛ اما نقش آمریکا در بحران کنونی از فعال به منفعل تغییر یافته و به نظارت و جانب‌داری از اسرائیل محدود شده است. این جانب‌داری در دو مساله «ناتوانی در اجرای راه‌حل دو دولتی» و «عدم توقف حملات اسرائیل به غزه و لبنان» آشکار است. در واقع، این موضوع سؤالات بسیاری ایجاد کرده است به‌ویژه که حمایت نظامی آمریکا از اسرائیل افزایش داشته و فشار بر اسرائیل نتیجه‌ای نداشته است.

💢موضع دولت جدید آمریکا در مسئله فلسطین

🔹با پیروزی ترامپ در انتخابات، ضروری است به موضع‌گیری و رویکرد دولت جمهوری‌خواه جدید نسبت به مسئله فلسطین توجه شود. اکنون دولتی قدرتمند با کنترل جمهوری‌خواهان بر هر دو مجلس کنگره شکل‌گرفته است که به رئیس‌جمهور جدید قدرتی بی‌سابقه می‌دهد. سیاست‌های پیش‌بینی‌شده ترامپ در مورد فلسطین از نقطه صفر آغاز نخواهد شد، زیرا این دولت پیش‌ازاین تصمیمات بی‌سابقه‌ای در قبال مسئله فلسطین ازجمله به رسمیت شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل، انتقال سفارت آمریکا به قدس و به رسمیت شناختن حاکمیت اسرائیل بر جولان اتخاذ کرده است. این اقدامات موانع مهمی برای حل درگیری‌ها و آینده مسئله فلسطین ایجاد کرده‌اند.

💢معامله قرن ترامپ

🔹ترامپ در ۲۸ ژانویه ۲۰۲۰، طرح «معامله قرن» را ارائه داد که هدف آن از بین بردن امکان تشکیل دولت فلسطین به مرزهای ۱۹۶۷ بود. این طرح درحالی‌که حقوق مشروع فلسطین را نادیده می‌گیرد، تمامی خواسته‌های امنیتی و سیاسی اسرائیل را تأمین می‌کند. طرح به‌طور کامل مسائل قدس و آوارگان را حل‌شده می‌داند و حاکمیت بر بیش از ۳۰٪ از منطقه دره رود اردن(غور) و مناطق تحت کنترل شهرک‌های اسرائیلی در کرانه باختری و قدس شرقی را به اسرائیل می‌دهد. این طرح در فوریه ۲۰۲۰ از سوی اتحادیه عرب با اجماع کامل اعضاء رد شد.

💢نتیجه گیری

🔹انتظار نمی‌رود که دولت جدید مجدداً «معامله قرن» را که به حقوق فلسطینی‌ها ظلم می‌کند، مطرح کند. بلکه امید است که دیدگاه جدیدی را توسعه دهد که به امنیت اسرائیل و فلسطین کمک کند. اگر ترامپ خواهان تأکید بر رهبری خود است و می‌خواهد از حمایت عرب‌های آمریکایی که در پیروزی‌اش نقش داشتند قدردانی کند، باید این رویکرد را در سیاست‌های خود اعمال کند.

✅ ترامپ وعده داده است که به جنگ در غزه و لبنان پایان دهد. او باید فراتر از پایان جنگ، به آینده صلح و خروج کامل اسرائیل از غزه توجه کند. افزون بر این، ترامپ نباید مجدداً موضوع گسترش مرزهای اسرائیل را مطرح کند، بلکه باید اسرائیل را به عقب‌نشینی نهایی وادار سازد. این شرایط، جهان عرب را ملزم می‌کند که «معامله قرن عربی» را در مقابله با معامله قرن آمریکایی طرح کند. این طرح باید دارای چشم‌اندازی جامع برای حل مسئله فلسطین و مکانیزم‌های اجرایی عملی باشد که فوراً در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی ارائه شود.

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 نشست ریاض؛ نمایش خوب، کارایی ضعیف

#تحلیل_کوتاه

🔹نشست فوق العاده سران سازمان همکاری اسلامی با موضوع با حضور سران بیش از ۵۰ کشور اسلامی در روز دوشنبه ۲۱ آبان در ریاض برگزار شد. در این نشست علی‌رغم حضور برجسته سران کشورهای اسلامی و همچنین اظهارت مثبت و همسو پیرامون وضعیت منطقه و به ویژه غزه و لبنان هیچ تدبیر و گام عملی قاطعانه‌ای برای تغییر شرایط اتخاذ نشد؛ امری که حاکی از ضعف ساختاری این سازمان و فقدان قابلیت اثرگذاری واقعی است.

🔸فقدان دیدگاه سیاسی واحد، مناقشات شدید سیاسی بین اعضا و درعین‌حال سیستم تصمیم‌گیری مبتنی بر اجماع، قدرت نهادی محدود و فقدان ساختار مرکزی برای اجرای موثر تصمیمات و از همه مهمتر وابستگی غالب اعضا به قدرت‌های بزرگ ضعف‌هایی است که باعث می‌شود سازمان همکاری اسلامی صرفاً به مثابه یک پلتفرم نماشی عمل کند.

🔸مسائلی مانند سطح حضور ایران علی‌رغم این که خود از پیشنهاد دهندگان برگزاری نشست بود، عدم شرکت رئیس امارات متحده عربی، سکوت امیر قطر و ... در این نشست، خود حاکی از درک اعضا از ناتوانی و ناکارامدی اجرایی این سازمان و همچنین نشان‌دهنده عمق اختلافات از منظر تفاوت‌های رویکردی درباره موضوع نشست یعنی جنگ در غزه و لبنان است.

🔸بررسی بیانیه صادرشده در پایان نشست نشان می‌دهد که عموم بندهای آن شامل درخواست‌هایی از نهادها و بازیگران بین‌المللی است. این امر به خوبی گویای این است که خود سازمان اراده و توان اقدام خاصی ندارد؛ بار مسئولیت را از عهده خود ساقط و تکلیف را متوجه دیگران می‌بیند. وقتی خود سازمان توان اقدامی ندارد طبعیتاً درخواست‌های آن در جاهای دیگر هم شنیده نمی‌شود و به آنها توجهی نمی‌شود. مسئله دیگر این است که حتی یک اراده جمعی برای یک اقدام هماهنگ از سوی اعضا در نهادهای بین المللی به عنوان مثال اخراج یا تعلیق عضویت رژیم در ارکان و نهادهای سازمان ملل نیز وجود ندارد.

🔸با این وجود برگزاری این نشست واجد برخی دلالت‌های سیاسی مهم است. مواضع عربستان در این نشست ظاهراً نشان می‌دهد علی‌رغم پیروزی ترامپ در انتخابات ایالات متحده تب‌وتاب عادی‌سازی روابط عربستان با رژیم صهیونیستی کاهش یافته است. این مواضع می‌تواند چند دلیل داشته باشد؛ در حالی که با گذشت یک سال و اندی از جنگ غزه عربستان بر خلاف محور مقاومت که حمایت فعال از فلسطین داشته است و جریان اخوانی و برخی دیگر از بازیگران منطقه‌ای که حمایت رسانه‌ای و سیاسی قابل‌توجهی از فلسطین داشته‌اند عربستان متهم به بی‌عملی و انفعال در این رابطه بوده است. بنابراین عربستان با یکی کردن نشست سازمان همکاری اسلامی و اتحادیه عرب و اتخاذ مواضع خاص به دنبال رفع اتهام از خود و جلب افکار عمومی بود.

🔸دلیل دیگر واقعیت‌های میدانی است. در حالی که با آغاز جنگ غزه، عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی انتظار داشتند رژیم صهیونیستی بتواند با حذف حماس از غزه و سپردن امور آن به دست تشکیلات خودگردان زمینه‌های رسیدن به یک راه‌حل دیپلماتیک در مسئله فلسطین و در نتیجه عادی‌سازی و پیمان امنیتی با ایالات متحده فراهم شود اما واقعیت‌های میدانی نشان می‌دهد چنین راه‌حلی فعلاً دور از دسترس است. بنابراین در حالی که عادی‌سازی برای عربستان در چنین وضعیتی دشوار است و به نظر می‌رسد راه‌حل ترامپ برای مسئله فلسطین مبتنی بر اهرم‌سازی‌های جدید از جمله طرح مجدد اعمال حاکمیت بر کرانه باختری باشد عربستان نیز تلاش می‌کند موضع خود را در مذاکرات با ایالات متحده و رژیم صهیونیستی تقویت کند.

🔸دلیل دیگر تنش‌های مستقیم اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی است. در حالی که یکی از اهداف ایران از درخواست برگزاری این نشست فراهم کردن زمینه‌های سیاسی برای واکنش به حمله اخیر رژیم صهیونیستی به خاک خود است عربستان تلاش می‌کند خود را از پیامدهای منفی این تنش برای خود که بیشتر از ناحیه ایران و گروه‌های مقامت احساس می کند دور نگه دارد.

✅به هر حال این نشست و سخنرانی‌های تند علیه رژیم صهیونیستی نشان داد طوفان الاقصی مسئله فلسطین را به دستور کار سیاسی حکومت‌های منطقه به عنوان یک مسئله اساسی بازگردانده است. با این حال اگر چه نشست ریاض یک نمایش خوب در همسویی نسبی اعضاء در قابل تحولات اخیر منطقه به ویژه وضعیت غزه بود اما به لحاظ تاثیر، کارایی و کارامدی همانطور که انتظار می‌رفت ضعیف بود.

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 ترامپ و سرنوشت جنگ اوکراین

#تحلیل_كوتاه

🔹انتخاب دونالد ترامپ به عنوان رئیس‌جمهور ایالات متحده می‌تواند تغییرات قابل توجهی در سیاست خارجی ‏این کشور، به ویژه در مورد جنگ اوکراین ایجاد کند. یکی از دلایل این تغییرات، تمرکز ترامپ بر مسائل ‏شرق آسیا و چین است. در دوره قبلی ریاست‌جمهوری او، بحران اوکراین به وضعیتی فریز شده تبدیل شد و ‏توجه او به مهار چین معطوف گردید.

🔸 همچنین، این احتمال وجود دارد که سیاست خارجی آمریکا دوباره با ‏کشورهای اروپایی دچار شکاف شود، که می‌تواند به گسست بین متحدان غربی منجر شود. ‏یکی دیگر از پیامدهای احتمالی، تضعیف جناح شرقی ناتو است که شامل کشورهای لهستان و حوزه دریای ‏بالتیک می‌شود. اگر ترامپ به دنبال کاهش تنش‌ها و پایان جنگ اوکراین باشد، این امر ممکن است به ‏تضعیف این جناح منجر شود.‏

🔸با وجود تمایل ترامپ به بهبود روابط با روسیه و پایان دادن به جنگ اوکراین، واقعیت‌های سیاسی و نظامی ‏پیچیدگی‌هایی را به همراه دارد. چهار نکته کلیدی در این راستا وجود دارد:‏

1️⃣ محدودیت‌های ساختاری در سیاست خارجی آمریکا: نهادهای نظامی و امنیتی ایالات متحده معمولاً در ‏برابر تغییرات ناگهانی در سیاست خارجی مقاومت می‌کنند. نگرانی از تهدیدات امنیتی و حفظ منافع ملی ‏ممکن است مانع از اجرای تصمیمات ترامپ شود.‏

2️⃣ طرح آتش بس به جای صلح پایدار: طرح ترامپ برای پایان جنگ اوکراین بیشتر شبیه به یک آتش بس ‏است تا یک راهکار جامع. این طرح ممکن است به طور موقت خشونت‌ها را کاهش دهد، اما بدون ایجاد ‏شرایط مناسب برای صلح دائمی، نمی‌تواند مشکلات ریشه‌ای را حل کند.‏

‏3️⃣ مخالفت اروپا با طرح ترامپ: طرح ترامپ احتمالاً با مخالفت کشورهای اروپایی مواجه خواهد شد، چرا ‏که این کشورها نگران نفوذ روسیه و پیامدهای آن برای امنیت خود هستند. هر گونه اقدام آمریکا که به نفع ‏مسکو باشد، ممکن است تنش‌های بیشتری را در روابط فراآتلانتیکی ایجاد کند.‏

‏4️⃣ نیاز به تغییر در رهبری اوکراین: پیشبرد طرح ترامپ برای توقف جنگ با دولت فعلی اوکراین، به رهبری ‏ولادیمیر زلنسکی، شانس کمی دارد. برای اجرای موفقیت‌آمیز طرح، ممکن است نیاز باشد که شرایط داخلی ‏اوکراین تغییر کند.‏

🔸در نهایت، تنها حامی مهم طرح ترامپ برای پایان جنگ اوکراین، روسیه خواهد بود. این طرح می‌تواند به ‏تثبیت تسلط روسیه بر مناطق تصرف شده و نزدیک شدن به خواسته‌های اصلی‌اش، از جمله عدم عضویت ‏اوکراین در ناتو کمک کند.‏

✅به طور کلی، تلاش‌های ترامپ برای بهبود روابط با روسیه و پایان دادن به جنگ اوکراین با چالش‌های ‏متعددی روبه‌رو است که شامل محدودیت‌های ساختاری در سیاست خارجی آمریکا، ماهیت طرح آتش بس، ‏مخالفت کشورهای اروپایی و نیاز به تغییر در رهبری اوکراین می‌شود.‏

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🔵 جنگ تجاری ترامپ و چین تحول یافته
♦️نیویورک تایمز
📝پیتر گودمن

#اکوتهران

🔸«نیویورک تایمز» در یادداشتی تفصیلی به تحول چین در سال‌های گذشته و تاثیر آن بر اثربخشی جنگ تجاری‌ای پرداخته است که با استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید شدت خواهد گرفت. ترامپ در دوره قبلی حضور خود در کاخ سفید، تنش‌ها با چین در عرصه اقتصادی را شدت بخشید و اکنون نیز پیشنهاد اعمال تعرفه ۶۰ درصدی به محصولات چینی را به عنوان بخشی از برنامه حمایت از صنایع آمریکا مطرح نموده است.

🔹بلاشک اقتصاد چین از این جنگ تعرفه‌ای تاثیر خواهد پذیرفت؛ اما استدلال یادداشت مورد بررسی این است که چین نسبت به دوره گذشته ترامپ دچار تحول بسیاری شده است و علیرغم وجود برخی چالش‌های داخلی، تاب‌آوری به مراتب بیشتری در مقابل جنگ تجاری آمریکا خواهد داشت. در واقع، علیرغم مواجهه با بحران در بخش مستغلات، انباشت بدهی در نظام بانکی و کندی رشد اقتصادی چین فاصله قابل توجهی با شکنندگی اقتصادی دارد. دلایل کلیدی این فاصله را می‌توان در محورهای ذیل جستجو کرد.

💢متنوع‌سازی بازارها

🔹یکی از تغییرات کلیدی در این خصوص، کاهش وابستگی چین به ایالات متحده به عنوان بازار صادراتی است. بین سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۲۴، سهم واردات آمریکا از مبدا چین از ۲۰ درصد به ۱۳ درصد کاهش یافته است که بخشی از این مسئله نه ناشی از تعرفه که ناشی از تغییر در زنجیره‌های تامین چین است. در واقع، چین تلاش کرده است تا روابط تجاری خود را با سایر مناطق گسترش دهد که در این میان، جنوب جهانی، شامل آمریکای لاتین، آسیای جنوب شرقی و آفریقا نقشی تعیین کننده داشته اند.

💢 وابستگی کمتر به ایالات متحده

🔹علاوه بر این، چین بخشی از واردات محصولات کشاورزی همچون سویا را از ایالات متحده به کشورهایی همچون برزیل و آرژانتین منتقل نموده است. این چرخش در منابع و مبادی به چین کمک خواهد کرد تا در مقابل تنش تجاری با ایالات متحده واکنش مناسب‌تری نشان دهد. در واقع، چین اهرم‌های بیشتری برای مقابله با آمریکا در مقایسه با دوره اول در اختیار دارد.

💢 حکمرانی متمرکز

🔹حکمرانی اقتصادی متمرکز چین این امکان را فراهم می‌کند که واکنش‌های سیاستی و تغییرات عمده به سرعت اتفاق بیفتد. این در حالی است که در کشورهای متکثر و غیرمتمرکز، تغییر رویکرد سیاستی کندتر اتفاق می‌افتد. در پاسخ به جنگ تجاری ایالات متحده، چین همین حالا بسته محرکی معرفی کرده که آثار مذکور را تا اندازه زیادی خنثی نماید. این بسته شامل کاهش نرخ بهره و افزایش مخارج دولتی است که تقاضای داخلی را تحریک کند و بخش‌های عمده‌ای مانند مستغلات و صنایع تولیدی را مورد حمایت قرار دهد.

💢 راهبرد صنعتی

🔹علاوه بر این، چین راهبرد توسعه صنعتی خود را تغییر قابل‌توجهی داده است. این کشور به عنوان یکی از پیشگامان انرژی‌های پاک مانند پنل‌های خورشیدی، توربین‌های بادی و خودروهای برقی تثبیت گردیده است و این بخش‌های کلیدی وابستگی بسیار کمتری به بازار آمریکا دارد و با توجه فزاینده جهان به اقتصاد سازگار با محیط زیست، تقاضا در این حوزه رو به افزایش است. نبرد تعرفه‌ای ایالات متحده تاثیر کمتری بر این تقاضای فزاینده جهانی خواهد داشت.

💢 استقلال و خودکفایی

🔹محدودیت‌های وضع شده در دوره قبل توسط ترامپ علیه دسترسی چین به برخی محصولات، بالاخص نیمه‌هادی‌ها، موجب شده که چین به سمت خودکفایی در این صنایع حرکت کند. این مسئله علیرغم اینکه موجب کندی روند پیشرفت چین در برخی فناوری‌ها شده، سرمایه‌گذاری در ابتکارات داخلی را رونق داده و طبعا موجب کاهش ضربه‌پذیری در مقابل عوامل خارجی همچون محدودیت‌های آمریکایی شده است.

💢 رشد سریع بخش خصوصی

🔹یکی دیگر از تحولات اقتصاد چین در این برهه زمانی، رشد سریع‌تر بخش خصوصی بوده است. اکنون بخش خصوصی و شرکت‌های خصوصی در بخش‌های مختلف چین گسترش سریعی دارند. «نیکلاس لاردی» از موسسه اقتصاد بین‌الملل پترسون معتقد است که بخش خصوصی چین موجب شده پایگاه صنعتی چین تطابق‌پذیری بیشتری پیدا کند و در مقابل گسست‌های تجاری انعطاف بیشتری نشان دهد.

💢جمع‌بندی

✅به اتکای این مولفه‌ها، جنگ تجاری ترامپ ممکن است به جای تضعیف چین، منجر به تسریع تحول و چرخشی گردد که چین به سوی خودکفایی نموده و بالعکس جایگاه آن کشور را در اقتصاد جهانی تقویت کند. در حالی که چین تحول یافته در حال تطابق دادن خود با واقعیت‌های جهانی است، جنگ تجاری ترامپ ممکن است نتیجه‌ای متفاوت از گذشته بگیرد.

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


آنچه ترامپ در غزه به ارث می‌برد
📝دنیل بایمن
◾️فارن پالیسی

#تهران_ریویو

🔸 دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب آمریکا وعده داده است جنگ در غزه را متوقف کند و به یکسال نبردی که بیش از ۴۰ هزار فلسطینی را کشته، منطقه را ویران و به لبنان، یمن و دیگر کشورها سرایت کرده است، پایان بخشد. حتی اگر ترامپ در عمل به وعده‌اش جدی باشد، شانس پایان‌دادن به جنگ اسرائیل با حماس پایین است و احتمالاً نبرد ادامه یابد.

🔹اسرائیل باور دارد که در حال پیروزی است و حتی اگر حماس پیشنهاد توافق مطلوب اسرائیل مبنی بر تحویل گروگان‌ها در ازای خروج [از غزه] –که خطوط مذاکرات آتش‌بس در یک سال اخیر بوده است- را بدهد، بعید است توسط نتانیاهو پذیرفته شود. اسرائیل رهبران حماس را ترور و بسیاری از ظرفیت‌های نظامی آن را از بین برده است. با وجود اینکه اسرائیل حماس را همانطور که نتانیاهو وعده داده بود نابود نکرده است، این گروه در وضعیت آسیب‌پذیری قرار دارد و نتانیاهو مخالف آتش‌بسی است که به حماس اجازه بازیابی بدهد.

🔹در سمت فلسطین، برقراری صلح و اجرای آن دشوار است. اسرائیل اسماعیل هنیه، یحیی سنوار و محمد ضیف و دیگر رهبران حماس را به اضافه تعداد زیادی از فرماندهان رده‌پایین‌تر را کشته است. نتیجه‌اش، خلأ در رهبری است. این نتیجه در مورد داخل غزه نیز صادق است و مشخص نیست رهبری بیرونی، چقدر بر مبارزین باقی‌مانده در غزه کنترل دارد. هر رهبری در غزه که بخواهد کنترل خود را تحکیم کند، احتمالاً در نهایت با حملات موشکی اسرائیل مواجه خواهد شد.

🔹بایدن قادر نبود برای آتش‌بس مذاکره کند اما به‌نظر می‌رسد که بیش از ترامپ مایل به فشار بر اسرائیل باشد. منصوبین ترامپ، همچون مارکو روبیو به عنوان گزینه وزیر امور خارجه، حامیان سرسخت مواضع تند اسرائیل هستند. مایک هاکبی که به عنوان سفیر آمریکا در اسرائیل توسط ترامپ انتخاب شده، مخالف هرگونه آتش‌بس با حماس است و از الحاق شهرک‌های کرانه باختری به اسرائیل حمایت می‌کند.

🔹درون اسرائیل، دولت راست افراطی نتانیاهو حتی بیشتر به سمت راست حرکت کرده است. هفته گذشته، نتانیاهو یوآو گالانت، وزیر دفاع را که خواهان توافق آتش‌بس با حماس بود عزل کرد. با توجه به باور نتانیاهو که آتش‎‌بس به بازیابی حماس منجر می‌شود؛ پایان درگیری به روز حسابرسی سیاسی او توسط منتقدانی که او را مسئول حمله ۷اکتبر ۲۰۲۳می‌دانند منتهی خواهد شد. در واقع، سیاست نتانیاهو برای تداوم جنگ در غزه و گسترش منازعه در لبنان که منجر به از هم پاشیدن حزب‌الله در ماه‌های اخیر شده است، برای جامعه قابل قبول به نظر می‌رسد. نتانیاهو امروز در وضعیت سیاسی خوبی نیست؛ اما به نسبت رقبای سیاسی‌اش در مقایسه با سال گذشته وضعیت بهتری دارد.

✅هرچند وضعیت موجود وحشتناک است، اما به‌نظر می‌رسد محتمل‌ترین آینده برای غزه باشد. اگرچه ارتش و جامعه اسرائیل با گذشت بیش از یک سال از جنگ خسته شده‌اند و فلسطینیان در نوار غزه در بحران انسانی عظیمی قرار دارند، اما تداوم جنگ در غزه به تلاش زیادی نیاز ندارد. در مقابل، برقراری صلح نیازمند پذیرش آن توسط حماس، واسطه‌های مؤثر و یک اسرائیل مشتاق به پایان جنگ است، که هیچ‌یک از این شرایط در حال حاضر وجود ندارد. در چنین شرایطی، برقراری صلح برای دولت جدید، هر چقدر هم جاه‌طلب باشد دشوار خواهد بود.

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 حلقۀ وفاداران؛ افراد کلیدی کابینه ترامپ چه برنامه‌هایی دارند؟

#تحلیل_کوتاه

🔸با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴، این رئیس‌جمهور جمهوری‌خواه انتخاب‌های نهایی خود را برای کابینه انجام می‌دهد. مارکو روبیو برای وزارت امور خارجه، پیت هگزت برای وزارت دفاع، جان رتکلیف برای ریاست آژانس اطلاعات مرکزی (سیا) و مایک والتز برای مشاور امنیت ملی تاکنون انتخاب‌های نهایی ترامپ بوده‌اند. سوال این است که هر یک از این اعضا در مورد مسائل کنونی آمریکا در جهان چگونه فکر می‌کنند؟

💢 اول آمریکا و محافظه‌کاری ملی

🔸اگر ترامپ در دوره نخست خود با نومحافظه‌کاران سنتی و اوانجلیکال‌ها درگیری داشت؛ اکنون می‌تواند با خیال آسوده‌تری برنامه‌های خود را اجرا کند؛ بنابراین جهان شاهد یک کابینه تک‌صدا خواهد بود. اعضای تیم سیاست خارجه همگی به ایده‌های ترامپ اعلام وفاداری کرده‌اند. هیچکدام باور ندارند که آمریکا برای اشاعه ارزش‌های خود به سراغ ائتلاف‌های هزینه‌زا، مداخله نظامی و ... برود. مهم‌ترین مصداق اعتقادنداشتن به راهبرد فراحزبی هژمونی لیبرال، در نگاه ترامپ و کابینه جدیدش به جنگ اوکراین دیده می‌شود؛ تمامی اعضای جدید از مخالفین کمک نظامی به اوکراین و موافق بهبود روابط با روسیه هستند.


💢 چین، مهم‌ترین تهدید برای آمریکا

🔸۴ سال پیش، رتکلیف طی یادداشتی در وال‌استریت‌جورنال، اظهار کرد که چین تهدید شماره ۱ آمریکاست که هدفش تسلط نظامی، اقتصادی و فناورانه بر آمریکا و تمام جهان و مقابله نسل کنونی آمریکایی‌ها با چین به مقابله با فاشیسم آلمان و دیوار آهنین شوروی شباهت دارد. هرچند اولویت‌داشتن قدرت نوظهور چین در میان نخبگان حاکم در آمریکا، فراحزبی است؛ اما نمی‌توان منکر شد که رویکرد دولت آینده آمریکا با رویکرد نگاه به چین به عنوان رقیب متفاوت است. نگاه افرادی همچون رتکلیف را باید در کنار گزینه‌های وزارت خزانه‌داری دید که خواهان جنگ تجاری شدیدتری با چین هستند. البته مشخص نیست دولت آمریکا چقدر در عمل توانایی جنگ تجاری با چین را خواهد داشت.

💢 بازدارندگی در مقابل ایران

🔸هر چقدر ترامپیست‌ها خواهان کاهش درگیری آمریکا در جهان و تمرکز بر چین باشند، مسئله خاورمیانه کاملاً متفاوت است. تیم سیاست خارجه ترامپ بشدت ضدایرانی است. این تیم معقتد است که در صورتی که منافع آمریکا در منطقه توسط محور مقاومت مورد هدف قرار گیرد، باید پاسخ نظامی کوبنده‌ای به آن داد تا بازدارندگی آمریکا حفظ شود. آنها معتقدند تجربه ثابت کرده است در صورتی که به ایران و محور مقاومت ضربه نظامی محکمی وارد کنیم، آنها برای حفظ نظام عقب‌نشینی خواهند کرد.

🔸این ادراک خطرناک هنگامی که با حساسیت در مورد برنامه هسته‌ای ایران همراه می‌شود، اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. مایک والتز اخیراً بیان داشته که آتش‌بس در غزه، راه حل نهایی نیست و اسرائیل باید بر روی ایران تمرکز کند. هگزت نیز در مصاحبه‌ای گفته بود که «من اشغال نمی‌خواهم، من جنگ بی‌پایان نمی‌خواهم؛ اما ایران چهل سال است که در یک جنگ بی‌پایان با ماست. یا ما الان آن را متوقف می‌کنیم یا منتظر می‌مانیم، پشت میز [مذاکره] بر میگردیم و به آنها اجازه می‌دهیم که به توسعه قابلیت‌های خود ادامه دهند.» او پیشتر گفته بود که باید به اسرائیل اجازه بدهیم به تأسیسات هسته‌ای ایران حمله کند. شاید در بلندمدت، آمریکا به رویکرد فشار حداکثری یه جای تقابل نظامی بازگردد؛ اما از دیدگاه تیم ترامپ جنگ کنونی در منطقه این پنجره را برای آمریکا باز کرده است که برای همیشه مسئله هسته‌ای ایران را حل کند.

💢 آمریکا و اسرائیل

🔸فاصله‌گرفتن ترامپ از نومحافظه‌کاران و اوانجلیکال‌ها به معنای فاصله گرفتن ترامپ از اسرائیل نیست. با نگاهی به حامیان مالی کمپین ترامپ و همچنین برخی از اعضای تیم سیاست خارجه (روبیو و والتز) می‌توان فهمید تا چه حد لابی اسرائیل در کابینه نفوذ دارد. کابینه ترامپ به حمایت همه‌جانبه خود از اسرائیل ادامه خواهد داد و فشاری وارد نخواهد کرد، مخصوصاً در جنگی که نظم امنیتی آینده منطقه را مشخص می‌کند. آمریکا و اسرائیل بر سر تداوم جنگ تا کسب پیروزی راهبردی در برابر محور مقاومت اتفاق نظر دارند. تقریباً تمام اعضای تیم امنیت ملی، معتقدند که آمریکا باید دست اسرائیل را برای ضربه‌زدن به ایران و محور مقاومت باز بگذارد.

✅تک‌صدا شدن کابینۀ ترامپ و پیروی اعضا از رئیس جمهور، از یکسو به معنای پیش‌بینی‌پذیرتر شدن ترامپ نسبت به ۲۰۱۶ می‌شود که نکته مثبتی برای ایران است؛ اما از سوی دیگر باعث کم‌نوسان‌شدن سیاست خارجه ترامپ است و اگر ترامپ بخواهد تصمیمات خطرناکی بگیرد، بعید است که اطرافیان او بتوانند او را همچون دوره نخست مهار کنند. این برای آمریکا که در جهانی به مراتب پرچالش‌تر و بحرانی‌تر از ۲۰۱۶ قرار دارد، خبر خوبی نیست.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1

8k 1 92 10 18

♦️تغییر گفتمان هسته‌ای ایران؛ تاکتیک مذاکراتی یا تغییر ایدئولوژیک
◼️مجلس الشرق الأوسط للشؤون الدولية- قطر
📝حمیدرضا عزیزی

#رویة_العربیة

🔸در اواخر اوت ۲۰۲۴، گزارش محرمانه آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نگرانی‌هایی درباره پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران و عدم همکاری آن با آژانس را برانگیخت. گزارش هشدار داد که در صورت افزایش غنی‌سازی، ایران می‌تواند مواد لازم برای تولید چهار بمب هسته‌ای را فراهم کند. در همین حال، وزیر امور خارجه ایران گفت که احیای توافق هسته‌ای ۲۰۱۵ نیاز به بازنگری دارد.

🔹این موضع‌گیری جدید و تنش‌های منطقه‌ای، نگرانی‌ها را افزایش داده است. برخی در ایران توسعه سلاح‌های هسته‌ای را برای بازدارندگی ضروری می‌دانند؛ این تغییر موضع می‌تواند پیامدهای استراتژیک مهمی برای ایران و منطقه داشته باشد.

💢گفتمان در حال تغییر

🔹نشانه‌های ضمنی ایران بر احتمال توسعه تسلیحات هسته‌ای موضوع جدیدی نیست. در سال ۲۰۲۱ وزیر وقت اطلاعات، گفت فشار غرب می‌تواند تهران را به توسعه سلاح‌های خود سوق دهد. در فوریه ۲۰۲۴، علی‌اکبر صالحی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی اعلام کرد که ایران تمام مرزهای دانش هسته‌ای را رد کرده است. کمال خرازی نیز تأکید کرد که اگر ایران احساس خطر کند، ممکن است دکترین هسته‌ای خود را تغییر دهد. از آن زمان، بحث درباره بازدارندگی هسته‌ای در رسانه‌های ایرانی افزایش‌یافته و برخی نمایندگان مجلس علناً خواستار توسعه تسلیحات هسته‌ای شده‌اند که این امر نشان‌دهنده تغییر احتمالی در موضع رسمی است.

💢دلایل و انگیزه‌های تغییر گفتمان

🔹جنگ غزه و لبنان به تغییر گفتمان هسته‌ای ایران دامن زده است. تنش میان ایران و اسرائیل پس از ۷اکتبر تشدید و ضعف ابزارهای بازدارندگی ایران نمایان شده است. تهران اعلام کرده که هر حمله‌ای به منافعش می‌تواند با واکنش مستقیم مواجه شود و تلاش‌های اسرائیل برای تضعیف حزب‌الله نگرانی‌هایی برای ایران ایجاد کرده است. ایران با سرمایه‌گذاری در حزب‌الله و متحدان دیگر قصد داشت از تهدید غیرمستقیم علیه اسرائیل به‌عنوان ابزار بازدارنده استفاده کند، اما تضعیف توانایی‌های این متحدان، چالشی جدید برای دکترین بازدارندگی ایران پدید آورده است.

🔹اکنون در ایران، دیدگاه‌ها به سمت استفاده از سلاح هسته‌ای به‌عنوان بازدارنده نهایی در حال تغییر است. تهران، غرب به‌ویژه آمریکا را همکار اسرائیل در تهدید ایران می‌داند و تسلیحات هسته‌ای اسرائیل همراه با حمایت غرب، تهدید علیه ایران را تشدید کرده است. رقابت هسته‌ای میان قدرت‌های بزرگ و پیمان آکوس (AUKUS) نیز به نگرانی‌های ایران افزوده است. خروج آمریکا از برجام باعث شده تا برخی معتقد باشند که ایران بدون داشتن سلاح هسته‌ای هزینه آن را می‌پردازد و این امر بر ضرورت دستیابی به سلاح هسته‌ای به‌عنوان یک جایگزین منطقی می‌افزاید.

💢پیامدها و سناریوهای آینده

🔹درک ایران از میزان تهدید، متغیر اصلی در احتمال ساخت سلاح هسته‌ای است. ایران امیدوار بود فشار دیپلماتیک و نظامی از سوی محور مقاومت بر اسرائیل، توازن قوا را به نفع محور مقاومت تغییر دهد. پس از حملات بی‌سابقه اسرائیل به حزب‌الله به نظر می‌رسد فشار دیپلماتیک تأثیر کمی بر رویکرد نظامی و امنیتی اسرائیل داشته است. تغییر وضعیت پس از ۷اکتبر نیز ممکن است پیامدهایی فراتر از تضعیف بازدارندگی ایران داشته باشد. پیروزی اسرائیل در جنگ ممکن است کشورهای عربی را به احیای همکاری با اسرائیل وادار کند. این امر می‌تواند میزان تهدید علیه ایران را افزایش دهد و در نتیجه تمایل ایران را برای ساخت سلاح تقویت کند. با توجه به این شرایط چند سناریو وجود دارد:

1️⃣ایران ممکن است رویکردی تدریجی را انتخاب کند. ظرفیت غنی‌سازی خود را بدون انجام اقدامات رسمی برای جلوگیری از نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی یا خروج از معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای افزایش داده و در عین‌حال پیشبرد تولید سایر اجزای اساسی ضروری برای تسلیحات هسته‌ای را در پیش بگیرد. در این سناریو ایران به یک کشور در آستانه دست‌یابی کامل به سلاح هسته‌ای تبدیل می‌شود.

2️⃣ایران ممکن است به‌جای این که منتظر حمله علیه خود باشد، ابتکار تولید سلاح هسته‌ای را در دست گیرد هرچند این اقدام خطر حمله پیشگیرانه به تأسیسات هسته‌ای ایران را به دنبال دارد اما این گزینه واقعی برای ایجاد بازدارندگی به نظر می‌رسد.

3️⃣ایران ممکن است رویکرد دیپلماتیک جدیدی اتخاذ کند. چنانکه مسئولین جدید ایرانی به‌ویژه مسعود پزشکیان از تمایل برای تداوم مذاکرات با غرب سخن گفته‌اند. در این رویکرد دامنه مذاکرات فراتر از پرونده هسته‌ای است و شامل موضوعات سیاسی و امنیتی می‌شود. چنانکه وزیر امور خارجه ایران هشدار داده است برای تأیید صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران راهی جز مذاکرات وجود ندارد.

اندیشکده تهران
@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


Partisan / پارتیزان dan repost
🔹 جنگنده Chengdu J-10CE مذکور که فرمانده نیروی هوایی ارتش از آن بازدید کرد در فضای خارجی و روبروی سالن بین‌المللی شماره «۱» در جنوب غربی نمایش‌گاه قراردارد.

🔹 این جنگنده در این آرایش تسلیحاتی که برای نمایش طیف تسلیحاتی این جنگنده است به دو موشک هوا‌به‌هوای هدایت فروسرخ PL-10E، دو موشک هوا‌به‌هوای هدایت راداری فعال PL-12E مجهز است.

🔹 موشک ضد کشتی مافوق صوت سوخت جامد CM-400 AKG با توانایی مانور در جو با برد ۲۴۰ کیلومتر و ۳ بمب هدایت لیزری GB 250 با وزن ۲۵۰ کیلوگرم در یک جایگاه و دو مخزن سوخت خارجی دیگر تسلیحات این جنگنده است.

🔹 پاکستان تاکنون تنها کاربر خارجی این جنگنده است که در اولین سری سفارش از زمان آغاز ساخت اولین فروند تا تحویل آخرین فروند توسط چین به پاکستان کمتر از دو سال زمان برد.

#چین #جنگنده #ژوهای_۲۰۲۴ #J_10CE

Jīngyú
@Partisan2015


🌐 جنگ در جنوب لبنان؛ ناکارآمدی تانک‌های اسرائیل

#تحلیل_کوتاه

🔹در سال‎ ‌‏۱۹۸۲ در حالی که حزب‌الله هنوز تشکیل نشده بود ارتش رژیم صهیونیستی به سرعت موفق شد جنوب ‏لبنان را به اشغال خود درآورد. با تشکیل حزب‌الله لبنان در پاسخ به این اشغال، در نهایت در سال ۲۰۰۰ پس از ‏سلسله عملیات‌های حزب‌الله، اسرائیل مجبور به عقب‌نشینی از جنوب لبنان شد.‏ با این حال مقامات صهیونیست به دنبال فرصتی بودند که مجدداً وارد جنوب لبنان شده و تا رود لیتانی پیشروی ‏کرده و بار دیگر جنوب لبنان را به اشغال خود درآورند.

🔸با نگاه ‏به تاکتیک‌های ارتش آمریکا در جنگ‌های ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ افغانستان و عراق که با پشتیبانی سنگین هوایی ‏از واحدهای زمینی منجر به تصرف سریع کابل و بغداد ظرف کمتر از دو ماه شد، فرماندهان ارتش رژیم صهیونیستی یک تاکتیک جدید به نام ‏SOD ‌‎(systematic operation design)‌‏ را برنامه‌ریزی کردند. در این تاکتیک قرار بود با بمباران‌های سنگین زیرساخت‌ها ‏و مراکز حزب‌الله لبنان ارتش اسرائیل به سرعت در جنوب لبنان پیشروی کند.‏

🔸با آغاز جنگ در سال ۲۰۰۶، تاکتیک ‏SOD‏ به سرعت پیاده سازی شد اما خیلی سریع فرماندهان رژیم ‏صهیونیستی متوجه شدند که این تاکتیک شکست خورده است. زیرا حزب‌الله نه زیرساخت خاصی و نه پایگاه و ‏پادگان مشخصی دارد؛ رزمندگان حزب‌الله مانند شبه در جنوب لبنان حضور دارند؛ به یکباره حاضر می‌شوند، ‏ضرباتی را به ارتش رژیم صهیونیستی وارد می‌کنند و دوباره ناپدید می‌شوند و بمباران زیرساخت‌های لبنان هیچ ‏تاثیری روی مقاومت حزب‌الله ندارد.‏

🔸در سال ۲۰۲۴ رویکرد مقامات صهیونیست تغییر عمده‌ای نمود. ارتش اسرائیل با انجام ترورهای متعدد و حذف ‏فرماندهان رده بالای حزب‌الله و عملیات انفجار پیجرها برای ضربه زدن به فرماندهان میانی و میدانی حزب‌الله ‏قصد داشت با از کار انداختن رزمندگان حزب‌الله و نابودی فرماندهان به سرعت در جنوب لبنان پیشروی کند و تا ‏رود لیتانی پیش برود اما در عمل ارتش رژیم صهیونیستی موفق به پیشروی آنچنانی در جنوب لبنان نشده است. با ‏گذشت بیش از پنجاه روز از حمله زمینی به جنوب لبنان همچنان ارتش رژیم صهیونیستی با وجود وارد کردن ۴ ‏لشکر زرهی و پیاده در مناطق مرزی در حال دست و پا زدن است و توانایی پیشروی به عمق خاک لبنان را ندارد.‏

‏ 🔸در این پنجاه روز ارتش رژیم صهیونیستی با تجربه جنگ تموز از واحدهای زرهی خود در صحنه نبرد بهره ‏نمی‌برد و تانک‌های ارتش رژیم به ندرت در جنوب لبنان دیده می‌شوند در سال ۲۰۰۶ حزب‌الله لبنان با ‏کمک موشک‌های ضد زره کورنت ضربات سختی به تانک‌های مرکاوا مارک ۳ ارتش اسرائیل وارد کرد و ‏یکی از دلایل پیروزی حزب‌الله از کار انداختن بخش عمده‌ای از تانک‌های رژیم صهیونیستی در این جنگ بود.‏

🔸بنابراین اکنون ارتش اسرائیل از تانک‌های خود در صحنه نبرد کمتر استفاده می‌کند و به همین دلیل هم با وجود ‏بمباران‌های سنگین در جنوب لبنان همچنان قادر به پیشروی در خاک لبنان نیست. براین اساس ارتش اسرائیل در حال حاضر ‏قصد دارد با جنگ روانی و اقداماتی مانند انفجار یک تونل با ۱۰۰ تن مواد منفجره و یا انهدام کامل یک روستا ‏و منفجر کردن مساجد در خط مرزی، حضور خود را در جنوب لبنان به نمایش بگذارد.‏

✅رزمندگان حزب‌الله لبنان اما به خوبی ثابت کرده‌اند برای مبارزه روی زمین به خوبی توجیه شده‌اند و قطع ارتباط ‏با مرکز فرماندهی روی مقاومت آنها تاثیر چندانی بر آنها نمی‌تواند بگذارد. آنها تاکنون با اجرای نقشه‌های از ‏پیش طراحی شده موفق شده‌اند ارتش اسرائیل را به خوبی در مناطق مرزی زمین‌گیر کنند و از پیشروی آنها ‏جلوگیری کنند.‏

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️قمار ارتش اسرائیل در لبنان
◾️ مرکز مطالعات راهبردی بگین سادات
📝 سرتیپ اران اورتال

#تهران_ریویو

🔹ارتش اسرائیل از آغاز جنگ لبنان با مخاطرات متعددی روبرو بوده است. راهبرد ارتش اسرائیل مبنی بر حذف فرماندهان عالی‌رتبه حزب‌الله به منظور تضعیف عملکرد در میدان، نواقص بسیاری دارد و تغییر این رویکرد برای دستیابی به پیروزی در این حمله ضروری به نظر می‌رسد.

💢 تحلیل شرایط کنونی

🔸پس از سلسله عملیات‌های اسرائیل علیه فرماندهی حزب‌الله، حمله زمینی محدود به مرزهای جنوبی لبنان با هدف جلوگیری از بروز جنگی همه‌جانبه، بازگرداندن ساکنان شمالی به محل سکونت خود و نابودی زیرساخت‌های نیروهای ویژه رضوان انجام شد. با این حال، از منظر نظامی، این طرح بر پایه فرضیات ساده‌انگارانه‌ای بنا شده و ریسک‌های عملیاتی بزرگی به همراه دارد.

💢 مخاطرات حمله به مرزهای لبنان

🔸مهم‌ترین اشتباه ارتش اسرائیل این است که هدف اصلی خود را نابودی زیرساخت‌های حزب‌الله و نه خود این گروه قرار داده است. اشتباه دوم، تلاش اسرائیل برای عملیات نظامی بدون رویارویی مستقیم است. با توجه به اینکه توان نظامی نیروهای رزمی و فرماندهی حزب‌الله در رده‌های پایین آسیب چندانی ندیده است، این اهداف باعث می‌شود که نیروهای حزب‌الله از این نبرد جان سالم به در ببرند و تهدید آنها برای اسرائیل تنها به مدت کوتاهی کاهش یابد. این مسئله نشان می‌دهد هدف استراتژیک اسرائیل پایان جنگ با یک توافق بین‌المللی پس از تخریب زیرساخت‌های حزب‌الله است و نه از بین بردن کامل حزب‌الله.

🔸مستقر کردن ارتش در یک نوار باریک در برابر نیروهای حزب‌الله که از توان نظامی قابل توجهی برخوردارند، نیروها را در معرض خطرات جدی قرار می‌دهد. زخمی شدن ۵۰ نفر از سربازان گردان «ایگوز» فقط در یک نبرد، نمونه‌ای بارز از این مخاطرات است. البته ارتش تلاش دارد تا این ضعف را با تأمین امنیت نیروها از طریق تمرکز بر عملیات‌های هوایی و آتش‌بار جبران کند؛ اما از منظر نظامی، این رویکرد صحیح نیست و بهتر است به محاصره از طریق حرکت‌های سریع به عمق جنوب پرداخته شود.

💢 غیرنظامی کردن جنوب لبنان

🔸آن‌چنان که از عملکرد ارتش اسرائیل در جنوب لبنان پیداست، راهبرد اسرائیل برای غیر نظامی کردن جنوب لبنان نه از طریق برتری و غلبه نظامی، بلکه از طریق اجرایی کردن قطعنامه ۱۷۰۱ از مسیر توافق سیاسی است که البته به جایی نخواهد رسید. چرا که علی‌رغم موفقیت حملات هوایی، تا زمانی که نیروی رزمی حزب‌الله در حال نبرد است، جنگ کنونی در لبنان پایان منازعه با حزب‌الله نیست بلکه تنها مقدمه‌ای برای جنگ بعدی خواهد بود.

💢پیامدهای راهبرد فعلی

✅ راهبرد کنونی ممکن است ساکنان شمال را به خانه‌هایشان بازگرداند و توافقی حاصل کند. اگر چنین راهبردی موفق شود، دستاوردها و ضعف‌های عملیات‌های هوایی و پنهانی (امنیتی) مشخص خواهد شد. این اقدامات نشان داده‌اند که علی‌رغم مهلک بودن، کافی نیستند و قدرت حزب‌الله را از بین نخواهند برد. همچنین استفاده از این اقدامات باعث درس گرفتن حزب‌الله از اشتباهاتش می‌شود. بنابراین، در صورت شکست اما بقای حزب‌الله، تنها زمان برخورد بعدی با حزب‌الله که هوشیارتر و آماده‌تر خواهد بود، به تعویق انداخته می‌شود. بنابراین، تغییر در استراتژی و اتخاذ رویکردی جامع‌تر برای دستیابی به موفقیت‌های پایدار ضروری به نظر می‌رسد.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🔵 دستور کار اقتصادی ترامپ برای روزهای اول: از مالیات تا تعرفه
♦️بلومبرگ
📝مایک دورنینگ، اریک مارتین و تام اورلیک

#اکوتهران

🔸بلومبرگ در گزارشی مفصل به دستور کار اقتصادی دونالد ترامپ در روزهای اول استقرار در کاخ سفید پرداخته و برنامه وی در موضوعاتی از قبیل مالیات، تعرفه، بانک مرکزی (فدرال رزرو) و مقررات‌زدایی را پیش‌بینی نموده است که در ادامه خلاصه‌ای از هر عنوان ارائه خواهد شد. همچنین، محورهای اصلی اقدام ترامپ و روند قانونی احتمالی مربوط به آن در جدول بالا نقل شده است.

💢تعرفه و سیاست تجاری

🔹برنامه ترامپ برای اعمال تعرفه به واردات یکی از محوری‌ترین وعده‌های اقتصادی وی بود. ترامپ پیشنهاد اعمال تعرفه ۲۰ درصدی به کلیه محصولات وارداتی خارجی را مطرح نموده و این رقم را در خصوص محصولات چینی تا ۶۰ درصد و در خصوص خودروهای تولیدی در مکزیک تا ۲۰۰ درصد اعلام کرده است.

🔹در حالی که برخی از مشاوران اقتصادی تعرفه را ابزار چانه‌زنی ترامپ می‌دانند، برخی دیگر معتقدند ترامپ تجدیدنظر جدی در نظام تعرفه‌ای ایالات متحده را علیرغم شوک احتمالی آن به جد پیگیری خواهد کرد. این تعرفه‌ها به عنوان تامین‌کننده درآمد لازم برای تخفیفات مالیاتی مورد نظر ترامپ نیز درنظر گرفته می‌شوند.

🔹با اینهمه، بسیاری از اقتصاددانان معتقدند درآمد موردنظر از این مسیر تعرفه‌ای حاصل نخواهد شد. ترامپ برای اعمال این تعرفه‌ها از قانونی بهره خواهد برد که در سال ۱۹۷۷ به رئیس‌جمهور اختیار مربوطه را در چارچوب مقابله با تهدیدات اقتصادی و مسائل امنیت ملی اعطا کرده است. از این رو، وی در موضوع تعرفه قادر است کنگره را دور بزند و راساً اقدام کند.

💢سیاست‌های مالیاتی و اقتصادی

🔹برنامه اقتصادی دونالد ترامپ حول تمدید تخفیفات مالیاتی ۲۰۱۷ شکل گرفته که مقرر است در پایان سال ۲۰۲۵ منقضی گردد. تغییرات پیشنهادی وی حذف مالیات بر انعام، اضافه‌کاری و مزایای تامین اجتماعی است. موضوع حذف مالیات بر انعام از وعده‌های کلیدی وی بوده است و علاوه بر این، حذف مالیات بر درآمد فدرال و کاهش مالیات شرکتی نیز در دستور کار این دولت قرار خواهد گرفت.

🔹برآوردها نشان می‌دهد که این برنامه تخفیفات مالیاتی در مجموع هزینه‌ای بالغ بر ۱۱ تریلیون دلار خواهد داشت و با توجه به ساختار تصمیم‌گیری ایالات متحده، نیازمند اجازه کنگره خواهد بود که با توجه به کنترل حزب جمهوری‌خواه بر کنگره، بیشتر در گرو اجماع داخلی جمهوری‌خواهان در خصوص ابعاد و میزان تخفیفات است.

💢روابط با فدرال رزرو

🔹تاثیر ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ بر روابط دولت آمریکا و فدرال رزرو یکی از جنبه‌های مهم تغییر ارزیابی می‌شود. برنامه ترامپ ممکن است بتواند منجر به افزایش نرخ رشد و تورم گردد، که از این منظر در بازار اسناد خزانه تحول ایجاد خواهد شد و نرخ بهره تعیینی توسط فدرال رزرو تحت تاثیر قرار خواهد گرفت. جرومی پاول، رئیس فدرال رزرو، اعلام نموده که تا پایان دوره ماموریت خود، یعنی سال ۲۰۲۶، قصد کناره‌گیری ندارد.

🔹این در حالی است که دونالد ترامپ مایل است وی را به نفع چهره‌ای همسوتر کنار بگذارد. از این رو، ممکن است دونالد ترامپ برای برکناری یا تنزل جایگاه جرومی پاول اقدام نماید که متعاقب چنین اقدامی، کار به اقامه دعوی حقوقی و فعالسازی ساز و کارهای نظارتی خواهد کشید؛ چرا که پاول به جد معتقد است برکناری یا تنزل رتبه رئیس فدرال رزرو در حیطه اختیارات رئیس‌جمهور نیست.

💢مقررات زدایی

🔹خروج مجدد ترامپ از معاهده آب و هوایی پاریس همچون دوره قبل اقدامی قابل پیش‌بینی خواهد بود. همزمان، دولت ترامپ به طور قطع برای لغو برخی مقررات وضع شده در دوره بایدن بالاخص در حوزه انرژی و بانکداری دست به کار خواهد شد که در این خصوص، اولویت وی لغو محدودیت‌هایی خواهد بود که در دوره بایدن بر صادرات LNG وضع شد. وی همچنین استانداردهای آلایندگی خودرو را تغییر خواهد داد؛ چرا که معتقد است این استانداردها بیش از اندازه به نفع خودروهای برقی وضع شده اند.

🔹در حالی که این تحولات برای نهایی شدن نیازمند طی کردن روندی چند ماهه هست، تغییر رویکرد در فعالیت‌های حفاری و صنایع خودرو احتمالا به سرعت اتفاق می‌افتد. بخش مالی نیز با توجه به تغییر احتمالی رئیس کمیسیون بورس و اوراق بهادار ایالات متحده (SEC) با مقررات منعطف‌تری بالاخص در حوزه رمزارز و کسب و کار مواجه خواهد بود.

💢جمع‌بندی

✅در مجموع، دستور کار دوره دوم ترامپ را می‌توان اصلاحات اقتصادی بالنسبه تهاجمی، مقررات زدایی گسترده و مواجه بالقوه با نهادهای تنظیم‌گر مالی دانست که تنها باتکای یک تیم بوروکراتیک وفادار و یک پشتوانه گسترده جمهوری‌خواهانه در کنگره امکان تحقق خواهد یافت.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 ارتش آزادی‌بخش بلوچ(BLA): ماهیت و اهداف

#تحلیل_کوتاه

🔹ایالت بلوچستان، بزرگ‌ترین ایالت پاکستان از نظر مساحت و همزمان کم‌جمعیت‌ترین ایالت است که قریب به ۷۵ درصد ساکنان آن از قوم بلوچ هستند. این ایالت به لحاظ ژئوپلیتیکی و کنش‌گری بازیگران منطقه‌ای، فرامنطقه‌ای و بازیگران فرومنطقه‌ای از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. بندر گوادر و سرمایه‌گذاری چند ده میلیارد دلاری چین در این ایالت در قالب کریدور CPEC، یکی از مظاهر این اهمیت محسوب می‌شود. با اینهمه، ناامنی مبدل به پاشنه آشیل این سرمایه‌گذاری‌ها شده است.

🔸انفجار انتحاری روز شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۲ در ایستگاه راه‌آهن کویته در مرکز این ایالت، بیش از ۳۰ کشته و ۴۵ زخمی برجای گذاشت. پس از چند ساعت، «ارتش آزادی‌بخش بلوچستان»(BLA) مسئولیت این انفجار را برعهده گرفت. «ارتش آزادی‌ بلوچستان» (BLA) و «جبهه آزادی‌بخش بلوچستان» (BLF) دو سازمان مطرح نظامی هستند که در دوره‌های مختلف در بلوچستان پاکستان دست به عملیات‌های تروریستی علیه دولت مرکزی و شهروندان زده اند.

🔸در سال‌های اخیر BLA فعال‌ترین سازمان نظامی تجزیه‌طلب بوده است. این سازمان در ابتدای سال‌های ۲۰۰۰ میلادی تشکیل شد و هدف محوری خود را آزادی بلوچستان از سلطه غیربلوچ‌ها عنوان نموده است. در خصوص ماهیت و اهداف این گروه می‌توان به چهار نکته کلیدی اشاره نمود.

💢 نارضایتی سیاسی-اجتماعی

🔸علیرغم اینکه پاکستان نظامی فدرال و غیرمتمرکز دارد، برآیند روندهای امنیتی و سیاسی در دهه‌های گذشته به قبضه مناصب ایالتی توسط غیربلوچ‌ها انجامیده است. به عنوان مثال، پیروز آخرین انتخابات ایالتی در این ایالت از حزب مردم پاکستان، تحت سلطه خاندان بوتو-زرداری، برخاسته است. به طور تاریخی، ایالت بلوچستان کمترین توجه را از منظر توزیع انرژی -سوخت و برق-، مدرسه‌سازی، بهداشت و درمان دریافت کرده است و برخی برآوردها ۷۰ درصد جمعیت این ایالت را فقیر دانسته‌اند.

🔸بیکاری و عدم اشتغال جمعیت جوان یکی دیگر از چالش‌های این ایالت است که حساسیت در خصوص آن، با وجود کارگران مهاجر پنجابی و سندی دوچندان شده و شکل نفرت قومی به خود گرفته است؛ نفرتی که بروز آن را می‌توان در حملات اخیر این گروه به کارگران مهاجر و غیربلوچ مشاهده نمود.

💢 فرارفتن از خاستگاه قبیله‌ای

🔸ارتش آزادیبخش بلوچ پایگاه اولیه خود را میان قبائل بگتی و ماری یافت که در کنار یکدیگر دو گروه از ذی‌نفوذترین قبائل بلوچستان پاکستان به شمار می‌روند. با اینهمه، بررسی‌های متعددی بر این نکته تاکید کرده‌اند که BLA در سال‌های اخیر موفق به توسعه پایگاه خود از سطح قبایلی به طبقات اجتماعی گردیده و همین مسئله منجر به حمایت بخش‌هایی از جمعیت تحصیل‌کرده شهری و همچنین زنان از این گروه گردیده است؛ برخی منابع مجموع کادرهای فعال این گروه را تا شش هزار نفر برآورد کرده اند و دستکم در دو حمله از حملات انتحاری اخیر BLA، عامل انتحاری اصلی یک زن بوده است.

💢 ائتلاف و همکاری افراط‌گرایان

🔸الگوی تعامل پاکستان با افراط‌گرایان را نیز نمی‌توان به عنوان یک مولفه موثر از نظر دور داشت. بسیاری بر این باورند که حمایت پاکستان از افراط‌گرایی طالبان در افغانستان، در واقع به سرریز فعالیت‌های بی‌ثبات‌کننده به درون خاک پاکستان انجامیده است؛ چرا که در یک بیان نظری، مجموعه‌ امنیتی منطقه‌ جنوب آسیا در معضلات و تهدیدات امنیتی اشتراک دارند. در واقع، ائتلافی از گروه‌های افراطی در محیط منطقه‌ای ظاهر گردیده و تجزیه‌طلبان بلوچ از طریق طالبان به سلاح‌های آمریکایی جا مانده در افغانستان دست یافته اند.

💢 نقش سرویس‌های اطلاعاتی خارجی

🔸در این میان، نمی‌توان نقش سرویس‌های اطلاعاتی خارجی و استفاده ابزاری آنها را نادیده گرفت. هند همیشه متهم به تجهیز و پشتیبانی این گروه‌ها بوده است و سفر رهبران این گروه‌ها برای درمان به هند، بارها خبرساز شده است. پیش از فروپاشی شوروی، حمایت هند، غرب‌گرایی پاکستان و تمایلات چپ‌گرایانه این گروه‌ها نقطه پیوند میان آنها و اتحاد جماهیر شوروی بود.

🔸در سال‌های اخیر نیز سرریز رقابت و تقابل آمریکا و هند با چین را می‌توان در ناآرامی‌های پاکستان یافت؛ چرا که سرمایه‌گذاری ۵۶ میلیارد دلاری چین در CPEC و عملیاتی شدن آن، مطلوب آمریکا و غرب نیست.

💢 جمع‌بندی

✅ مروری کوتاه بر ماهیت و اهداف ارتش آزادی‌بخش بلوچستان نشان می‌دهد که پاسخ دولت پاکستان، در قالب عملیات «عزم استحکام» یا اقدامات امنیتی مشابه، به تنهایی نمی‌تواند به حل معضل ناامنی در این ایالت بینجامد؛ چرا که پاسخ به مسئله‌ای مولود هم‌افزایی عناصر متعدد –اعم از اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی- نیازمند توجه متوازن به همه این عناصر است.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🌐 آینده روابط عربستان و آمریکا در دوره جدید ترامپ

#تحلیل_کوتاه

🔹انتخاب مجدد دونالد ترامپ بعنوان رئیس جمهور آمریکا، دوباره سیاست خاورمیانه‌ای ایالات‌متحده و نقش بازیگران عربی به‌ویژه عربستان سعودی در این چارچوب را در چشم‌انداز قرار داده است. باتوجه به ایفای نقش عربستان در استراتژی منطقه‌ای دوران نخست ریاست جمهوری ترامپ، علی‌الخصوص در موضوعاتی نظیر محاصره قطر، کمپین فشار حداکثری علیه ایران و توافقات ابراهیم، سه پرسش کلیدی حول محور آینده روابط عربستان و آمریکا در دولت دوم ترامپ مطرح است:

1️⃣ سرنوشت پیمان دفاعی ریاض-واشنگتن چگونه رقم خواهد خورد؟
2️⃣ آیا عربستان به پروژه عادی سازی روابط با اسرائیل خواهد پیوست؟
3️⃣ روابط ایران و عربستان چه مسیری را خواهد پیمود؟

🔸 مهمترین پرونده دوجانبه با اثرات چندبعدی به‌ویژه در ارتباط با دو متغیر «عادی‌سازی» و «ایران»، پرونده پیمان دفاعی عربستان و آمریکا است که پیش از ۷ اکتبر، خطوط آن هویدا و در طول ماه‌های گذشته محور رایزنی‌های مقامات سیاسی و امنیتی عربستان و آمریکا قرار داشته است. سفر ماه گذشته «مساعد العیبان» مشاور امنیت ملی عربستان به واشنگتن، تازه‌ترین به‌روزرسانی از این گفت‌وگوها در فضای تنش‌های منطقه‌ای بوده است.

🔸 بر اساس این پیمان دفاعی که از دید عربستان باید الزام‌آور بوده و باید به تایید سنا نیز رسیده باشد، واشنگتن متعهد به دفاع از عربستان، ارائه راکتورهای هسته‌ای غیرنظامی، فروش تسلیحات برتر و ایجاد دسترسی به تراشه‌های پیشرفته برای ریاض خواهد بود.

🔸 متقابلا عربستان سعودی نیز مذاکرات عادی‌سازی با اسرائیل را به رسمیت شناخته و می‌پذیرد، مشارکت چین در بخش‌های حساس مانند فناوری‌های پیشرفته را محدود می‌کند و یک توافقنامه پادمان و احتمالاً پروتکل الحاقی را با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی برای راستی آزمایی استفاده از راکتورهای هسته‌ای امضا می‌کند.

🔸این گونه توافقات در دولت ترامپ که چندان به ترتیبات سازمانی و نهادی قائل نیست، می‌تواند سرعت بسیار زیادی داشته باشد، منوط به تحول در متغیر دوم یعنی عادی‌سازی روابط عربستان با اسرائیل است. اما مانع قابل توجه در این مسیر جنگ ادامه‌دار اسرائیل در غزه، در دسترس نبودن آتش‌بس و از همه مهم‌تر شرط عربستان مبنی بر تشکیل کشور مستقل فلسطینی است.

🔸اگر ترامپ بتواند این ضلع از پازل را با متوقف کردن نتانیاهو و ترغیب آن به آتش‌بس عملیاتی کند، زمینه می‌تواند برای آغاز تماس‌ها بین اسرائیل و عربستان فراهم شود. با این حال تا زمانی که راه حل دو کشوری محقق نشود، امکان توافق سه جانبه کلان وجود نخواهد داشت و ریاض و واشنگتن تنها می‌توانند به یک نسخه غیر الزام‌آور از توافقات دوجانبه دست پیدا کنند.

✅ طبیعتا برهم کنش پیمان دفاعی و عادی‌سازی به شکل خروجی یک توافق سه جانبه، نقش مهمی برای روابط ایران و عربستان و جایگاه منطقه‌ای جمهوری اسلامی خواهد داشت و می‌تواند در صورت عدم دستیابی ایران و آمریکا به یک توافق هسته‌ای روزآمد شده، مجددا فشارها(فروش نفت - محور مقاومت - ترور در داخل) را افزایش دهد. در این سناریو، روابط در حال توسعه ایران و عربستان دستخوش برخی تکانه‌ها خواهد شد. هرچند این به معنای دنباله‌روی سخت عربستان از استراتژی ترامپ نخواهد بود و سعودی‌ها نسبت به ارزش افزوده توافق پکن با جمهوری اسلامی برای محافظت از منافع پادشاهی به‌ویژه چشم‌انداز ۲۰۳۰ متعهد خواهند ماند.

🔹 اندیشکده تهران 🔹
🔹 @InstituteTehran
🔹 instagram.com/institutetehran1


♦️ پیروزی ترامپ برای آفریقا چه معنایی دارد؟
◼️قراءات الافریقیة- لندن
📝جيهان عبد السلام عباس

#رویة_العربیة

🔹انتخاب دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور آمریکا در ۶ نوامبر ۲۰۲۴ به بحث‌های جدید در خصوص سیاست‌های گذشته‌ وی منجر شد. این انتخاب به‌ویژه به دلیل اظهارات متعصبانه‌ ترامپ علیه شرکای بین‌المللی می‌تواند ممکن است پیامدهای منفی گسترده‌ای داشته باشد. اظهاراتی که نشان‌دهنده ضعف آگاهی او از سیاست بین‌الملل است و احتمال توسعه بحران‌های خارجی را افزایش می‌دهد.

💢دلایل ترس آفریقایی‌ها از پیروزی ترامپ

🔹بازگشت ترامپ به کاخ سفید نگرانی‌هایی را در میان آفریقایی‌ها درباره سیاست‌های آمریکا نسبت به این قاره برانگیخته است، زیرا او در دوره اول ریاست‌جمهوری خود هیچ‌گاه به آفریقا سفر نکرد و هسته مرکزی تمامی سیاست‌های وی انزواگرایی بود. همین مسائل باعث می‎شود چشم‌اندازی از تغییر سیاست خارجی و سیاست‌های توسعه‌ای آمریکا در قبال آفریقا وجود نداشته باشد. به‌صورت خلاصه می‌توان سه دلیل اصلی برای این نگرانی‌ها برشمرد:

1⃣تعصب ترامپ در سیاست‌های حمایتی
2⃣برجسته شدن نقش نژادپرستان در کارزار انتخاباتی او
3⃣رویکرد «اول آمریکا» ترامپ

💢پیامدهای منفی سیاست‌های ترامپ بر اقتصاد آفریقا

🔹سیاست‌های تجاری محدودکننده و جنگ با چین: اقتصاد ترامپ بر اصول ملی‌گرایانه و سیاست‌های حمایتی با شعار «اول آمریکا» استوار است. او پیشنهاد اعمال مالیات ۱۰% بر واردات از تمام جهان و ۶۰% بر کالاهای چینی را داده است که جنگ تجاری جدید با چین را اجتناب‌ناپذیر خواهد نمود. استراتژی‌هایی مانند انتقال زنجیره‌های تأمین به متحدین راهبردی آمریکا و بازگشت تولید به آمریکا، هزینه‌های صادرات به این کشور را افزایش و زنجیره‌های تأمین جهانی را مختل می‌کند. این تغییرات ممکن است رشد اقتصادی چین را 2.5% کاهش داده و تأثیر منفی بر اقتصاد آمریکا داشته باشد و ممکن است از همین رهگذر، کشورهای آفریقایی که به اقتصادهای بزرگی مانند چین و آمریکا وابسته‌اند نیز آسیب ببینند.

🔹احتمال لغو قانون (AGOA): نگرانی‌هایی درباره ادامه قانون رشد و فرصت‌ها (آجوا) در آفریقا وجود دارد. این قانون که تا سال ۲۰۲۵ تمدید شده است، به ۳۰ کشور آفریقایی اجازه می‌دهد تا بیش از ۱۸۰۰ محصول را بدون پرداخت عوارض گمرکی و ۵۰۰۰ محصول را به‌صورت ترجیحی به بازار آمریکا صادر کنند. لغو این قانون می‌تواند تجارت آفریقا، به ویژه صادرات آفریقای جنوبی به آمریکا را تحت تأثیر قرار دهد و باعث افزایش تعرفه‌ها، کاهش تولید ناخالص داخلی و تأثیر منفی بر صادراتی مانند مواد غذایی، تجهیزات و معادن شود.

🔹تضعیف اهداف سیاست پولی و افزایش فشارهای تورمی: افزایش تعرفه‌ها و کاهش مالیات در آمریکا می‌تواند تورم را بالا ببرد و فدرال رزرو را به افزایش نرخ بهره وادار کند که نگرانی سیاست‌گذاران آفریقایی که با اثرات نامتناسب دلار سروکار داشته‌اند را برمی‌انگیزد.

🔹سیاست‌های سختگیرانه مهاجرت: سیاست‌های ترامپ در دوره اول ریاست‌جمهوری‌اش بر مهاجرت آفریقایی‌ها به ایالات‌متحده تأثیر گذاشت و احتمالاً بازگشت به این سیاست‌ها، فرصت‌های مهاجرتی را محدود می‌کند. امریکا به یکی از مقاصد مهم مهاجران آفریقایی تبدیل‌شده و تعداد آن‌ها از سال ۱۹۸۰ شانزده برابر شده است. در سال ۲۰۱۹، حدود ۲.۱ میلیون مهاجر از آفریقای جنوب صحرا در آمریکا زندگی می‌کردند که ۵ درصد از کل جمعیت مهاجران را تشکیل می‌دهند. پیش‌بینی می‌شود که این تعداد تا سال ۲۰۶۰ به ۹.۵ میلیون نفر برسد و مهاجران از کشورهای مختلفی مانند نیجریه، مصر، آفریقای جنوبی و غنا باشند.

🔹کاهش کمک‌ها و وام‌های بلاعوض: آمریکا بیشترین کمک‌های مالی را به آفریقا می‌کند. با توجه به تمرکز سیاسی محدود ترامپ ممکن است بار دیگر میزان سرمایه‌گذاری و اعطای تسهیلات به کشورهای افریقایی کاهش یابد.

💢فرصت‌های احتمالی پیش رو

🔹سیاست‌های ضد چینی ترامپ فرصت‌هایی را برای بازار آفریقا خلق خواهد کرد. برخی سیاست‌های ترامپ مانند ابتکار "رونق آفریقا" در سال ۲۰۱۹ که با هدف افزایش تجارت و سرمایه‌گذاری پایه‌گذاری شد، برای آفریقا سازنده بودند. تمرکز واشنگتن بر ژئواستراتژی و تلاش برای سرمایه گذاری در بخش‌هایی از این قاره و تقویت روابط دیپلماتیک در آفریقا ادامه خواهد داشت. نفوذ فزاینده روسیه و چین در قاره آفریقا دولت ترامپ را مجبور خواهد کرد که سیاست‌های انزواطلبی خود را کاهش دهد. آفریقا نیز با همکاری بریکس به دنبال تنوع ارزی و کاهش وابستگی به دلار است.

🔹 اندیشکده تهران 🔹

🔹 @InstituteTehran
🔹 instagram.com/institutetehran1


🔆 پایان جنگ غزه در دست ترامپ است یا نتانیاهو؟!

#تحلیل_کوتاه

🔹با پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، یکی از پرسش‌های مطرح‌شده، این است که ورود ترامپ به کاخ سفید باعث توقف منازعه کنونی میان اسرائیل و محور مقاومت می‌شود یا خیر؟ استدلال اصلی کسانی که به این پرسش پاسخ مثبت می‌دهند این است که دکترین ترامپ حول مهار چین و کاهش درگیری‌های آمریکا در سایر مناطق جهان است؛ بنابراین ترامپ تلاش خواهد کرد با تحقق آتش‌بس در غزه و لبنان به سراغ مسئله چین و تایوان برود. اما این استدلال تا چه حد صحیح است؟

🔸یکی از زمینه‌های وقوع ۷اکتبر، فرایند عادی‌سازی روابط اعراب با اسرائیل و ضمیمه‌های اقتصادی و نظامی آن (آیمک و همکاری نظامی-امنیتی میان عربستان و اسرائیل برای مهار ایران) بود که باعث حل‌وفصل دائمی مسئله فلسطین (از منظر آمریکا) نیز می‌شد. این فرایند که در چارچوب نظم امنیتی مدنظر آمریکا و اسرائیل قرار دارد، نه فقط بر آغاز جنگ، بلکه در مذاکرات آتش‌بس میان اسرائیل و حماس و حزب‌الله سایه افکنده است. در حالی که آمریکا تلاش می‌کرد آتش‌بس محقق شود، محورهای مذاکرات حاکی از آن بوده است که حتی دولت بایدن -که نیازمند کسب دستاورد سیاسی از طریق آتش‌بس برای انتخابات بود- شرایطی را روی میز قرار داد که برای محور مقاومت غیرقابل قبول؛ اما پیروزی راهبردی برای اسرائیل و نظم امنیتی مدنظرش بود.

🔸در یک نگاه وسیع‌تر، آمریکا به دنبال پایان مسائلش در خاورمیانه بود که از طریق ایجاد ائتلافی از متحدان علیه نفوذ ایران -و حتی سایر ابرقدرت‌های در حال ظهور همچون چین- در منطقه محقق می‌شد تا بتواند بر پرونده چین به عنوان اولویت نخست سیاست خارجه خود تمرکز کند. در این نکته هم دولت بایدن و هم دولت ترامپ هم‌نظر بوده‌اند. بایدن و ترامپ با وجود داشتن تفاوت‌های قابل‌توجهی درباره مواجه با چین، اتفاق‌نظر دارند که این قدرت نوظهور، مسئله نخست آمریکاست و باید در این رقابت هژمونیک پیروز شد. هر دو دولت نیز فرایند صلح ابراهیم را پیگیری کردند که در راستای تثبیت نظم‌ عربی-اسرائیلی-آمریکایی در منطقه بود.

🔸جنگ کنونی در منطقه را باید در چارچوب تلاش آمریکا جهت شکل‌دهی تنظیمات منطقه‌ای مطابق نظم مدنظر خود دید. درست است که ترامپ در حال تغییر اطرافیان و اعضای پیشین کابینه خود -که شامل نئوکان‌ها و اونجلیکال‌هایی همچون پمپئو، هیلی، بولتون و پنس می‌شدند- و جایگزین کردن آنها با ترامپیست‌ها و جمهوری‌خواهان جدیدی است که به طور جدی به مسئله چین اهمیت می‌دهند؛ اما نباید تلاش دولت‌های نخست ترامپ و بایدن برای شکل‌دهی به این نظم امنیتی جدید و ایجاد آلترناتیوی برای حضور آینده چین در منطقه فراموش شود. به نظر می‌رسد دولت دوم ترامپ نیز در همین راستا تلاش کند که نظم منطقه‌ای جدیدی را ایجاد کند.

🔸حمایت از اسرائیل برای تحقق اهداف آمریکا در منطقه با این نکته نیز همراه است که گزینه‌های اصلی تیم سیاست خارجه ترامپ نه تنها خواستار تداوم حمایت تمام‌وکمال از اسرائیل هستند، بلکه کسانی همچون مایک والتز به عنوان گزینه وزارت دفاع بعضاً اظهار داشته‌اند که باید دست اسرائیل را برای تمرکز بر روی ایران باز گذاشت. از آنجا هم که ترامپیست‌ها رویکرد بسیار تندی در قبال ایران و محور مقاومت دارند، تصور بعیدی است که در زدوخوردهای خارج از کنترل میان ایران و اسرائیل، دولت ترامپ به اسرائیل فشار بیاورد که جنگ را خاتمه بخشد. از مسئله لابی اسرائیل که نفوذی فراحزبی دارد نیز نمی‌توان به سادگی گذشت. نه تنها کمپین ترامپ حمایت‌های کلانی از یهودیان حامی اسرائیل دریافت کرده است (همچون کمک ۱۰۰ میلیون دلاری مریام ادلسون)؛ بلکه گزینه‌های کنونی کابینه ترامپ همچون سناتور مارک روبیو نیز مشمول حمایت‌های مالی لابی اسرائیل شده‌اند.

✅دولت ترامپ به احتمال بالا به حمایت خود از اسرائیل ادامه خواهد داد و در صورتی هم که بخواهد وارد مذاکرات اتش‌بس بشود، با همان روشی که دولت بایدن در پیش گرفته بود (مذاکره با هدف دستیابی به پیروزی‌های راهبردی در مقابل حماس و حزب‌الله) پیگیری خواهد کرد. تنها چیزی که می‌تواند نقطه پایانی بر این روند باشد، ناتوانی اسرائیل در رسیدن به اهداف خود در میدان نبرد خواهد بود. این رژیم تاکنون به پیروزی‌های تاکتیکی در مقابل حماس و حزب‌الله دست یافته است. با این حال مشخص نیست تا کجا توان و اراده برای ادامه جنگ را خواهد داشت. در صورتی که اسرائیل ناچار به پذیرش آتش‌بس با شروط حزب‌الله و حماس شود، آمریکا نیز ناچار به عقب‌نشینی خواهد بود.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


♦️۶ کشور پیشرو عربی سرمایه‌گذار در هوش مصنوعی
◼️الجزیره نت-قطر
📝 محمد سناجلة

#رویة_العربیة

🔹انقلاب صنعتی چهارم چالش‌ها و فرصت‌های متعددی برای جهان عرب ایجاد کرده است. از میان این کشورها عربستان، قطر و امارات با سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی، اینترنت اشیاء و روباتیک تلاش می‌کنند اقتصادشان را متنوع نموده و وابستگی به نفت را کاهش دهند.

💢رشد سریع

🔹هزینه‌کردهای فناوری در خاورمیانه با حمایت دولتی و سرمایه‌گذاری‌های بخش خصوصی به‌سرعت رشد کرده و بر زیرساخت‌های فناوری اطلاعات، خدمات دیجیتال، هوش مصنوعی، امنیت سایبری و شهرهای هوشمند تمرکز دارد. انتظار می‌رود کل هزینه‌کرد جهانی فناوری اطلاعات در سال ۲۰۲۴ به ۵.۱ تریلیون دلار و هزینه‌کرد فناوری اطلاعات در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا در سال ۲۰۲۴ با ۴ درصد افزایش به ۱۸۳ میلیارد دلار برسد. همچنین پیش‌بینی می‌شود هزینه‌های مربوط به هوش مصنوعی در خاورمیانه در سال جاری به‌تنهایی از ۳ میلیارد دلار نیز فراتر رود که نسبت به سال ۲۰۲۳ افزایش ۳۲ درصدی را نشان می‌دهد.

💢برجسته‌ترین کشورهای عربی سرمایه‌گذار در بخش فناوری

1️⃣عربستان با سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیارد دلاری

🔸عربستان سعودی در فوریه ۲۰۲۴ شرکت «آلات» را با تمرکز بر فناوری‌های پیشرفته تاسیس نمود که مقرر است صندوق سرمایه‌گذاری عمومی این کشور تا سال ۲۰۳۰ معادل ۱۰۰ میلیارد دلار در آن سرمایه‌گذاری کند. حوزه‌های تمرکز این شرکت شامل هوش مصنوعی، نیمه‌هادی‌ها، کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای، روباتیک و شهرهای هوشمند خواهد بود. عربستان سعودی به دنبال تبدیل‌شدن به یک ابرقدرت در زمینه هوش مصنوعی است که این موضوع منجر به تشدید رقابت در منطقه عربی خلیج‌فارس برای جذب سرمایه‌گذاری از چین، ایالات‌متحده و دیگر قدرت‌های فناوری خواهد شد.‌

2️⃣ سرمایه‌گذاری ۲.۵ میلیارد دلار قطر در حوزه هوش مصنوعی

🔸قطر با سرمایه‌گذاری راهبردی در هوش مصنوعی به جایگاهی برجسته در فناوری‌های نوین دست‌یافته و در خط مقدم ایجاد استانداردهای جهانی جدید قرار دارد. پیش‌بینی می‌شود بازار هوش مصنوعی قطر تا ۲۰۲۴ به ۴۲۸.۴ میلیون دلار و تا ۲۰۳۰ با رشد سالانه ۲۸.۷ درصد به ۱.۹ میلیارد دلار برسد. قطر ۲.۵ میلیارد دلار برای تقویت هوش مصنوعی و نوآوری اختصاص داده است و پیش‌بینی می‌شود سرمایه‌گذاری دیجیتال این کشور نیز تا ۲۰۲۶ به ۵.۷ میلیارد دلار خواهد رسید.

3️⃣ سرمایه‌گذاری سالانه 3 میلیارد دلاری امارات در حوزه نوآوری

🔸امارات سالانه ۳میلیارد دلار در نوآوری سرمایه‌گذاری می‌کند و انتظار می‌رود هوش مصنوعی تا ۲۰۳۰ حدود ۹۸میلیارد دلار به اقتصاد آن اضافه کند. هدف استراتژی هوش مصنوعی امارات ۲۰۳۱آن است که این فناوری را در همه خدمات و وزارتخانه‌های دولتی ادغام کند. امارات با طرح‌هایی مانند برنامه روباتیک دبی، به دنبال افزایش سهم روباتیک و اتوماسیون در تولید ناخالص داخلی دبی تا ۹٪ طی ۱۰سال آینده و تبدیل شهر دبی به یکی از ۱۰ شهر برتر جهان درزمینه روباتیک و خودکارسازی است.

4️⃣ ارزش بازار فناوری اطلاعات کویت طی ۵ سال آینده ۳۹.۸ میلیارد دلار

🔸چشم‌انداز ۲۰۳۵ کویت بر تنوع‌بخشی به اقتصاد و تبدیل کشور به یک مرکز مالی منطقه‌ای تمرکز دارد. بازار فناوری اطلاعات کویت از ۲۲.۴۸ میلیارد دلار در ۲۰۲۳به ۳۹.۸۳ میلیارد دلار در پنج سال آینده خواهد رسید. صنعت مخابرات در کویت با خدمات شبکه نسل پنجم و ششم، کابل‌های فیبر نوری، اتصال ماهواره‌ای و دسترسی به شبکه وای فای در سراسر کشور شناخته می‌شود.

5️⃣ مصر به دنبال صادرات ۹ میلیارد دلاری دیجیتال

🔸دولت مصر استراتژی اقتصادی ۸محوری برای دوره ۲۰۲۴-۲۰۳۰ را راه‌اندازی کرده است. این استراتژی شامل ایجاد یک‌میلیون فرصت شغلی در زمینه‌های فناوری، مهندسی و علوم است و هدف آن افزایش صادرات الکترونیک به حداقل ۲۰٪ و آموزش یک‌میلیون کارآموز در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات است. همچنین، دولت قصد دارد پوشش اینترنت پرسرعت را گسترش داده، کابل‌های مسی را با فیبر نوری جایگزین کند و تعداد دکل‌های موبایل را تا سال ۲۰۳۰به ۵۰هزار برساند. پیش‌بینی می‌شود این بخش تا سال ۲۰۳۰ حدود ۸٪از تولید ناخالص داخلی مصر را به خود اختصاص دهد و صادرات دیجیتال تا سال ۲۰۲۶ به ۹میلیارد دلار برسد.

6️⃣ رسیدن بازار هوش مصنوعی مراکش تا سال ۲۰۲۳به یک میلیارد دلار

🔸بازار هوش مصنوعی در مراکش پیش‌بینی می‌شود در سال ۲۰۲۴به ۲۵۶میلیون دلار برسد و تا سال ۲۰۲۳ با رشد سالانه ۲۸.۴۶٪به ۱.۱۵میلیارد دلار افزایش یابد. مراکش ازجمله از طریق «ابتکار توسعه هوش مصنوعی دانشگاه محمد ششم» که برنامه‌های تحقیقاتی و آموزشی در این زمینه را تقویت می‌کند در هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کرده است. این برنامه‌ها بر ادغام هوش مصنوعی در بخش‌های کشاورزی، بهداشت و انرژی متمرکز است.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🔵 شراکت امنیت معدنی کوآد
♦️اندیشکده او. آر. اف
📝آبیشیک شرما

#اکوتهران

🔻اندیشکده هندی «او.آر.اف» به تازگی گزارشی مفصل در خصوص مشارکت امنیت معدنی میان اعضای کوآد، یعنی ایالات متحده، استرالیا، هند و ژاپن منتشر کرده است. به اذعان نویسنده این گزارش، فناوری‌های نوظهور همچون خودروهای برقی، نیمه‌هادی‌ها، باتری‌ها و صنایع سازگار با محیط زیست احتمالا نیروهای پیشران انقلاب صنعتی آتی خواهند بود و کشورهایی که بر اجزای سازنده این فناوری‌ها اعم از عناصر حیاتی معدنی و زنجیره تامین آن کنترل دارند، در آینده نیز عرضه، قیمت و استانداردهای مرتبط را تعیین خواهند کرد. در حال حاضر چین بر کل زنجیره تامین این مواد، از استخراج تا فرآوری و ارزش‌افزایی در آنها، تسلط دارد.

🔹در خصوص کشورهای ثالث، زنجیره تامین با سیاست‌های صنعتی و ژئوپولیتیک گره خواهد خورد و این مسئله تهدیدی برای دولت‌هایی به شمار می‌رود که در تامین نیازهای معدنی خود به چین وابستگی دارند. از این روست که کشورهای همفکر مانند اعضای کوآد منابع، سرمایه و تخصص خود را گرد آورده اند تا بتوانند پشتوانه جایگزینی در زنجیره تامین معدنی ایجاد کنند که مناسب، پایدار و قابل‌اعتماد باشد؛ به بیان دقیق‌تر، امنیت معدنی آنها را فراهم سازد.

🔹براساس گزارش «او.آر.اف» هر یک از اعضای کوآد می‌تواند نقشی حیاتی در این تلاش‌ها ایفا می‌کنند. استرالیا در کنار ایالات متحده می‌توانند تامین‌کننده امنیت معدنی اعضای کوآد و سایر کشورهای همفکر گردند. استرالیا ذخایر ویژه‌ای در مواد حیاتی معدنی مانند لیتیوم، اورانیوم و عناصر کمیاب دارد. علاوه بر این، هند منابع قابل‌توجهی نیز در آهن، منگنز و برخی از منابع کمیاب دارد. با اهرم قرار دادن توانمندی‌ها و ظرفیت‌های یکدیگر، کشورهای کوآد می‌توانند زنجیره تامینی مقاوم، مورد اعتماد و از منظر مالی پایدار ایجاد کنند.

🔹آمریکا و ژاپن می‌توانند در صنایع بالادستی معدنی استرالیا با سرمایه، دانش و هماهنگی برنامه‌ریزی مشارکت کنند. در بخش میان‌دستی، مانند باتری و سلول، استرالیا و ژاپن می‌توانند مشارکت سازنده‌ای داشته باشند. هند با پشتوانه مالی ژاپن و آمریکا می‌تواند محیط تولیدی جذابی را در اختیار تولیدکنندگان جهانی قرار دهد و محصولات پایین دستی ارزان قیمت در حوزه‌هایی مانند سلول‌های خورشیدی یا خودروهای برقی تولید کند.

🔹شراکت امنیت معدنی کوآد لازم است اهداف و ابتکارات خود را با شراکت‌های مشابهی که در منطقه هند و آرام وجود دارند همسو کند و هم‌افزایی بیشتری با سکوهای همکاری همچون چهارچوب اقتصادی هند و آرام (IPEF) و شراکت امنیت معدنی (MSP) ایجاد نماید. از سال ۲۰۲۱ کوآد در حال گام برداشتن به سوی ایجاد این شراکت امنیت معدنی است. شبکه موسوم به شبکه سرمایه‌گذاران کوآد (QUIN) میان فعالان بخش خصوصی در نشست دوم رهبران کوآد در سال ۲۰۲۲ تشکیل شده است که از آن زمان تاکنون در حال بررسی زمینه‌های همکاری در ۱۰ صنعت و فناوری کلیدی از جمله مواد معدنی حیاتی هستند.

🔹ایالات متحده در آوریل ۲۰۲۲ قانونی را نیز با عنوان «قانون شراکت مواد معدنی حیاتی کوآد» به سنا ارائه کرد که پیشرفت چندانی نداشت. در سال ۲۰۲۴ «قانون امنیت مواد معدنی حیاتی» به سنا ارائه شد که بر ضرورت تدوین راهبردی برای توسعه همکاری‌های معدنی تاکید می‌ورزید. گفتنی است که در حال حاضر اعضای کوآد با یکدیگر شراکت‌های دوجانبه و چندجانبه‌ای دارند و تعمیق این همکاری‌ها در قالب کوآد به معنای گسترش همکاری‌ها در مسیری راهبرد و مشخص خواهد بود.

✅ لازم به ذکر است که گزارش مذکور حاوی داده‌ها و اطلاعات متنوعی در خصوص بازار و عرضه و تقاضای مواد معدنی نیز هست و داده‌های جزئی بسیاری نیز درباره فعالیت‌های مستقل و چندجانبه در هر یک از کشورها ارائه می‌کند. همچنین، به صورت جداگانه علل عقب‌ماندن کشورهای مورد بحث از چین در حوزه‌های معدنی را نیز جمع‌بندی می‌کند. براساس نظر «آبیشیک شرما» عدم واقع‌‌بینی اقتصادی، بی‌ثباتی سیاستی و عدم درک صحیح از تقاضای معدنی و زنجیره تامین محصولات کلیدی سه رویکرد مهم در نگاه اعضای کوآد بوده است که جبران این عقب‌ماندگی اکنون مبدل به یک راهبرد اجتناب پذیر برای غرب و کشورهای همفکر آن گردیده است.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1


🔆 فروپاشی ائتلاف حاکم در آلمان؛ شولتس قربانی حمایت از اوکراین

#تحلیل_کوتاه

🔹اخیراً ائتلاف حاکم در آلمان به دلیل اختلافات شدید در زمینه مسائل مالی و اقتصادی فروپاشید. مهم‌ترین اختلاف بین دو حزب اصلی این ائتلاف (سوسیال دموکرات و دموکرات آزاد) قانون بودجه و درخواست‌های حزب دموکرات آزاد برای کاهش مالیات، کاهش حمایت‌ها از جنگ اوکراین و اصلاح هزینه‌های اجتماعی بود که حزب سوسیال دموکرات به شدت با آنها مخالفت کرد. از طرف دیگر حزب دموکرات آزاد نیز عدول از اهداف خود را خیانت به آرمان خود می‌دانست و به هیچ وجه حاضر به پذیرش پیشنهادات شولتس نبود. در پی این تنش‌ها، شولتس در روز چهارشنبه ۱۶ آبان وزیر دارایی از حزب دموکرات‌های آزاد را اخراج کرد و بدین ترتیب با این اقدام، ائتلاف را شکست و فعلاً در پارلمان اکثریت را از دست داده است.

💢 سناریوهای پیش‌رو

🔹با این اخراج و فروپاشی ائتلاف آمْپِل (متشکل از حزب دموکراتیک آزاد، سبزها و سوسیال دموکرات‌ها)، اکنون دولت شولتس با بحران اکثریت در پارلمان مواجه است. با توجه به این شرایط در روزهای آتی شولتس باید مجدداً از پارلمان رای اعتماد بگیرد و دو سناریوی پیش روی آلمان قرار دارد: یکی همکاری حزب مخالف دموکرات مسیحی برای حفظ دولت و تصویب بودجه ۲۰۲۵ و دیگری اعلام فروپاشی دولت و برگزاری انتخابات زودهنگام.

1️⃣ ادامه دولت فعلی

🔸اگر دولت فعلی ادامه یابد و حزب دموکرات مسیحی از مصوبات دولت حمایت کند، بودجه ۲۰۲۵ که عمدتاً به نفع اوکراین و رفاه اجتماعی خواهد بود، تصویب می‌شود؛ اما این امر ممکن است منجر به کسری بیشتر بودجه و آسیب بیشتر به صنایع ملی آلمان گردد.

2️⃣ انتخابات زودهنگام

🔸در صورت عدم همکاری حزب دموکرات مسیحی و فروپاشی دولت، انتخابات زودهنگام در اسفند ۱۴۰۳ برگزار خواهد شد و تصویب بودجه سال ۲۰۲۵ در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت. در چنین شرایطی، با توجه به تغییرات قابل توجه در میزان محبوبیت احزاب، احتمالاً سیاست‌های مالی-اقتصادی و خارجی ائتلاف جدید با دولت قبلی تفاوت خواهد داشت.

💢 مسئله حزب آلترناتیو برای آلمان (AfD)

🔸رشد بی‌سابقه حزب راست افراطی آلترناتیو برای آلمان نیز موضوعی است که برای انتخابات آینده، دولت جدید را تحت فشار قرار خواهد داد. اگرچه این حزب قادر به تشکیل ائتلاف و به دست گرفتن دولت نخواهد بود، اما رشد آن می‌تواند مانع از پیشروی برخی روندهای سیاسی-اقتصادی شود که برای دولت و پارلمان آلمان بحران‌زا خواهد بود.

💢 ترکیب دولت احتمالی جدید

🔸در دو سال اخیر، احزاب سوسیال دموکرات، سبز و دموکرات آزاد که دولت را در دست داشتند، با کاهش محبوبیت مواجه شدند، در حالی که احزاب دموکرات مسیحی، آلترناتیو برای آلمان و اتحاد زارا واگن‌کنشت که اپوزوسیون ائتلاف آمپل بودند، شاهد افزایش محبوبیت بوده‌اند. پیش‌بینی می‌شود که حزب دموکرات مسیحی (به رهبری ... که جایگزین آنگلا مرکل شده است) رکن اصلی تشکیل‌دهنده دولت بعدی باشد. با این حال، این حزب نیز ناگزیر به ائتلاف با دیگر احزاب خواهد بود و در صورت عدم همکاری با سوسیال دموکرات‌ها، ممکن است مجبور به ائتلاف با حزب چپ افراطی زارا واگن‌کنشت شود که خود می‌تواند منجر به بحران و اختلاف‌نظرهای شدید بر سر مسائل جنگ اوکراین، مهاجرت و مسائل اقتصادی گردد.

💢 نتیجه‌گیری

✅با توجه به روندهای کنونی اختلافات، بعید است دولت فعلی بتواند به فعالیت خود ادامه دهد و برگزاری انتخابات زودهنگام محتمل به نظر می‌رسد. این انتخابات ممکن است ائتلاف جدیدی برای تشکیل دولت ایجاد کند که منجر به تغییر در سیاست‌های اقتصادی و حتی میزان حمایت از اوکراین توسط دولت شود. احتمال قدرت گرفتن حزب دموکرات مسیحی و اتحاد زارا واگن‌کنشت در ائتلاف آتی محتمل‌تر خواهد بود.

اندیشکده تهران

@InstituteTehran
🌐 instagram.com/institutetehran1

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.