وقتی نگاه تاریخی به سرنوشت محدودهٔ جغرافیاییای که ایران نامیدهایم میاندازیم، متوجه اهمیّت اساسیِ بینالنهرین در تعیین سرنوشت این محدوده (کشور) میشویم.
«بغداد» -واژهای پهلوی به معنی «هدیهٔ الهی»- شهری است در چند کیلومتری «تیسفون» -پایتخت ساسانیان- که بدست عباسیان بنیان گذاشته شد. تیسفون در دورهٔ ساسانی و پس از آن مرکز مسیحیّت سُریانی-شرقی است که وارث میراثِ غُنوصیِ پادشاهی «خسروان» به مرکزیّت ادسا است. شهابالدین سهرورودی برای یادگیری همین جریان غنوصی یا به قول خودش «حکمت خسروانی» به خسروان مهاجرت کرد و همانجا به حُکم فُقهاء به قتل رسید.
ادسا و تیسفون مرکز برخورد فرهنگ هلنیستیِ سلوکیان و آموزههای یهودی و مسیحی است. تیسفون خود مجموعهٔ چند شهر (مدائن) بود که بزرگترینِ آنها «سلوکیه» بود که سلوکوس یکم در بینالنهرین بنا گذاشته بود و برای مدتها پایتخت امپراتوری سلوکی و پس از انتقال پایتخت به انطاکیه، همچنان کانون فرهنگی سلوکیان محسوب میشد. مراکزی همچون بیتالحکمه در دورهٔ عباسی ادامهٔ تاریخی نهادهایی هستند که در دورهٔ هلنیستی-رُمی-سُریانی شکل گرفتند. مترجمان «نهضتِ ترجمه» که انتقالدهندگانِ فلسفه و علوم یونانی و تئولوژیِ یونانی و مسیحی به زبان عربی بودند، تقریباً بدون استثناء، از «مسیحیان سُریانی» بودند. حتی بسیاری از آثار ترجمه شده به عربی، از ترجمههای سُریانیِ آنها صورت گرفته است.
از دورهٔ ایلخانی تا مشروطه نیز بینالنهرین مرکزیّت خود را حفظ میکند. ایلخانان ایدهٔ «ایرانشهر» را از آثار نوشته شده در این مرکز فرهنگی گرفتند و آن را در برابر ایدهٔ خلافت عباسی عَلَم کردند، در حالیکه ایدهٔ خلافت عباسی مبتنی بر همان رابطهٔ جداییناپذیری طبیعی یا «از یک شکم زاده شدن مُلک و دین» ساسانیان بود.
حد فاصل بغداد تا قادسیه «بابل» قرار دارد. پایتخت امپراتوریهای کهنی چون بابل و هخامنشیان. در همین حد فاصل دو شهر نجف و کربلا واقع شدهاند. آموزهٔ ولایت فقیه -بنیان نظری حکومت ایران- در نجف نگاشته شده است. شهری که بدست هارون الرشید فرزند المهدی به عنوان زیارتگاه مقبرهٔ علی بن ابیطالب بنیان گذاشته شد. جُنبش هزارهگرایانه/موعودباورانهٔ بابیّت که میتوان آن را پُرنفوذترین جنبش مذهبی-اجتماعی قرن نوزدهم در ایران دانست، پس از هجرتِ بنیانگذار آن به نجف و کربلا و متأثر از مکاتب حوزههای علمیّهٔ این دو شهر متولّد شد.
همچنین جشنهای ایرانی مثل نوروز و یلدا ریشه در جشنهای بینالنّهرینی دارند. با این قدرت جاذبهٔ فرهنگی بلند-دوره (Longue durée) میتوان بینالنّهرین را مرکز ثقل فرهنگی-سیاسی ایران دانست. همچنین میتوان نتیجه گرفت بدون شناخت این منطقهٔ تمدّنی قدیمی نمیتوان به درک درستی از تاریخی که بر محدودهٔ جغرافیایی ایران گذشته است، نائل شد.
«بغداد» -واژهای پهلوی به معنی «هدیهٔ الهی»- شهری است در چند کیلومتری «تیسفون» -پایتخت ساسانیان- که بدست عباسیان بنیان گذاشته شد. تیسفون در دورهٔ ساسانی و پس از آن مرکز مسیحیّت سُریانی-شرقی است که وارث میراثِ غُنوصیِ پادشاهی «خسروان» به مرکزیّت ادسا است. شهابالدین سهرورودی برای یادگیری همین جریان غنوصی یا به قول خودش «حکمت خسروانی» به خسروان مهاجرت کرد و همانجا به حُکم فُقهاء به قتل رسید.
ادسا و تیسفون مرکز برخورد فرهنگ هلنیستیِ سلوکیان و آموزههای یهودی و مسیحی است. تیسفون خود مجموعهٔ چند شهر (مدائن) بود که بزرگترینِ آنها «سلوکیه» بود که سلوکوس یکم در بینالنهرین بنا گذاشته بود و برای مدتها پایتخت امپراتوری سلوکی و پس از انتقال پایتخت به انطاکیه، همچنان کانون فرهنگی سلوکیان محسوب میشد. مراکزی همچون بیتالحکمه در دورهٔ عباسی ادامهٔ تاریخی نهادهایی هستند که در دورهٔ هلنیستی-رُمی-سُریانی شکل گرفتند. مترجمان «نهضتِ ترجمه» که انتقالدهندگانِ فلسفه و علوم یونانی و تئولوژیِ یونانی و مسیحی به زبان عربی بودند، تقریباً بدون استثناء، از «مسیحیان سُریانی» بودند. حتی بسیاری از آثار ترجمه شده به عربی، از ترجمههای سُریانیِ آنها صورت گرفته است.
از دورهٔ ایلخانی تا مشروطه نیز بینالنهرین مرکزیّت خود را حفظ میکند. ایلخانان ایدهٔ «ایرانشهر» را از آثار نوشته شده در این مرکز فرهنگی گرفتند و آن را در برابر ایدهٔ خلافت عباسی عَلَم کردند، در حالیکه ایدهٔ خلافت عباسی مبتنی بر همان رابطهٔ جداییناپذیری طبیعی یا «از یک شکم زاده شدن مُلک و دین» ساسانیان بود.
حد فاصل بغداد تا قادسیه «بابل» قرار دارد. پایتخت امپراتوریهای کهنی چون بابل و هخامنشیان. در همین حد فاصل دو شهر نجف و کربلا واقع شدهاند. آموزهٔ ولایت فقیه -بنیان نظری حکومت ایران- در نجف نگاشته شده است. شهری که بدست هارون الرشید فرزند المهدی به عنوان زیارتگاه مقبرهٔ علی بن ابیطالب بنیان گذاشته شد. جُنبش هزارهگرایانه/موعودباورانهٔ بابیّت که میتوان آن را پُرنفوذترین جنبش مذهبی-اجتماعی قرن نوزدهم در ایران دانست، پس از هجرتِ بنیانگذار آن به نجف و کربلا و متأثر از مکاتب حوزههای علمیّهٔ این دو شهر متولّد شد.
همچنین جشنهای ایرانی مثل نوروز و یلدا ریشه در جشنهای بینالنّهرینی دارند. با این قدرت جاذبهٔ فرهنگی بلند-دوره (Longue durée) میتوان بینالنّهرین را مرکز ثقل فرهنگی-سیاسی ایران دانست. همچنین میتوان نتیجه گرفت بدون شناخت این منطقهٔ تمدّنی قدیمی نمیتوان به درک درستی از تاریخی که بر محدودهٔ جغرافیایی ایران گذشته است، نائل شد.