Hero Shabnam dan repost
این شرارت نیست ولی جز خجالت اور ترین کارایه عمرمه.
مامانبزرگم مهر همین امسال فوت شد روز هفتمش تو رستوران منو پسرعموم سر جوجه باهم دعوامون شد.بخاطر یه جوجه موهایه پسره رو گرفته بودم میکشیدم بعد سعی میکردیم خیلی بی سروصدا اینکارو کنیم اما تهش انقد همدیگرو زدیم که از خنده غش کردیم همه دیدن مارو💔داداشم اومد ازهم جدامون کرد💔مامانم انقد بد نگام کرد میخواست جرم بده.
حالا کم سن نبودیم با۲۱ و ۲۳ سال سن.اصلا نمیدونم چرا اینجوری کردیم🚶♀