-گیو آرومتر داری پارم می کنی...!
مرد خمار نگاش کرد.
-قربون تنگیت برم... باید محکم بزنم تا جا باز کنه...!
چشمای دخترک کشاد شد.
-نمی خوام... اخ داره میسوزه.... کلفتی گیو... درش بیار...!!!
گیو لبش رو بوسید و این بار محکمتر زد که جیغ دخترک هوا رفت...
-اخ...
گیو تند تند تلمبه می زد که چشمان دخترک خمار شدند و لذت جای درد را گرفت که اهی از سر لذت کشید...
-دارم ارضا میشم تو رو خدا تندتر....
https://t.me/+A7jEWvCg3lVmYWJk
مرد خمار نگاش کرد.
-قربون تنگیت برم... باید محکم بزنم تا جا باز کنه...!
چشمای دخترک کشاد شد.
-نمی خوام... اخ داره میسوزه.... کلفتی گیو... درش بیار...!!!
گیو لبش رو بوسید و این بار محکمتر زد که جیغ دخترک هوا رفت...
-اخ...
گیو تند تند تلمبه می زد که چشمان دخترک خمار شدند و لذت جای درد را گرفت که اهی از سر لذت کشید...
-دارم ارضا میشم تو رو خدا تندتر....
https://t.me/+A7jEWvCg3lVmYWJk