محمدرضا جلائیپور🍀Jalaeipour dan repost
⭕️ سوسیالدموکراسی اروپایی و تفاوتهایش با «چپهای شرقی»
✍️ محمدرضا جلائیپور
عدالت به مثابه آنچه گفته شد (به مثابه «انصاف»، به مثابه «تقویت بهرسمیتشناسی و نمایندگی و بازتوزیع»، و به مثابه «رفع فقر و انواع تبعیض و فساد و نابرابری») در میان الگوهای تحققیافتهٔ عدالتگستری در سطح جهان به الگوی سیاستهای سوسیالدموکراتیک در اروپای شمالی و غربی نزدیکتر است. متاسفانه در ایران بسیاری از نیروهای سیاسی و رسانههایی که گرایشهای عدالتطلبانه ندارند در میان الگوهای تحققیافتهٔ عدالتخواهی گویی فقط «چپهای شرقی» را میشناسند و به تفاوتهای بارزِ مارکسیسم-لنینیسم، کمونیسم، سوسیالیسم و سوسیالیسمِ دموکراتیک با سوسیالدموکراسی اروپایی توجه نمیکنند.
در الگوی «کمونیسم» که در شوروی، چین، کوبا، لائوس، کره شمالی و ویتنام شمالی با تفاوتهایی محقق شد یک اقتصاد کاملا متمرکز که محصول انقلابی پرخشونت بود مسئولیت اصلی کاهش نابرابری اقتصادی را به عهده داشت و تعهدی به صیانت از آزادیهای اساسی نداشت. در الگوی «سوسیالیسم» نیز ابزار تولید (از جمله کارخانهها)، سرمایه (از جمله بانکها) و کشاورزی مالکیت دولتی دارد و اقتصاد ترکیبی نیست. دولتهای کمونیستی و سوسیالیستی در عمل هم اغلب غیردموکراتیک، فسادپرور و تخریبگر محیط زیست شدند. الگوی «سوسیالیسم دموکراتیک» هم گرچه مثل الگوی «سوسیالدموکراسی» به روشهای دموکراتیک و خشونتپرهیز پایبند است، اما بر خلاف سوسیالدموکراسی، تلاش میکند بازار و سرمایهداری در بلندمدت به طور کلی و در همهٔ حوزهها کنار گذارده شود.
الگوی سوسیالدموکراسی در عدالتگستری که با همهٔ الگوهای فوقالذکر تفاوتهای روشنی دارد تاکنون بیش از همه در کشورهای اسکاندیناوی اروپا (الگوی نوردیک: دانمارک، نروژ، سوئد، فنلاند و ایسلند) و در درجهٔ بعدی و به میزان کمتری در آلمان، بریتانیا، کانادا، بلژيک، ایرلند، نیوزلند، ژاپن، فرانسه، سنگاپور و هنگکنگ محقق شده است. سیاستهای سوسیالدموکراتیک در احزاب پیشرو دهها کشور دیگر (از جمله کشورهای توسعهنیافته) هم محور سیاستورزی بوده و بخشی کم یا بیش از این سیاستها در اغلب کشورهای جهان تحقق یافته است.
الگوی سوسیالدموکراسی اروپایی در عدالتگستری (بر خلاف الگوهای پیشگفته) ۱۱ ویژگی همزمان دارد (در صورت تکاملیافتهٔ امروز آن در اروپای شمالی و غربی):
۱) دموکراتیک است و ضد اقتدارگرایی و استبداد؛
۲) همزمان به طبقهٔ متوسط و طبقهٔ کارگر و کمبرخوردار (گروههای میانی و فرودست) توجه میکند و میکوشد هر دو را نمایندگی کند (بر خلاف احزاب کمونیستی و بلوک شرق سابق که صرفا به دنبال نمایندگی طبقه کارگر اند)؛
۳) اصلاحطلبانه است و نه انقلابی؛
۴) نظام اقتصادی مطلوبش ترکیبی است (هم از مکانیزم بازار در برخی حوزهها بهره میگیرد و هم از آموزش باکیفیت رایگان همگانی و بیمهٔ درمانی همگانی و مداخلهٔ دولت برای تنظیم بازار، پیشگیری از شکست بازار، بازتوزیع ثروت و حمایت از ضعیفترین شهروندان دفاع میکند. سوسیالدموکراسی میکوشد هم بخش بازار/خصوصیِ اقتصاد را شفاف و کارآ و رقابتی و بدون انحصار کند و هم بخش دولتی اقتصاد را کارآ و شفاف و بدون انواع تبعیض و فساد سازد)؛
۵) خشونتپرهیز است و ملتزم به حقوق بشر؛
۶) توسعهگرا است (البته توسعهای عادلانه، پایدار، متوازن، همهجانبه، شمولگرا و مشارکتی)؛
۷) صلحگرا است؛
۸) علاوه بر رفع فقر و لزوم بازتوزیع عادلانهٔ ثروت، به کاهش فساد و رفع انواع تبعیض جنسیتی، دینی، نژادی و سیاسی و صیانت از محیط زیست هم توجه ویژه دارد؛
۹) علاوه بر توجه به کاهش نابرابریها، به صیانت از آزادیهای اساسی سیاسی و اجتماعی و حقوق بنیادین همهٔ شهروندان (لیبرالیسم سیاسی) هم توجه ویژه دارد؛
۱۰) آموزش و سلامت و تامین نیازهای اولیه را «حق عمومی» میداند و نه «کالای خریدنی»؛
۱۱) همزمان هم به «توانمندسازی نهادهای حاکمیتی» (از جمله اصلاح قوانین و افزایش کارایی دولتِ ملی) و هم «توانمندسازی جامعه» (از جمله احزاب، سندیکاها، رسانههای مستقل و جنبشهای اجتماعی جدید) توجه دارد.
این ویژگیهای ۱۱گانهٔ سوسیالدموکراسی اروپاییِ امروز و الگوی نوردیک آن را به بهترین الگوی تاکنونتحققیافتهٔ «دآد»خواهی و عدالت (به معنایی که گفته شد) تبدیل میکند و با بینش و منش سیاسی «اصلاحطلبانِ دآدخواه» در ایران هم سازگارتر است.
👆 بخشی از این جستار: https://t.me/emtedadnet/46688
#اصلاحطلبی_دآدخواه
@jalaeipour
✍️ محمدرضا جلائیپور
عدالت به مثابه آنچه گفته شد (به مثابه «انصاف»، به مثابه «تقویت بهرسمیتشناسی و نمایندگی و بازتوزیع»، و به مثابه «رفع فقر و انواع تبعیض و فساد و نابرابری») در میان الگوهای تحققیافتهٔ عدالتگستری در سطح جهان به الگوی سیاستهای سوسیالدموکراتیک در اروپای شمالی و غربی نزدیکتر است. متاسفانه در ایران بسیاری از نیروهای سیاسی و رسانههایی که گرایشهای عدالتطلبانه ندارند در میان الگوهای تحققیافتهٔ عدالتخواهی گویی فقط «چپهای شرقی» را میشناسند و به تفاوتهای بارزِ مارکسیسم-لنینیسم، کمونیسم، سوسیالیسم و سوسیالیسمِ دموکراتیک با سوسیالدموکراسی اروپایی توجه نمیکنند.
در الگوی «کمونیسم» که در شوروی، چین، کوبا، لائوس، کره شمالی و ویتنام شمالی با تفاوتهایی محقق شد یک اقتصاد کاملا متمرکز که محصول انقلابی پرخشونت بود مسئولیت اصلی کاهش نابرابری اقتصادی را به عهده داشت و تعهدی به صیانت از آزادیهای اساسی نداشت. در الگوی «سوسیالیسم» نیز ابزار تولید (از جمله کارخانهها)، سرمایه (از جمله بانکها) و کشاورزی مالکیت دولتی دارد و اقتصاد ترکیبی نیست. دولتهای کمونیستی و سوسیالیستی در عمل هم اغلب غیردموکراتیک، فسادپرور و تخریبگر محیط زیست شدند. الگوی «سوسیالیسم دموکراتیک» هم گرچه مثل الگوی «سوسیالدموکراسی» به روشهای دموکراتیک و خشونتپرهیز پایبند است، اما بر خلاف سوسیالدموکراسی، تلاش میکند بازار و سرمایهداری در بلندمدت به طور کلی و در همهٔ حوزهها کنار گذارده شود.
الگوی سوسیالدموکراسی در عدالتگستری که با همهٔ الگوهای فوقالذکر تفاوتهای روشنی دارد تاکنون بیش از همه در کشورهای اسکاندیناوی اروپا (الگوی نوردیک: دانمارک، نروژ، سوئد، فنلاند و ایسلند) و در درجهٔ بعدی و به میزان کمتری در آلمان، بریتانیا، کانادا، بلژيک، ایرلند، نیوزلند، ژاپن، فرانسه، سنگاپور و هنگکنگ محقق شده است. سیاستهای سوسیالدموکراتیک در احزاب پیشرو دهها کشور دیگر (از جمله کشورهای توسعهنیافته) هم محور سیاستورزی بوده و بخشی کم یا بیش از این سیاستها در اغلب کشورهای جهان تحقق یافته است.
الگوی سوسیالدموکراسی اروپایی در عدالتگستری (بر خلاف الگوهای پیشگفته) ۱۱ ویژگی همزمان دارد (در صورت تکاملیافتهٔ امروز آن در اروپای شمالی و غربی):
۱) دموکراتیک است و ضد اقتدارگرایی و استبداد؛
۲) همزمان به طبقهٔ متوسط و طبقهٔ کارگر و کمبرخوردار (گروههای میانی و فرودست) توجه میکند و میکوشد هر دو را نمایندگی کند (بر خلاف احزاب کمونیستی و بلوک شرق سابق که صرفا به دنبال نمایندگی طبقه کارگر اند)؛
۳) اصلاحطلبانه است و نه انقلابی؛
۴) نظام اقتصادی مطلوبش ترکیبی است (هم از مکانیزم بازار در برخی حوزهها بهره میگیرد و هم از آموزش باکیفیت رایگان همگانی و بیمهٔ درمانی همگانی و مداخلهٔ دولت برای تنظیم بازار، پیشگیری از شکست بازار، بازتوزیع ثروت و حمایت از ضعیفترین شهروندان دفاع میکند. سوسیالدموکراسی میکوشد هم بخش بازار/خصوصیِ اقتصاد را شفاف و کارآ و رقابتی و بدون انحصار کند و هم بخش دولتی اقتصاد را کارآ و شفاف و بدون انواع تبعیض و فساد سازد)؛
۵) خشونتپرهیز است و ملتزم به حقوق بشر؛
۶) توسعهگرا است (البته توسعهای عادلانه، پایدار، متوازن، همهجانبه، شمولگرا و مشارکتی)؛
۷) صلحگرا است؛
۸) علاوه بر رفع فقر و لزوم بازتوزیع عادلانهٔ ثروت، به کاهش فساد و رفع انواع تبعیض جنسیتی، دینی، نژادی و سیاسی و صیانت از محیط زیست هم توجه ویژه دارد؛
۹) علاوه بر توجه به کاهش نابرابریها، به صیانت از آزادیهای اساسی سیاسی و اجتماعی و حقوق بنیادین همهٔ شهروندان (لیبرالیسم سیاسی) هم توجه ویژه دارد؛
۱۰) آموزش و سلامت و تامین نیازهای اولیه را «حق عمومی» میداند و نه «کالای خریدنی»؛
۱۱) همزمان هم به «توانمندسازی نهادهای حاکمیتی» (از جمله اصلاح قوانین و افزایش کارایی دولتِ ملی) و هم «توانمندسازی جامعه» (از جمله احزاب، سندیکاها، رسانههای مستقل و جنبشهای اجتماعی جدید) توجه دارد.
این ویژگیهای ۱۱گانهٔ سوسیالدموکراسی اروپاییِ امروز و الگوی نوردیک آن را به بهترین الگوی تاکنونتحققیافتهٔ «دآد»خواهی و عدالت (به معنایی که گفته شد) تبدیل میکند و با بینش و منش سیاسی «اصلاحطلبانِ دآدخواه» در ایران هم سازگارتر است.
👆 بخشی از این جستار: https://t.me/emtedadnet/46688
#اصلاحطلبی_دآدخواه
@jalaeipour