این خطبهٔ وق وقیه در میان غیه و هلهلهٔ اعراب جاهلیت به پایان رسید و لشگریان مقداری سر بریده و گوش و دماغ بریده شدهٔ کفار را که به نخ ریسه کرده بودند، دور گردانیده بالاتفاق فریاد برآوردند که:
" ما تا جان داریم بکوشیم و هرگز جامهٔ ننگ و عار بر تن نپوشیم."
چنانکه حضرت ختمی مرتبت فرمود:
"و قیل لهم تعالوا قاتلوا فی سبیل الله او ادفعوا".
یا دشمن را از دم تیغ آبدار بگذرانیم و به قعر دوزخ گسیل داریم، یا خود بی درنگ شربت شهادت بنوشیم و سرسبز و سرخرو، به خدمت حضرت خضر پیغمبر و حزقیال نبی شتابیم.
بیت:
همه سر به سر تن به کشتن دهیم
از آن به که کشور به دشمن دهیم
اما میان خودمان بماند که جگر خلیفه المستأصل من الله برای موش صحرایی لك زده بود. از این رو، به طمع سوسمار، دزدکی با یکنفر از اعراب مزدور اجانب و خائن که در میهن فروشی گوی سبقت از همگنان ربوده بود، گاببندی کرد و او را مأمور نمود شبانه متن کامل این سخنرانی را به سمعِ مبارک سلطان اندلس برساند. شخص اخیر، پس از انجام مأموریت خود بطرز موفقیت آمیز، بدریافت چند موش صحرایی پروار بعنوان پاداش مفتخر شد. به همین علت، با آنکه کمر تمدن شرق و غرب زیر بار منت تمدن عرب موشخوار خم شده بود، اعراب غیرتی نخواستند جامهٔ ننگ و عار بپوشند، این شد که تمام مزایای هنر و دانش و فلسفه و اختراعاتی که به وجود آورده بودند، برای ملل غربی گذاشتند و خودشان کما فی السابق با کون لخت یک عبا پوشیدند و در میان ریگ روان صحاری عربستان مشغول عنعنات ملی و شکار سوسمار گردیدند.
#توپ_مرواری
#صادق_هدایت
(صادق هدایت خطبه شقشقیه علی در نهجالبلاغه را وق وقیه نامیده!)
@Hajii_Aqa