@BiChatBot dan repost
منتظر بودم کلاسم شروع شه
زود رسیده بودم
رفتم یه دوری توی پاساژ بزنم
مردم منتظر نمیموندن در آسانسورا باز شه
از در رد میشدن
منم خواستم امتحان کنم، با سر رفتم تو در
دو تا دختر صحنه رو دیدن خندیدن
بنظر میاد بد ریدم
متوسل شدم به دکمه فشار دادم
در آسانسور باز شد رفتم تو کنار وایسادم
دو تا دخترم اومدن، هنوز میخندیدن
خواستم بگم کیر ولی دلم نیومد و به کصلیسی افتادم
گقتم کجا میرید؟ گفتن باشگاه
گفتم چه جالب منم کاراته کارم
یکیشون تا گفتم کاراته سریع ماواشی گری زد، دفاع کردم
پشماش ریخت نفهمید چیکار کردم
شروع کردن به به چه چه،گفتم شمارمو بزنید
گفتن اره حتما
گوشیارو دراوردن، بوی محصول چینی همه جارو برداشت
هر سه تامون شیائومی داشتیم
ولی جفتشون تلگرام پریمیوم داشتن
من عادی
خجالت کشیدم خدافظی کردم
رفتم بیرون قدم بزنم تا کلاسم شروع شه
مهران مدیری دعواش شده بود از من خواستن تا پادرمیونی کنم
میخواستن با پول بخرنش اجازه ندادم
یهو یادمه بهم یه بادکنک گنده دادن گفتن نگهش دار
ولش کردم گفتن عه چرا باختی زود؟
گفتم اصن مگه بازی بود؟
برگشتم برم باشگاه دیدم همون دخترا با ۴-۵ تا مرد کچل گنده دارن میرن تو استخر
ترسیدم رفتم خونه
دختر فامیل خونه بود
تو دسشویی داشت خود ارضایی میکرد
تو اتاق یه خیار افتاده بود شبیه گیتار
معلوم نبود باهاش کردن چیکار
رفتم تو حموم صابون رو گذاشتم تو دهنم
بیدار شدم
- خواب مبین