شرح غزل شماره ۳۴
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون مقصور
*
عماد فقیه:
تو حاکمی و مرا سر برآستانه تست
مکن خرابی ملک دلم که خانه تست
*
بدون تردید این غزل در زمان شاه شجاع و درهنگامی که او از شیراز به دور بوده است در پاسخ دعوت شاه به پیوستن به او سروده شده است.
شاه شجاع که خود اهل شعر و ادب و مجالس شبانهاش از شعرا و سخنوران زینت مییافت در یکی از سفرها (اصفهان یا تبریز) به یاد شاعر شیراز افتاده و به نحوی او را دعوت به سفر و به حضور خود میکند.
حافظ این غزل رندانه را در پاسخ شاه مؤدبانه سروده و عذر مسافرت میخواهد.
دربیت اول اشتیاق و آرزوی خود را برای دیدار شاه در شیراز بیان میدارد و میگوید که تو به خانه خودت برگرد و چشم من را روشن کن و در بیت دوم و سوم میگوید تو با لطف کلام و رفتار خود امثال مرا مسحور خویش کردهیی و هرکجا هستی خوش باشی که اینجا همه به یاد تو هستیم و دربیت چهارم و پنجم میفرماید که هرچند من قادر به سفر وفیض حضور تو نیستم، تو این دل مشتاق و آرزومند مرا درشیراز به دیدارت منور کن و در بیت ششم اظهار وفاداری کرده و در ابیات هفتم و هشتم پاسخی رندانه به شاه میدهد و میگوید تو چه آدم زرنگ و ورزیده و ماهری هستی و با این زبان چرب و نرم خود نه من ساده لوح که فلک را هم خواهی فریفت و دربیت نهم به شاه میگوید با ارسال این غزل که در مجلس تو توسط مطربان خوانده میشود یقیناً زهره را در آسمان به رقص خواهی کشاند.
لازم به ذکر است که مضمون بیت چهارم را نظامی در خسرو شیرین قبلا چنین سروده:
از آن یاقوت و آن در شکر خند
مفرح ساخته سودائیی چند
مفرح هم تو دانی کرد بر دست
که هم یاقوت و هم عنبر تو را هست
و یا مضمون بیت پنجم را پیش از او نظامی درلیلی و مجنون چنین پرورش داده است:
گر زانکه تن از تو هست مهجور
جانم ز تو نیست یکزمان دور
و از همه مهمتر مطلع غزل حافظ یعنی مضمون:
در بزن کاین در آستانه اوست
بیگمان شو که خانه خانه اوست
در زد آمد شکر لبی دلبند
باز کرد آن در رواق بلند
http://t.me/gonbade_davvar
وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلات
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون مقصور
*
عماد فقیه:
تو حاکمی و مرا سر برآستانه تست
مکن خرابی ملک دلم که خانه تست
*
بدون تردید این غزل در زمان شاه شجاع و درهنگامی که او از شیراز به دور بوده است در پاسخ دعوت شاه به پیوستن به او سروده شده است.
شاه شجاع که خود اهل شعر و ادب و مجالس شبانهاش از شعرا و سخنوران زینت مییافت در یکی از سفرها (اصفهان یا تبریز) به یاد شاعر شیراز افتاده و به نحوی او را دعوت به سفر و به حضور خود میکند.
حافظ این غزل رندانه را در پاسخ شاه مؤدبانه سروده و عذر مسافرت میخواهد.
دربیت اول اشتیاق و آرزوی خود را برای دیدار شاه در شیراز بیان میدارد و میگوید که تو به خانه خودت برگرد و چشم من را روشن کن و در بیت دوم و سوم میگوید تو با لطف کلام و رفتار خود امثال مرا مسحور خویش کردهیی و هرکجا هستی خوش باشی که اینجا همه به یاد تو هستیم و دربیت چهارم و پنجم میفرماید که هرچند من قادر به سفر وفیض حضور تو نیستم، تو این دل مشتاق و آرزومند مرا درشیراز به دیدارت منور کن و در بیت ششم اظهار وفاداری کرده و در ابیات هفتم و هشتم پاسخی رندانه به شاه میدهد و میگوید تو چه آدم زرنگ و ورزیده و ماهری هستی و با این زبان چرب و نرم خود نه من ساده لوح که فلک را هم خواهی فریفت و دربیت نهم به شاه میگوید با ارسال این غزل که در مجلس تو توسط مطربان خوانده میشود یقیناً زهره را در آسمان به رقص خواهی کشاند.
لازم به ذکر است که مضمون بیت چهارم را نظامی در خسرو شیرین قبلا چنین سروده:
از آن یاقوت و آن در شکر خند
مفرح ساخته سودائیی چند
مفرح هم تو دانی کرد بر دست
که هم یاقوت و هم عنبر تو را هست
و یا مضمون بیت پنجم را پیش از او نظامی درلیلی و مجنون چنین پرورش داده است:
گر زانکه تن از تو هست مهجور
جانم ز تو نیست یکزمان دور
و از همه مهمتر مطلع غزل حافظ یعنی مضمون:
در بزن کاین در آستانه اوست
بیگمان شو که خانه خانه اوست
در زد آمد شکر لبی دلبند
باز کرد آن در رواق بلند
http://t.me/gonbade_davvar