امّا به خاطر آن که از این دریای علم و نور بی بهره نمانیم مقداری از روایات این باب را اگر چه کوتاه (به جهت پرهیز از اطاله کلام) متذکّر می شویم.
[١٦] سوره بقره/ آیه ١٥٢ (ترجمه کارم).
[١٧] سوره نحل/ آیه ١٢٠ و ١٢١ (ترجمه مکارم).
[١٨] سوره اعراف/ آیه ١٦ و ١٧ (ترجمه مکارم).
[١٩] سوره اعراف/ آیه ١٨ (ترجمه مکارم).
[٢٠] سوره سبأ/ آیه ١٣ (ترجمه انصاریان).
[٢١] سوره ابراهیم/ آیه ٧ (ترجمه مکارم).
[٢٢] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٥.
[٢٣] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص ٤٧٠.
[٢٤] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٤.
[٢٥] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٩.
[٢٦] همان ص ٩٤.
[٢٧] همان ص ٩٦.
[٢٨] الخصال ج ١ ص ٢٠٩.
[٢٩] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٦.
[٣٠] سوره اعراف/ آیه ١٨٢ و ١٨٣ (ترجمه مکارم).
[٣١] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٧.
[٣٢] همان ص ٩٨.
[٣٣] همان ص ٩٧.
[٣٤] قاموس قرآن ج ٣ ص ١٥.
[٣٥] سوره نبأ/ آیه ٩ تا ١١ (ترجمه مکارم).
[٣٦] من لا يحضره الفقيه ج ١ ص ٥٠٤.
[٣٧] الأمالي( للصدوق) ص ٥٧٦.
[٣٨] سوره احزاب/ آیه ٤١ و ٤٢ (ترجمه مکارم).
[٣٩] أصول الكافي (ترجمه كمره اى) ج ٦ ص ٩٩.
[٤٠] سوره آل عمران/ آیه ١٩٠ و ١٩١ (ترجمه مکارم).
[٤١] سوره انفال/ آیه ٤٥ (ترجمه مکارم).
[٤٢] معراج السّعادة ص ٨٦٧.
[٤٣] سوره اعراف/ آیه ٢٠١ (ترجمه مکارم).
[٤٤] سوره نساء/ آیه ١٤٢ (ترجمه مکارم).
[٤٥] سوره زخرف/ آیه ٣٦ (ترجمه مکارم).
[٤٦] سوره جن/ آیه ١٧ (ترجمه مکارم).
[٤٧] سوره طه/ آیه ١٢٤ (ترجمه مکارم).
[٤٨] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٤٩٧.
[٤٩] سوره زمر/ آیه ٢٢ (ترجمه مکارم).
[٥٠] سوره مائده/ آیه ٩١ (ترجمه مکارم).
[٥١] سوره مجادله/ آیه ١٩ (ترجمه مکارم).
[٥٢] المحجّة البیضاء ج ٢ ص ٢٦٧.
[٥٣] الزهد ص ٥٥.
[٥٤] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٤٩٧.
[٥٥] همان ص ٤٩٨.
[٥٦] سوره نحل/ آیه ٤٣.
[٥٧] تفسیر نور الثقلین ج ٣ ص ٥٥.
[٥٨] أصول الكافي (ترجمه كمره اى) ج ٦ ص ١٠٠.
جایگاه «شكر» در آیات و روایات
پرسش : آیات و روایات اسلامی چه جایگاهی برای «شكر» قائل شده اند؟ پاسخ اجمالی:
خداوند «شکر» را مقرون به ذکر خود نموده و فرموده است: «فَاذْکُرُونِى اَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَاتَکْفُرُونِ». شکر موجب فراوانی نعمت می شود و خداوند خود را شاکر معرفی نموده و از بهشتیان نیز با صفت شکر یاد می کند. در روایت است که پیامبر(ص) از شب تا به صبح مشغول عبادت و گریه بود و می فرمود: «آیا نباید بنده شکرگزارى باشم!؟». ایشان بخاطر شکر الهی آن قدر نماز خواند که پاهایش ورم کرد و صورتش زرد شد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند متعال شكر كردن را مقرون به ذكر خود نموده و فرموده است: «فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لَاتَكْفُرُونِ»(1) با اينكه فرمود: «وَ لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ»(2)؛ (ذكر و ياد خداوند از هر چيزى بزرگتر است). يعنى اگر ذكر خدا را كه بزرگترين چيزها است انجام داديد، خدا شما را ياد مى كند و اگر بر نعمت هاى او شكر كرديد و كفران نورزيديد، او پاداش ميدهد «وَ سَنَجْزِى الشَّاكِرِينَ»(3).
در ذيل آيه «لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»(4) كه شيطان پس از رانده شدن گفت: «در مسير و راه مستقيم تو براى گمراه كردن آدم(عليه السلام) و فرزندان او مى نشينم»؛ در تفسير آمده كه مراد از راه مستقيم، راه شكر است و به جهت بلندى مرتبه شكر، شيطان لعين به مردم طعنه زد كه: «وَ لَاتَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ»(5)؛ (بيشترين فرزندان آدم(عليه السلام) را شكرگزار نمى يابى)؛ يعنى رهروان اين مسير به واسطه وساوس من كم هستند و اكثر آنها از اين مسير خارج مى شوند و خداوند هم او را تصديق كرده، فرمود: «قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّكُورُ»(6)؛ (كمى از بندگان من شاكر هستند).
خداوند شكر را مايه ازدياد نعمت دانسته و فرموده كه: (اگر شكر كرديد، نعمت هاى شما را زياد مى كنم)؛ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَاَزِيدَنَّكُمْ»(7) و اين زيادی را مطلق فرموده و استثنائى نكرده، يعنى براى هر چه شكر كرديد زياد مى كنم.
ولى در پنج مورد به اين اطلاق استثناء زده و آن را مقيّد كرده است، يعنى در پنج مورد اگر خودش صلاح ديد مى دهد:
1ـ بى نيازى؛ «فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ»(8)؛ (اگر خداوند خواست شما را از فضل خودش بي نياز مي كند).
2ـ اجابت دعا؛ «فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ»(9)؛ (اگر خداوند خواست آنچه را كه مى خوانيد اجابت مي كند).
3ـ رزق؛ «يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ»(10)؛ (كسى را كه مى خواهد روزى مى دهد).
4ـ آمرزش و مغفرت؛ «وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ»(11)؛ (و خداوند گناه كمتر از شرك را مى آمرزد براى كسى كه بخواهد».
5ـ توبه؛ «وَ يَتُوبُ اللهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ»(12)؛ (و خداوند توبه كسى را كه بخواهد قبول مي كند).
[١٦] سوره بقره/ آیه ١٥٢ (ترجمه کارم).
[١٧] سوره نحل/ آیه ١٢٠ و ١٢١ (ترجمه مکارم).
[١٨] سوره اعراف/ آیه ١٦ و ١٧ (ترجمه مکارم).
[١٩] سوره اعراف/ آیه ١٨ (ترجمه مکارم).
[٢٠] سوره سبأ/ آیه ١٣ (ترجمه انصاریان).
[٢١] سوره ابراهیم/ آیه ٧ (ترجمه مکارم).
[٢٢] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٥.
[٢٣] نهج البلاغة (للصبحي صالح) ص ٤٧٠.
[٢٤] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٤.
[٢٥] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٩.
[٢٦] همان ص ٩٤.
[٢٧] همان ص ٩٦.
[٢٨] الخصال ج ١ ص ٢٠٩.
[٢٩] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٦.
[٣٠] سوره اعراف/ آیه ١٨٢ و ١٨٣ (ترجمه مکارم).
[٣١] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٩٧.
[٣٢] همان ص ٩٨.
[٣٣] همان ص ٩٧.
[٣٤] قاموس قرآن ج ٣ ص ١٥.
[٣٥] سوره نبأ/ آیه ٩ تا ١١ (ترجمه مکارم).
[٣٦] من لا يحضره الفقيه ج ١ ص ٥٠٤.
[٣٧] الأمالي( للصدوق) ص ٥٧٦.
[٣٨] سوره احزاب/ آیه ٤١ و ٤٢ (ترجمه مکارم).
[٣٩] أصول الكافي (ترجمه كمره اى) ج ٦ ص ٩٩.
[٤٠] سوره آل عمران/ آیه ١٩٠ و ١٩١ (ترجمه مکارم).
[٤١] سوره انفال/ آیه ٤٥ (ترجمه مکارم).
[٤٢] معراج السّعادة ص ٨٦٧.
[٤٣] سوره اعراف/ آیه ٢٠١ (ترجمه مکارم).
[٤٤] سوره نساء/ آیه ١٤٢ (ترجمه مکارم).
[٤٥] سوره زخرف/ آیه ٣٦ (ترجمه مکارم).
[٤٦] سوره جن/ آیه ١٧ (ترجمه مکارم).
[٤٧] سوره طه/ آیه ١٢٤ (ترجمه مکارم).
[٤٨] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٤٩٧.
[٤٩] سوره زمر/ آیه ٢٢ (ترجمه مکارم).
[٥٠] سوره مائده/ آیه ٩١ (ترجمه مکارم).
[٥١] سوره مجادله/ آیه ١٩ (ترجمه مکارم).
[٥٢] المحجّة البیضاء ج ٢ ص ٢٦٧.
[٥٣] الزهد ص ٥٥.
[٥٤] الكافي (ط - الإسلامية) ج ٢ ص ٤٩٧.
[٥٥] همان ص ٤٩٨.
[٥٦] سوره نحل/ آیه ٤٣.
[٥٧] تفسیر نور الثقلین ج ٣ ص ٥٥.
[٥٨] أصول الكافي (ترجمه كمره اى) ج ٦ ص ١٠٠.
جایگاه «شكر» در آیات و روایات
پرسش : آیات و روایات اسلامی چه جایگاهی برای «شكر» قائل شده اند؟ پاسخ اجمالی:
خداوند «شکر» را مقرون به ذکر خود نموده و فرموده است: «فَاذْکُرُونِى اَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لَاتَکْفُرُونِ». شکر موجب فراوانی نعمت می شود و خداوند خود را شاکر معرفی نموده و از بهشتیان نیز با صفت شکر یاد می کند. در روایت است که پیامبر(ص) از شب تا به صبح مشغول عبادت و گریه بود و می فرمود: «آیا نباید بنده شکرگزارى باشم!؟». ایشان بخاطر شکر الهی آن قدر نماز خواند که پاهایش ورم کرد و صورتش زرد شد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند متعال شكر كردن را مقرون به ذكر خود نموده و فرموده است: «فَاذْكُرُونِى أَذْكُرْكُمْ وَ اشْكُرُوا لِي وَ لَاتَكْفُرُونِ»(1) با اينكه فرمود: «وَ لَذِكْرُ اللهِ أَكْبَرُ»(2)؛ (ذكر و ياد خداوند از هر چيزى بزرگتر است). يعنى اگر ذكر خدا را كه بزرگترين چيزها است انجام داديد، خدا شما را ياد مى كند و اگر بر نعمت هاى او شكر كرديد و كفران نورزيديد، او پاداش ميدهد «وَ سَنَجْزِى الشَّاكِرِينَ»(3).
در ذيل آيه «لَاَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»(4) كه شيطان پس از رانده شدن گفت: «در مسير و راه مستقيم تو براى گمراه كردن آدم(عليه السلام) و فرزندان او مى نشينم»؛ در تفسير آمده كه مراد از راه مستقيم، راه شكر است و به جهت بلندى مرتبه شكر، شيطان لعين به مردم طعنه زد كه: «وَ لَاتَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شَاكِرِينَ»(5)؛ (بيشترين فرزندان آدم(عليه السلام) را شكرگزار نمى يابى)؛ يعنى رهروان اين مسير به واسطه وساوس من كم هستند و اكثر آنها از اين مسير خارج مى شوند و خداوند هم او را تصديق كرده، فرمود: «قَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِىَ الشَّكُورُ»(6)؛ (كمى از بندگان من شاكر هستند).
خداوند شكر را مايه ازدياد نعمت دانسته و فرموده كه: (اگر شكر كرديد، نعمت هاى شما را زياد مى كنم)؛ «لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَاَزِيدَنَّكُمْ»(7) و اين زيادی را مطلق فرموده و استثنائى نكرده، يعنى براى هر چه شكر كرديد زياد مى كنم.
ولى در پنج مورد به اين اطلاق استثناء زده و آن را مقيّد كرده است، يعنى در پنج مورد اگر خودش صلاح ديد مى دهد:
1ـ بى نيازى؛ «فَسَوْفَ يُغْنِيكُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ إِنْ شَاءَ»(8)؛ (اگر خداوند خواست شما را از فضل خودش بي نياز مي كند).
2ـ اجابت دعا؛ «فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِنْ شَاءَ»(9)؛ (اگر خداوند خواست آنچه را كه مى خوانيد اجابت مي كند).
3ـ رزق؛ «يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ»(10)؛ (كسى را كه مى خواهد روزى مى دهد).
4ـ آمرزش و مغفرت؛ «وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ»(11)؛ (و خداوند گناه كمتر از شرك را مى آمرزد براى كسى كه بخواهد».
5ـ توبه؛ «وَ يَتُوبُ اللهُ عَلَى مَنْ يَشَاءُ»(12)؛ (و خداوند توبه كسى را كه بخواهد قبول مي كند).