چرا اعتراضات صنفی مهم و زمینهساز اعتراضات و اعتصابات سراسری است؟
#اعتراضهای_صنفیـمعیشتی مهمترین ویژگی منازعه پردامنه شهروندان ایرانی و جمهوری اسلامی در سالهای اخیر و اصلیترین عامل حفظ و برجسته کردن «خیابان» در عرصه سیاست در سایه حکومتی بوده که خود را در عین ناکارآمدی، بیلیاقتی و غارتگری، صرفا به مدد سرکوب، سانسور و توزیع نابرابر و هدفمند ثروت و قدرت حفظ کرده است.
در فقدان احزاب سیاسی مستقل و بیرون از قدرت، که نتیجه مستقیم قلعوقمع و سرکوب مستمر نیروهای سیاسی در بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی است، تشکلهای صنفی در سالهای اخیر، عملا نه تنها با بیان مطالبات گروهی و معیشتی خود، بلکه با تشخیص درست از صفبندی و آرایش سیاسی و شناخت عمیق از ریشهها و دلایل وضعیت موجود کشور، در شعارهای سیاسی و فراگیر خود، کلیت جمهوری اسلامی و رهبران آن را نشانه میگیرند.
در چنین شرایطی، حضور پیوسته و گسترده طیفهای مختلفی از جامعه که در نبود رهبری و سازماندهی سیاسی موثر، در قالب تشکلها و اتحادیههای صنفی، مانند معلمان و کارگران، یا حتی بدون وجود تشکیلات، مانند بازنشستگان و کسبه عمدتا خردهپای بازار، خیابانهای شهرهای مختلف را به عرصهای برای بیان نارضایتی و خشم عمیق شهروندان بدل کرده است، از جهات متعدد و متفاوتی مهم و زمینهساز شکلگیری اعتراضها و اعتصابهای سراسری است.
نکته مهمتر این است که به چهار دلیل مشخص، این اعتراضهای صنفی دستکم تا آینده نزدیک همچنان ادامه خواهد یافت و تداوم آن، در عمل، موجب تشویق دیگر شهروندان به پیوستن به اعتراضها از یکسو و فعال شدن نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی برای جهتدهی و فراکشیدن این اعتراضها خواهد شد.
#اعتراضهای_صنفیـمعیشتی مهمترین ویژگی منازعه پردامنه شهروندان ایرانی و جمهوری اسلامی در سالهای اخیر و اصلیترین عامل حفظ و برجسته کردن «خیابان» در عرصه سیاست در سایه حکومتی بوده که خود را در عین ناکارآمدی، بیلیاقتی و غارتگری، صرفا به مدد سرکوب، سانسور و توزیع نابرابر و هدفمند ثروت و قدرت حفظ کرده است.
در فقدان احزاب سیاسی مستقل و بیرون از قدرت، که نتیجه مستقیم قلعوقمع و سرکوب مستمر نیروهای سیاسی در بیش از چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی است، تشکلهای صنفی در سالهای اخیر، عملا نه تنها با بیان مطالبات گروهی و معیشتی خود، بلکه با تشخیص درست از صفبندی و آرایش سیاسی و شناخت عمیق از ریشهها و دلایل وضعیت موجود کشور، در شعارهای سیاسی و فراگیر خود، کلیت جمهوری اسلامی و رهبران آن را نشانه میگیرند.
در چنین شرایطی، حضور پیوسته و گسترده طیفهای مختلفی از جامعه که در نبود رهبری و سازماندهی سیاسی موثر، در قالب تشکلها و اتحادیههای صنفی، مانند معلمان و کارگران، یا حتی بدون وجود تشکیلات، مانند بازنشستگان و کسبه عمدتا خردهپای بازار، خیابانهای شهرهای مختلف را به عرصهای برای بیان نارضایتی و خشم عمیق شهروندان بدل کرده است، از جهات متعدد و متفاوتی مهم و زمینهساز شکلگیری اعتراضها و اعتصابهای سراسری است.
نکته مهمتر این است که به چهار دلیل مشخص، این اعتراضهای صنفی دستکم تا آینده نزدیک همچنان ادامه خواهد یافت و تداوم آن، در عمل، موجب تشویق دیگر شهروندان به پیوستن به اعتراضها از یکسو و فعال شدن نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی برای جهتدهی و فراکشیدن این اعتراضها خواهد شد.