#اعتراف
اقا این سوتی مربوط میشه به مسافرت
عیدمون که با نامزدم و برادرش و خواهرش میخواستیم بریم.
خلاصه صبح قبل از
اینکه بریم دنبالشون شوهرم یه آب معدنی
خرید و بعد رفتیم سوارشدن و راه افتادیم
یکم که گذشت برادر شوهرم گفت سپهر یه
سوپرمارکت دیدی نگهدار آب بخرم کف
کردم از تشنگی منم مثلا رفتم لطف بکنم
گفتم آب سپهر هست اگه میخوای اونو
بخور نمیدونم چرا کسی به من نمیگه تو
حرف نزنی کسی نمیگه لالی اونم گفت نه
مرسی آب سپهر به کار من نمیاد🤦🏻♀😂
اقا این سوتی مربوط میشه به مسافرت
عیدمون که با نامزدم و برادرش و خواهرش میخواستیم بریم.
خلاصه صبح قبل از
اینکه بریم دنبالشون شوهرم یه آب معدنی
خرید و بعد رفتیم سوارشدن و راه افتادیم
یکم که گذشت برادر شوهرم گفت سپهر یه
سوپرمارکت دیدی نگهدار آب بخرم کف
کردم از تشنگی منم مثلا رفتم لطف بکنم
گفتم آب سپهر هست اگه میخوای اونو
بخور نمیدونم چرا کسی به من نمیگه تو
حرف نزنی کسی نمیگه لالی اونم گفت نه
مرسی آب سپهر به کار من نمیاد🤦🏻♀😂